واژهٔ بدونِ تلخیص واژهٔ مرکب فارسی و اوستایی بی-تو-ن (بدون این و آن) به نظر می رسد. ترکیب اوستایی تو-ن [این و آن بعلاوه علامت نسبت اون] نظیر واژۀ مشابه ایدون (ایتون، چنین) است که از ایت اوستایی یعنی این ساخته شده است. خود آلترناتیو بی-ایدون (بی چنین) برای واژهٔ بدونِ بسیار محتمل تر است.
دهخدا واژهٔ بدونِ را فارسی دانسته ولی وارد بحث وجه اشتقاق آن نشده است: بدون. [ ب ِ ن ِ ] (حرف اضافۀ مرکب) ۞ به غیر. به جز. (آنندراج) (ناظم الاطباء). بی. بلا. (یادداشت مؤلف): بتلاء؛ عمرۀ بدون حج. (منتهی الارب). اراضی بدون مالک؛ یعنی بی مالک. بدون او این کار میسر نیست؛ یعنی بی او. (از یادداشت مؤلف).
با درود
پاسخحذفاستاد اگر امکان دارد تفاوت ریشه ای این 9 واژه ی تقریبا هم ردیف را بیان بفرمایید.
با سپاس
افغان _زاری_زوزه_ژخ_شیون_گریه_لابه_مویه_ناله_ونگ
پاسخحذفبا سپاس، 10 واژه شد
فکر میکنم افغان و شیون و زوزه و ونگ برای گریه با صدای بلند به کار می روند بقیه لزوماً گریه با صدای بلند نیستند.
پاسخحذف