دوشنبه، فروردین ۱۴، ۱۳۹۶
منشأ تاریخی شخصیتهای نیمه اساطیری مهم تورات و انجیل
ترکیب قومی هیکسوسها (حاکمان خارجی)
به نظر می رسد مردم اشنونه و ماری که از جلو یورش حمورابی به سمت شمال به پیش هوریان و آرامی ها گریختند در ترکیب اتحادیه اقوام هیکسوس (حاکمان خارجی) شرکت کردند که بعداً به مصر حمله برده و مصر سفلی را متصرف شدند. چون به نظر می رسد نامهای اساطیری مریم بنت عمرام (عمران) و برادرش هارون اشاره به مردم ماری و و هوریها یا همان مردم سمت حرّان بوده و نام عمرام (مردم والامقام) مطابق نام قبیله آرامی (مردم والامقام) می باشد که به نظر می رسد در رهبری هیکسوسها بوده اند. ولی نظر به مطابقت نام عبرانیان (مردم مهاجر) با هیکسوسها (حاکمان خارجی) و مهاجرت ابراهیم از اور (=اشنونه) از مقابل امرافل (حمورابی) به سمت حرّان و اسرائیل معلوم میشود که مهاجرین عبرانی اشنونه ای بعداَ این نام اتحادیه قبایل هیکسوس را بر خود اختصاص داده اند. مسیر مهاجرت ابراهیم از اور (=اشنونه) به حرّان و اسرائیل مسیر مهاجرت مردم اشنونه به نظر می رسد ولی خود ابراهیم مطابق اساطیر اسلامی در سمت سرزمین خویش به درون آتش افکنده شد به عبارتی در خود سرزمین اشنونه مقتول شد:
مطابقت ابراهیم با ایبال پی اِل دوم:
منابع بین النهرینی گزارش میدهند که شمش اداد و حمورابی سیوِ پَلَر هوپَک فرمانروای عیلامی را پدر (پدر عالی= ابرام/ابراهیم) خوانده اند. او ایبال پی اِل دوم پادشاه اشنونه/ اشنوناک را به قتل رسانده بود و اشنونه/ اشنوناک را تصرف کرده بود. جالب است که در تورات ابرام/ابراهیم معاصر امُرافل (حمورابی) به شمار رفته است. خود نام ایبال پی اِل دوم نیز که معاصر زیمری لیم پادشاه ماری بوده، در رابطه با نام و نشان ابرام/ ابراهیم بسیار قابل توجه است. به نظر می رسد این عنوان پدر/پدر عالی را مردم اشنونه در مورد ایبال پی اِل دوم به کار می برده اند. بعداَ هر دو یِ مردم اشنونه و ماری از مقابل حمورابی به سوی سوریه و کنعان گریخته و تشکیل هیکسوسها را دادند. چون معنی نامهای شهر اور متعلق به ابراهیم یعنی آتش (آذر) و شهر اشنونه/اشنوناک متعلق به ایبال پی ال یعنی آتش جاودانی همخوانی دارند که از سوی دیگر یاد آور اسطوره به آتش افکنده شدن ابراهیم و قربانی آتش وی است. خود نام ایبال پی ال (سنگ بنای مسکن خدا) یاد آور اسطورۀ بنای کعبه توسط ابرام/ابراهیم است.
پنج وجه اشتراک یوسف تورات و سالاتیس هیکسوسی
۱- سالاتیس به عبری به معنی کسی است که از وی سؤال میشود. یوسف (موجب رفع نکوهش یا افزاینده) کسی است که به سؤالات رؤیای فرعون پاسخ میدهد. نام دیگر او یا پادشاه هیکسوسی پیش از او یعنی شِشی را می توان در زبان اکدی مترادف با نام اسحق به معنی خندان گرفت.
۲- فرعون مصر پیش از سالاتیس در مصر سفلی سِهِرِ (نیرومند شده توسط رع) نام داشته است که با پوتیفار تورات (دادۀ خدای رع)، معاصر یوسف مطابقت می نماید.
۳- مورخین مانتو و آپیون در عهد باستان از هجوم کشیشی مصری به نام اوسارسیف (یوسارسیف) با هشتاد هزار جذامی (منظور چوپانهای نامتمدن) به مصر خبر داده اند. نام اوسارسیف به معنی فرزند اوزیریس (یعنی هوروس) است که به نظر می رسد در تورات با یو-سف داده و افزودۀ یهوه جایگزین شده است. چون نام مصری دیگر سالاتیس (مسئول) به عنوان بنیانگذار هیکسوسها یعنی ساکیر-هَر به معنی پاداش هوروس است. مطابق خود تورات هم عبرانیان عهد موسی (هیکسوسها) نازل کننده امراض به مصریان به شمار می رفته اند.
۴- در فهرست پادشاهان هیکسوس نام یعقوب هم در ترکیب نامهای یاکوب-هر و یاکوب-مو دیده میشود. اسحق (خندان) نامی مترادف با ششی یعنی نام نخستین فرمانروای هیکسوسی (سالاتیس؟) به نظر میرسد.
۵- مانتو و یوسف فلاویوس از هیکسوسها (حاکمان خارجی یا شاهان شبان) به رهبری سالاتیس (مسئول، رئیس قبیله) به عنوان پادشاهان شبان یاد کرده اند و نام جانشین یاکوب-مو یعنی آاَمو به معنی چوپان است که با عنوان شاه شبان سالاتیس مطابقت دارد و می توانست با آن مشتبه و یکی گرفته شود.
مطابقت موسی با کاموسه و ایزد موسه (موت):
خود نام موسی کلیم الله از سویی یاد آور نام کاموسه (روح همزاد ایزد موسه/موت) فرعون مصر است که هیکسوسها را شکست داده و موجب کشتار و خروج و عقب نشینی آنها میشود. چون مطابق باب سی دو سفر خروج تورات هم به دستور موسی سه هزار تن از بنی اسرائیل کشته شدند. از سوی دیگر به عنوان موسی به عنوان خود ایزد جوان که عصایش تبدیل به مار میشد مطابق موت/موسه (به معانی ایزد موت و کودک) ایزد هیکسوسی مرگ است که ملقب به پسر خدایان بوده و می توانست تبدیل به مار شود.
یسی و داود و سلیمان از سلسله پادشاهان میانی آشور به نظر می رسند
نامهای یسی (سلامتی و حیات یافته از سوی خدا) و داود (گرامی) و سلیمان (مرد صلح) از سلسله پادشاهان آشور وارد اساطیر توراتی شده اند. در واقع این نامها متعلق به آریک دینلی (عمر دراز نصیب شده از سوی خداوند) و اداد نیراری (خداوند رعد یاور من است) و سلماناسار (شلمان خدا سرور بزرگ است، کشورگشای بزرگ که معبد جهانی آشور را ترمیم کرد) از سلسله پادشاهان میانی آشور به نظر می رسند. اداد خدا در نام اداد نیراری تحت نام بعل هداد، کشنده غول چند سر دریا (لوتان) به شمار می رفته است که در تورات به صورت داود کشنده دیو گُلیاث (غول نیرومند) ظاهر شده است. به نظر می رسد اشتراک نام اورشلیم (شهر صلح) با نام شلماناسار (خداوند صلح سرور بزرگ است) که ترمیم کننده معبد جهانی بوده، واسطه انتقال این خاندان آشوری به شجره نامه پادشاهان یهود شده است. نام داود در این رابطه به ویژه بر گرفته از نام آرامی بیت المقدس یعنی بیت داود (خانه گرامی) به نظر می رسد:
Arik-den-ili c. 1307–1296 BC (short) "son of Enlil-nirari"
Adad-nirari I c. 1295–1264 BC (short) "son of Arik-den-ili"
.(Shalmaneser I c. 1263–1234 BC (short) "son of Adad-nirari (I"
یهودا فرزند زیپورایی همان عیسی مسیح تاریخی است:
در اواخر حکومت هیرود کبیر دو معلم انقلابی یهود به نامهای یهودا پسر زیپورایی و ماتثیاس فرزند مارقالوت که شایعه مرگ هیرود کبیر را شنیدند، شاگردان خود را تشویق به بر افکندن تندیس عقاب طلایی (سمبل امپراطوری روم) از سر درب معبد اورشلیم نمودند. شاگردان ایشان جلو چشم مردم تندیس عقاب طلایی را پایین انداخته و خرد کردند. چون این خبر به هیرود کبیر رسید از این موضوع بسیار خشمگین شد و دستور داد نوجوانانی را که به سر درب معبد اورشلیم بالا رفتند و عقاب طلایی را پایین انداختند، سوزانده شوند و بقیه شاگردان با دو معلم شان اعدام گردند.
این واقعه به وضوح یادآور آن حادثه اساطیری انجیلها است که میگوید که هیرود کبیر دستور داد عیسی مسیح نوزاد با نوزادان هم سن و سالش در حومه اورشلیم اعدام گردند. بعلاوه یاد آور اعدام معلم انقلابی یحیی معمدان است که در جایگاه ماتثیاس فرزند مارقالوت قرار دارد که بنا به تصریح یوسف فلاویوس با حدود چهل تن از شاگردان خود و شاگردان یهودا فرزند زیپورایی اعدام شد. ولی یوسف فلاویوس مرگ یهودا فرزند زیپورایی را تصریح نمی کند و در لفافه میگوید که دستور هیرود کبیر مبنی بر اعدام آن دو معلم و شاگردان و سوزاندن شاگردان بالای سر درب معبد اورشلیم رفتگان به جای آورده شد و به خاطر این سرنوشت مظلومانه ایشان ماه خسوف کرد. از مترجمین آثار فلاویوس هم کسانی اذعان دارند که فلاویوس موضوع مربوط یهودای جلیلی (در معنی یهودای انقلابی، رهبر فرقه مشتاقان آزادی یهود) به عمد با کتمان بیان می کند. در واقع روایت انجیلی بر افکندن بساط کبوتر فروشان در حیاط معبد اورشلیم توسط عیسی مسیح بازگویی همین واقعه ساقط کردن تندیس عقاب طلایی (سمبل امپراطوری روم) از سر درب بیت المقدس توسط شاگردان یهودا و ماتثیاس می باشد.
امّا واقعه فراری شدن عیسی مسیح با جمعی از شاگردان در واقعه قتل یحیی معمدان (ماتثیاس فرزند مارقالوت) به وضوح از فراری شدن یهودا فرزند زیپورایی و شاگردانش به سوی صحرای سینای مصر حکایت دارد. آنجا که در انجیلها بازگشت وی از مصر مدتها بعد از مرگ هیرود کبیر با عبارت "فرزند خود را از مصر فراخواندم" تصریح میشود. ولی در دایرة المعارفها به سهو این یهودای انقلابی (جلیلی) با یهودای فرزند حزکیا، اهل جلیلیه که بعد از مرگ هیرود کبیر در بین سالهای ٤تا ٦ میلادی شورشی نظامی علیه رومیان نموده بود، یکی گرفته شده است. ولی مورخین بازگشت یهودای انقلابی (جلیلی) را در عهد کوپونیوس (٦تا ٩ میلادی) با چنین گفتاری از وی بیان کرده اند: " این شرم آور است که به رومی ها باج بدهیم و افزون بر خدای یکتا کسی را به سروری خود قبول کنیم" که شباهت تامّ دارد با آموزه رسولان مسیحی در انجیلها که میگوید: "مهمتر اطاعت خداست تا اطاعت بندگان".
در انجیلها به معنی نام پدر یهودای انقلابی در مقام پدر عیسی مسیح چنین اشاره میشود: بعد از آن که عیسی مسیح توسط یحیی معمدان غسل تعمید گرفت، در راه کبوتری در آسمان ظاهر شد و صدایی بر خاست که تو فرزند دلبند من هستی که از تو بسیار خشنودم (به عبارت دیگر تو ستوده من هستی). یهودا به معنی ستوده خدا و زیپورایی به معنی نوعی پرنده است. نام یوسف نجار در این رابطه می تواند از تلخیص یو-زیپورایی جلیلی (پرنده خدایی چرخ ساز) عاید شده باشد. لابد جزء رایی نام زیپورایی (پرنده، شیپور) در اینجا به معنی دوستدار گرفته و از آن جدا شده است.
مسلم به نظر می رسد اعتقاد به منجی زرتشتی استوت ارته (در معنی ستوده به پاکی) و منجی اعراب، احمد/محمد (ستوده شده) از معنی لفظی لقب و نام اصلی عیسی مسیح (منجی پاک) یعنی خود لقب عیسی مسیح و یهودا (ستوده خداوند) بر خاسته اند. جالب است برخی تفاسیر اسلامی نیز نام انقلابی اعدامی در مقام معادل عیسی مسیح را یهودا ذکر کرده اند: تفسیر رایج در میان مسلمانان دال بر این است که شخص دیگری و احتمالا «یهودا» به جای عیسی تصلیب شده است. عناوین آدونیس (سرور من) و عیسی مسیح (منجی پاک) بعد از بازگشت از مصر در زندگی نیمه مخفی یهودای انقلابی به وی داده شده اند. چون در عنوان آدونیس (سرور من) با آدونیس خدای فینیقی همنام شده است لذا مراسم و اسطوره این ایزد میرنده و زنده شونده نباتی به یهودای انقلابی نسبت داده شده است. نام مادر فراری و دایۀ آدونیس یعنی میرا و پرسفونه به صورت ماریا (مریم) و یوسف به عیسی مسیح تعلق گرفته است.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر