سهشنبه، خرداد ۲۱، ۱۳۹۸
ققنوس واژه ای لاتینی به معنی آشیان سوز است
در جهان اسلام کلمۀ معرب ققنوس را با واژۀ یونانی فوئه نیکس (مرغ فینیقیایی، ارغوانی) سنجیده اند؛ ولی این نام در اساس بر گرفته quequ (سوختن و پختن)+ n[id]us (آشیانه) به معنی آشیان سوز در زبان لاتین است که این معنی خصلت این مرغ اساطیری به شمار رفته است. لابد بر اثر اصطکاک چوبهای خشک لانه پرنده ای چون عقاب در اثر حرکت باد آتشی بر لانه این پرنده افتاده و عامل آن آتش سوزی را خود این پرنده دانسته و اساطیری اش نموده اند.
جالب است در فرهنگنامه های برهان قاطع، غیاث و لطائف و آنندراج نام فارسی ققنوس، آتش زن آمده است.
گفته شده است در میان مصریان، اسطورۀ فوئه نیکس/ققنوس در اصل، اسطورۀ خورشید بوده كه بعد از هر شب دگر بار در سحرگاه طلوع می كند و نام شهر هلیوپولیس در نوشته هردوت نیز باید در همین ارتباط باشد. واژه فنیكس در زبان عبری شامل سه بخش fo-en-ix به معنی یک آتش بزرگ است.
عطار در منطقالطیر در باره این مرغ چنین آورده است:
هست ققنس طرفه مرغی دلستان
موضع این مرغ در هندوستان
سخت منقاری عجب دارد دراز
همچونی در وی بسی سوراخ باز
سال عمر او بود قرب هزار
وقت مرگ خود بداند آشکار
چون ببرد وقت مردن دل ز خویش
هیزم آرد گرد خود ده خر، مه بیش
در میان هیزم آید بیقرار
در دهد صد نوحه خود را زار زار
آتشی بیرون جهد از بال او
بعد آن آتش بگردد حال او
زود در هیزم فتد آتش همی
پس بسوزد هیزمش خوش خوش همی
مرغ و هیزم هر دو چون اخگر شوند
بعد از اخگر نیز خاکستر شوند
چون نماند ذرهای اخگر پدید
ققنسی آید ز خاکستر پدید
آتش آن هیزم چو خاکستر کند
از میان ققنس بچه سر برکند
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر