واژهٔ ای که در فرهنگنامه های فارسی به صورتهای دَخش و دَشت به معنی فروش اول کاسب و نخستین معامله آمده است به وضوح بر گرفته از واژهٔ اوستایی دَخشتَ یعنی خوی کردن است.
واژهٔ رَخش در هیئت رَئو-خشَیه در اوستایی به معنی آسان رانده شوندهٔ خوش و هماهنگ است. احتمال دارد واژهٔ رقص زبانهای سامی بر گرفته از این کلمه باشد. به نظر می رسد جزء رَئو در ارّابه (در ترکیب آر-رَئوه) یعنی رسا آسان رانده شونده نیز به کار رفته است. رَخش (رخشنده، رئوخشن اوستایی) کمتر در رابطه با رخش در مقام اسب رستم می گنجد.
گویا واژه دشتان از همین دَشت که گفتید باشد. چرا که خو گرفتن همان عادت کردن است و واژه عادت ما را یاد عادت ماهانه می اندازد.
پاسخحذفسپاس بله، نکته سنجی جالبی بود.
پاسخحذف