صفحات
▼
جمعه، آذر ۲۹، ۱۳۹۲
ریشۀ کلمه مرجمُک (مرجو، عدس) در کُردی و فارسی
واژۀ مَرچ در کُردی به معنی خُرد و له از ریشۀ اوستایی مِرِزو یعنی قابل مردن و له شدن بوده و جزء مُک در کُردی و فارسی به معنی درست و کامل آمده است. بر این پایه مرجمُک (مرجمَک) به معنی دانۀ کامل خُرد و له شونده است. به نظر می رسد جزء مُک / مَک (به معنی درست و کامل) ریشۀ کلمۀ موک به معنی خرما هم بوده باشد. ولی احتمال ارتباط این واژه با مُغ (عنوان روحانیان ایران باستان) بعید می نماید. مگراینکه این معنی درست و کامل را به ردای سراپیس مغان مادی (سر تا پا پوشاننده) یا همان گَبر (ردای جوشن وار) تفسیر کنیم.
برای اثبات ریشه ایرانی مرجمُک (کامل خُرد و له شونده)، واژه های کُردی نیسک (نیست شونده) و نوژی (دانه لهیده خرد) که نامهایی بر عدس می باشند، اسناد خوبی هستند.
گِندی لُری (یعنی عدس) هم به کُردی به معنی منسوب به گَنده (لهیده) است.
با درود
پاسخحذفآیا درباره ریشه واژه سیریده آگاهی دارید؟
در مشهد به روغن غذایی که مانده و سفت شده سیریدَه می گوییم؛همچنین گفته می شود زود بخورید که میسیرَه .
با سپاس
sriدر اوستا به معنی لمیدن و گرد گردیدن و آسودن است. در کُردی سیرَج به معنی روغن کنجد است که گویا به شکل جامد است.
پاسخحذف