سه‌شنبه، آبان ۲۱، ۱۳۹۸

معنی نام قدیمی پلدختر یعنی کُرّودِت

پل دختر (پل تاقدار) را به گویش محلی کُرّودِت (به ظاهر یعنی پسر[کُرّ] و دختر[دِت]) می خوانند. ولی در اساس کُرّودِت به معنی ساخته شده از سنگ (کرودات) است.

۱۰ نظر:

میثم گفت...

سلام و درود بر استاد کهلان.
بنده برداشت ها و پژوهش هایی با کمک شما درباره آگوم داشتم که مایلم آن را با شما به اشتراک بگذارم.
امروز متوجه همسانی نزدیکی میان آگوم دوم، شاه کاسی ها که به آگوم کاک ریمه شناخته می شود با ضحاک، رسیده ام. در اوستا کویرینت (= کرند امروزی ) و بَوری (= بابل ) را از پایگاه های اژی‏ دهاک دانسته. آگوم دوم که از شاهان کاسی ها بوده در سمت باختر ایران فرمانروایی می کرده، وانگهی بر بابل چیره می شود و دیر زمانی بر آنجا فرمانروایی می کنند. در اوستا نام وی با آستیاگ (= ایشتوویگو ) واپسین شاه ماد و مردوک، آمده. میان رودانی ها باور داشتن مردوک در کوهی در جهان زیرین به دست انشار (= Anšar ) زنجیر شده، که این نیز ما را یاد زنجیر شدن ضحاک و زندانی شدنش در کوه دماوند می اندازد. اوستا شهرهای مهم اژی دهاک را کرند و بابل می داند، این دو از مرکزهای مهم همان آگوم دوم بوده، که شاهی سنگدل بوده.
نکته ای که برایم چشمگیر بود، همسانی آگوم (= اژدها) با آستیاگ و آژی است، و ریمه با ریموش (= مار جهنده/سمی/افعی).

اگر آن ابالگاماش (= جمشید به زبان بابلی ) را به یاد داشته باشید، پادشاهی خاندان وی به دست کوریگالزوی کاسی از خاندان آگوم، بر می افتد، تا آنکه خاندان فریدون (= کوروش هخامنشی) آن را بازستاند و احیا کرد.

با سپاس،
میثم ططری

Mofrad گفت...

سپاس. در زنجیر شدن مردوک برایم تازگی داشت. احتمالاً ماروت در بند که نامش حاوی واژۀ مار است، همان مار موش هوشوی مردوک است. در این صورت هاروت در بند با خود مردوک مطابقت بنماید.

Mofrad گفت...

این مطلب کجا آمده است؟: "میان رودانی ها باور داشتند مردوک در کوهی در جهان زیرین به دست انشار (= Anšar ) زنجیر شده است."

هاروت به معنی دلپذیر در بند می تواند خود مردوک و ماروت به معنی مار در بند مطابق مار او موشهوشو.

میثم ططری گفت...

من اون متن را در نَسک Mystical and Mythological Explanatory Works of Assyrian and Babylonian Scholars, p 234 دیدم و برایم خیلی جالب بود. گفته انشار در پی مردوک می افتد و او را در جهان زیرین در اتاقی به زنجیر و زندانی می کند. خود من هم برایم جالب بود.
روی اون انشار پافشاری نمی کنم؛ چون این چیزی است که در باور میان رودانیان آمده. گویا در دورهای بسیار دور، آشور (= خدای بزرگ خندان (مهربان؟)) در برخی از جاهای میانرودان جنبه ی خدای یگانه ای داشته که بعدها به باور مردمان آنجا، در ایزدان دیگری به شرک آمیخته شده. تمثالش نیز مانند اهوره مزده است که اینوری ها از اونوری ها گرفتن، اونوری ها نیز از حوروس مصری ها.
این انشار را هم یک جورایی میشه با آشور و اهوره مزده برابری داد. ولی همسانیش با فریدون بعید است. و اینکه چنان برمیاید جمشید فقط یک تن نیست، و نیز ضحاک.

فقط مشکلی که اینجا هست، این است که نمیشه تازی بودن یا سامی بودن آگوم را توجیه کرد. چه اینکه میتوان آستیاگ، ریموش، آگوم، مردوک و کوریگالزو را در دسته ضحاکیان جا داد، و بسا همان نمرود، و افرادی که در آینده بر ما روشن می شوند.

Mofrad گفت...

سپاس فراوان

میثم گفت...

و نیز سپاس از شما.
من روی کانالتان عضو شدم به نام کاربری Āriyabṛdāna.
اگر محبت کنید و پیام بدید و پرسش هام را از شما بپرسم، بسیار سپاسگزارم میشوم.

ناشناس گفت...

درود
استاد گرامی ریشه واژه شیشاک (قوچ بزرگ) را چه میدانید؟
و دیگر اینکه آیا ارتباطی میان این واژه و شیشلیک می‌بینید؟
با سپاس

ناشناس گفت...

درود
استاد گرامی درباره واژه بشقارداش (تفریح گاهی در بجنورد). نام گذاری ای جا به نام پنج برادر قهرمان بیشتر داستان سرایی می‌نماید. اینکه آب این تفریحگاه از پنج آبشخور تامین می‌شود بیشتر می‌نماید که نامی مانند پنجشیر یا پنجاب را جویا باشیم. دیدگاه شما چیست؟
با سپاس

Mofrad گفت...

شیشاک (قوچ) و شیشلیک به نظر می رسد از شیشمک ترکی گرفته شده باشند. توپر و متورم شدن.

Mofrad گفت...

بئش قارداش (پنج برادر) نام استعاری به همان پنج بخشی و پنج چشمه ای آنجا اشاره دارد.