یکشنبه، مرداد ۱۱، ۱۳۸۸

معنی لفظی نامهای باشتین، بیهق، ششتمد و فریومد و داورزن در سبزوار

باشتین: مسلم به نظر میرسد نام باشتین مرکب از کلمه بار به معنی محصول و رستنی و بر و میوه و شتین (محل دارا) است. فرهنگنامه های فارسی به نحوی غامض و مبهم بدین مفاهیم نام باشتین اشاره نموده اند:
مفهوم نام باشتین مطابق لغت نامه دهخدا : "(اِ) باری که از میان شاخ بیرون آید. (فرهنگ رشیدی ). باری و میوه ای را گویند که از میان درخت برآید بی آنکه گل و بهار دهد. (برهان قاطع) (هفت قلزم ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بمعنی باستین . (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 180) (فرهنگ جهانگیری ). بارها بود که از میان درخت ببرند. (نسخه ای از فرهنگ اسدی ). باری که از میان درخت بیرون آید. (نسخه ٔ دیگر از فرهنگ اسدی خطی ) (فرهنگ اوبهی):
"پیش گرفته سبد باشتین / هر یک همچون در تیم حکیم."
نظر به معنی و ریشه لغت پسته (یعنی همان پوز-اوستک در لغت پهلوی = پوزه باز) معلوم میشود قریه ای که در سمت شهر سبزوار خراسان (در محل بیهق باستانی) به اسامی فشتنق خوانده شده است براساس محصول پسته (محصول درختی پوزه باز) و تفسیر آن به میوه هشته و شکافته اسم گذاری شده بوده است. در مجموع به نظر میرسد وجه تسمیه قصبه فشتنق در سمت شمال باشتین همین پوز-اوستک (پسته) باشد؛ گرچه نام فستنق میتوان به معنی محل "پستنک" (پستانک، یعنی درخت سنجد) نیز گرفت. در تاریخ بیهقی این معنی اخیر در باب نام قصبه ششتمد بکار رفته و نام آن در رابطه با درخت سنجد سنجیده شده است ولی وی چگونگی این وجه اشتقاق را نتوانسته است معین گرداند. مؤلف تاریخ بیهقی در این باب صرفاً به جزء شست و یا شش اشاره میکند و در ادامه صحبت به سوی کلمات رذ (انگور) و مذ (شراب) میرود که می توان در مجموع از آن مفهوم دارای محل دارای شایستگی (شائوشته-مد) یا دارای می شایسته را استخراج نمود. معهذا برای ششتمد معنی شش تَوه-مد (دارای شش تپه) وجه اشتقاق مناسب تری به نظر میرسد.
نام بیهق را به معنی بهترین ناحیه و یا دارای بهترین خاک یعنی حاصلخیز گرفته اند که این با معنی سبزوار نیز همخوانی دارد.
نام فریومد را می توان به معنی دارای فراوانی و فر و شکوه گرفت. این معنی از افسانه سرو های شکوهمند فریومد و کاشمر (کاج بسیار با شکوه و درخشان و جاودانی) هم قابل استنتاج است.
نام داورزن که در عصر کنونی مفهوم طنز آمیزی میدهد در اساس محل داورنشین و حاکم نشین معنی میداده است. جزء زن در این نام به تلخیص از کلمات گان، جان، جن یعنی پسوندهای مرسوم مکانی عاید گردیده است.

هیچ نظری موجود نیست: