جمعه، آبان ۲۳، ۱۳۹۳

معنی احتمالی نامهای توگدامۀ کیمری و پسرش سانداخشثرو و نام شاهنامه ای فرامرز

نام توگدامۀ کیمری و پسرش سنداخشثرو (سانداکشاترو) را- که در سالهای دور گذشته با اغریرث تورانی و پسرش گوپت شاه نیمه انسان و نیمه گاو پادشاه سئوکستان (آسیای صغیر یا سرزمین سکائیان سمت آسیای صغیر) مقایسه نموده ام- میشود به صورت توکو-دهامه و سندا خشثرو به ترتیب به معنی تخمه عجیب و بدوی مافوق طبیعی و دارای شهریاری ارزانی شده و رضایت بخش است. از اینجاست که آشور بانیپال در کتیبه اش توگدامۀ کیمری را تخمه تیامات (تخمه مخلوق عجیب و بدوی مافوق طبیعی) نامیده است. نام پسر او سانداخشثرو را یوستی به معنی دارنده حکومت رضایت بخش گرفته و برخی دیگر به معنی حکومت خدای ساندون آورده اند. ولی به برداشت سندا خشثرو (دارای شهریاری ارزانی شده و رضایت بخش) در بندهش اشاره شده و گفته شده است که در مقابل اعمال نیک اغریرث (توگدامۀ کیمری) پسری چون گوپت شاه (سانداخشثرو) به او ارزانی شد.
نام شاهنامه ای فرامرز در معنی اوستایی و سانسکریتی آن یعنی بسیار ضربه زننده در مقام پسر رستم (پهلوان خارق العاده) یادآور کشتار دشمنان سام گرشاسب نریمان در کنار دریای فراخکرت است. یوستی نام فرامرز را به معنی "[بسیار] آمرزنده [دشمن]" گرفته است که خود اساطیر مربوط به فرامرز جنگاور به چنین ویژگی وی اشاره نکرده اند. ولی مرزmrz در سانسکریت به معنی کوبیده شدن و ضربه خوردن و یا کوبیدن و ضربه زدن و مَرِذا در اوستایی به معنی خونریزی و چپاول باید ریشه کلمات فارسی مرز و آ-مرز-ش (نکوبیدن و خونریزی نکردن) هم بوده باشند. واژه سانسکریتی مرز در حالت مفعولی یادآور مندرجات غرر ثعالبی در مورد مرگ فرامرز است که میگوید: "بهمن امر داد تا فرامرز را بر دار آویخته آن قدر تیر بر او زنند تا گوشت و استخوان و مغزش ریز ریز بر زمین افتد (شاهنامه ثعالبی صفحه 178)". معنی بسیار آمرزندۀ فرامرز که یوستی بدان اشاره کرده او را با اورواخشیه (شادکامی و خوشبختی دهنده و مهربانی کننده) برادر مقتول سام گرشاسپ نریمان قابل قیاس میگرداند که به دست هیتاسپ زرین تاج کشته شده و سام گرشاسپ نریمان با قتل هیتاسپ زرین تاج خون ستانی برادر کرد. بهمن در شاهنامه، خصوصاً در آذربرزین نامه علاوه بر بهمن اسفندیار (خشایارشا) به جای فرمانروای نینوا پایتخت آشور (دیو دژ بهمن شاهنامه) است. از سپاه بهمن در رابطه با فرامرز (اورواخشیۀ اوستا) و [در واقع برادرش] آذربرزین (آتردات پیشوای مردان/ سام گرشاسب نریمان اوستا) همین آشوریان مهاجم به مازندران در عهد خشثریتی (کیکاوس) منظور است که در تعقیب خشثریتی فرمانروای شورشی ماد به شهر آمل مازندران لشکرکشی نموده بودند. نام این آذربرزین در شاهنامه نیامده است ولی در مجمع التواریخ نیز نظیر آذربرزین نامه آن نام پسر فرامرز پسر رستم و سرانجام سپهسالار بهمن به شمار آمده است. لشکرکشی بهمن به سیستان (سگیستان) سوای لشکرکشی آشوریان به سرزمین مردم کاسپی (سگپرست) در مازندران یادآور لشکرکشی بزرگ خشایارشا (بهمن اسفندیار) به سوی بالکان سکاهای غربی و یونان است. مارکوارت معتقد است رستم شاهنامه همان سام گرشاسپ نریمان اوستا می باشد: این دو نام را به ترتیب به صور رُت-ستهم و کرسا-سپ به ترتیب می توان ریشه کن کننده ستمگران و برافکننده اشرار و راهزنان معنی نمود که با هم مترادف هستند.

هیچ نظری موجود نیست: