دوشنبه، بهمن ۰۲، ۱۳۸۵

جغرافیای تاریخی کهن شمال غرب ایران

جغرافیای تاریخی کهن شمال غرب ایران

در اینجا برای سادگی مطلب از آن نواحی این منطقه سخن به میان خواهم آورد که در مقالات سابق در باب آنها کلامی نرفته است. منبع اساسی در این باب همانا یادگار بزرگ ایگور میخائیلویچ دیاکونوف یعنی تاریخ ماد به ترجمهً کریم کشاورز است. ما در اینجا مندرجات تألیف وی را اساس قرار داده و از این طریق بر روی جغرافیای تاریخی و تاریخ باستانی این ناحیه که مورد مشاجره پان ایرانیستها و پان ترکیستها است، پرتوی می افکنیم. دیاکونوف بر اساس کتیبه های آشوری از ناحیهً زیکرتو و شهر و دیار سانگ بوتی و شهرمجاور آن اولخوی نسبتاً مفصل صحبت نموده است. وی به درستی ناحیهً زیکرتو (یا زیکیرتو، زی کیرتو) را با حوضهً رود شهر چای تطبیق داده و ضمناً می گوید که آشوریان با فرستادهً فرمانروای زیکرتو با مترجمی ماننایی که خود نام غیر ایرانی داشته صحبت کرده اند. دیاکونوف جای دیگر از ولایت کرتیارا در کردستان کنونی ایران خبرمی دهد که این نام نیز به وضوح حاوی نام کیرتی ها است که نامشان بر روی قبایل کرد تعمیم پیدا کرده است. این مطلب سر نخ جالبی را به دست می دهد و آن اینکه کیرتیها همان بومیان سومری و اکدی زبان لولوبی بوده اند که در آذربایجان و کردستان سکنی داشته اند چه نام لولوبی (مرکب از لولو و پسوند بی) به زبان هوریانی به معنی بردهً کوهستانی بوده و مترادف این نام در زبان پارسی و عیلامی کورتش (کورت) و در زبان اکدی گردیو می شده است. برای اصل این نام می توان ریشهً لولوبی/ سومری کور یعنی کوه قایل شد. در کل از اینجا معلوم میشود که از میان سه ریشهً تاریخی نام کردان این اصیل ترین آنها بوده است. دو ریشهً دیگر نام کرد همانا نام کردیو ها (کرمانج ها، ستروکتیان، ساگارتیان) و سکائیان کردوخی بوده که به ترتیب به معنی دارندهً خانه های سنگی و کوچ نشینان هستند. در کنار لولوبی ها و درشمال و شرق و غرب آنان مردمان بومی قفقازی نژاد کوتی (کاسپی، کادوسی یعنی سگپرست) اسکان داشته اند. که این دو قوم باستانی این دیار به تدریج با آمدن آریانیان کاسی ، میتانی، مادی، سکایی وپارسی زبان خود را از دست داده و درون آنان به تحلیل رفته اند. نام این مردم باستانی در کلمات عامیانهً تحقیرآمیز ایرانی لولو و قیرتی زنده مانده است. این نشانگر آن است که رفتار آریائیان مادی با بومیان فلات ایران تحقیر آمیز و نژاد پرستانه و برده دارانه بوده است و از این رو است که در ایران باستان نام کردان لولوبی عنوانی ملامت بار محسوب می شده است. کتیبه های آشوری متعلق به سارگون دوم در ناحیهً زیکیرتو (یعنی محل زیست کیرتی ها) یعنی حوضهً رود شهر چای میانه از قلاع و روستاهایی نام برده شده اند که این نامها با نظایر کنونی آنها از این قرارند: پاردو (=پاردیه، فراهیه)، ایشتایی پار (ایشنار)، ساکتاتوش (شیخ طبق)، نانزو (نوروز آباد)، ائوکانه (اوگان، ابرگان، روستای نیاکان پدری نگارنده)، کابانی (کبودین)، قوروسوپا (قره جه قبا)، راکسی (=لاکسی، کسلان)، گیم داکریکا (گون دوغدو)، باروناکا (بارنجق)، سی ترا ( سیه دل)، تاش دامی (تکمه داش) و تسامیا (=چامیان، کارا چمن). کتیبه های همین پادشاه آشوری در ادامهً شرح لشکرکشی حدود سال 710 پیش از میلاد از شهرهای سانگی بوتو (محل بوته های انگور) و اولخوی (یعنی شهر شایسته خوی) نام می برند که به ترتیب همان شهرهای مرند (موروندا، مورونت، یا ماورونداگارای عهد باستان) و شهر خوی می باشند. از اینجا معلوم میشود نام مرند (مورونت، ماورونداگارا) در اصل به معنی شهر تاکستانها بوده است چه کلمه مووره در زبان آذری و کردی به ترتیب به معنی بوته تاک و خود تاک می باشد. از این مطلب همچنین معلوم میشود بیت سانگ بوتی (محل انگور) در ماد بزرگ هم جز همان تاکستان حالیه مراد نبوده است. معنی لفظی خود لفظ بومی کهن خوی نیز قابل انکشاف است چه ارامنه نام پهلوی این شهر را در عهد کهن هیر آورده اند که به معنی ثروت و رفاه است و این معنی در نامهای کهن آنجا یعنی اولخوی (دارای ثروت شایان) و خوی وه (دارای ثروت خوب) که در سالنامه های آشوریان یاد شده اند، مصداق پیدا می کند. در شرح لشکرکشی سارگون دوم به نواحی سانگ بوتی و اولخوی و اورارتو از این اماکن نام برده شده است که با نامهای قابل قیاسشان از این قرار می باشند: ساردوری خورد (سیداوا)، خورنکو (خانقاه)، خاردانیا (خان دیزه)، گیزو آرزو (قیزقلعه)، شاشزیسا (شکریازی)، خودورنای علیا و سفلی (شبانلوی علیا و سفلی)، اوادنا اونزا (ایری بوجاق)، آرازو (عذاب)، شادیش سی نیا (سید خاجین)، سیتو آرزو (سویدلی)، زیرما (زروان، زارغان)، سورزی (کورتی)، الیادی نیا (ایواوغلو)، سورزیالدیو (سولکده)، آرمونا (آلمالو) و سر انجام کی ناشتانیا (جایگاه چشمه) که مطابق با روستای چشمه است. نام کوههای آورین و اردیج: که سارگون دوم در ادامه تهاجم خونین و غارتگرانهً خود در موقع ورود به اورارتو که از سمت شمال دره قوتور صورت گرفته است از میان دو کوه به نامهای آرسابیا و اثرتیا عبور می کند که به ترتیب با کوههای امروزین آورین (به لغت پهلوی یعنی با شکوه) و اردیج (به لغت پهلوی یعنی آراسته) در نزدیکی مرز ترکیه قابل مطابقت می باشند. نام محال چاردولی: منابع آشوری و اورارتویی از کوهی به نام خارسی / ارسیته در اراضی ماننا که در مجاورت ناحیهً پارسوا (استان کردستان کنونی) نام برده اند. این کوه مطابق کوه قره داش حالیه است چه این کوه در در اراضی قبیلهً ماننایی کوموردیان قرار داشته است که اکنون تصحیف شدهً نامشان در اسم محال چاردولی (چردوغلو) که شامل ناحیه این کوهستان میشود، زنده مانده است. در لشکرکشی سال 713 پیش از میلاد سارگون دوم به ماد از نواحی سیگریس، باییت آن (خانهً خدا) یا بیت باگای، روستای دیریستانو (محل استراحت کاروانها)، اوریاکی، ریمانوتی، اُپورئی، اویادوئه، بوستیس، آپساخوتی (به ظاهر به معنی خداوند جادوگری)، پازئواتی (به ظاهر به معنی دارای آب گرم) ، اوتیران (به ظاهر به معنی دارای آب نیرومند) ، آگازی و آمباندا (به ظاهر به معنی جایگاه سردسیر) ما بین الیپی (کرمانشاه) و خوار (کویر نمک) نامبرده شده اند که به ترتیب با مناطق سنندج، قیدارنبی، نهاوند تاکستان، اوریاد، رامند، رودبار تفرش، ابهر،بوئین زهرا ، شاه کلک، گرماب، افشار، اورزمان و قشلاق داغ مطابقت دارند. در کتیبه های اسرحدون پادشاه آشوری در سمت قم و کاشان از دهکده ای به نام اوراکازابارنا یاد شده که با قصبهً گازران کنونی مطابقت دارد. کتیبه های سارگون دوم در اطراف بیت باگای/ بیت ایشتار (قیدار) از سه قلعهً کیششلو/ کارنابو، کیندائو/ کارسین، آنزاری/ کار اداد نام برده اند که به ترتیب با روستاهای حصار، کرسف و علی آباد در جنوب شرقی قیدار مطابقت می نمایند. خود نام قیدار شکلی از همان نام خدای جنگ آریانیان کاسی یعنی گیدار می باشد. محل قبایل اتحادیه ماننا ها در اطراف دریاچهً اورمیه بنا به شواهد و قرائن از این قرار بوده است: محل تئورلیان (به ظاهر به معنی صاحبان قدرت، مانناهای پادشاهی) در جنوب دریاچهً اورمیه قرارداشته آنجا که اکنون شهر ویران خوانده میشود خود نام ماننا به زبانهای ایرانی کهن معنی سرزمین پایینی را می دهد. مسّیئیان (ظاهراً به معنی میانیها) در میاندوآب و حوضهً رودهای زرینه رود و سیمینه رود ساکن بوده اند. محل دالیان را اطراف تبریز و حوضهً رود تلخه رود تعیین کرده اند. نام سونبی ئیان با محال سلدوز اورمیه مطابقت دارد. کوموردیان یا چنانکه اشاره شد چاردولیهای کنونی در سمت شرق شهرستان میاندوآب زندگی می کرده اند. کتیبه های آشوری در ماننا (نیسیر عهد باستانی تر) از شهرهای ایزیرتو (پایتخت آن)، خارونا، شودور (شیمری خادیری منابع اورارتویی)، بشتو، و کارالا نام برده اند که به ترتیب مطابق با قصبات حسنلو، خلیفان، محمدیار (که در آن محمد جایزین شیمرشده است)، شاه قلعه وکلانه (درخبر شرفنامهً شرف خان بدلیسی، قلعه دیزهً کردستان عراق) مطابقت دارند. گودارمحل بشتو را با تپه کاپلانتو مقابله نموده است که خطاست چه این نام ترجمهً ترکی همان دژ پلنگان باستانی است که داریوش در کتیبهً بیستون از آن یاد کرده است. آشوریان در جنوب ماننا یعنی ولایت پارسوای کهن (استان کردستان حالیهً ایران) ازدژی به کاربیتو به معنی مبارک نام برده اند که با روستای مبارک آباد (صلوات آباد سنندج) مطابق می باشد. منابع آشوری در این سمت از قلعه ای به نام باروتا و کوهی به نام آرسیتا (هارشی) هم اسم برده اند که با قصبهً بایدر و کوه چهل چشمه مطابقت می نمایند. کتیبه های سارگون دوم در بین میانه و تبریز از قلاع و شهرکهای سوکا، بالا، آبی تینکا، شوان داخول، دوردوکا و مسی (به اوستایی مئیذیه یعنی میانه) اسم برده اند که به ترتیب مطابق با روستاهای سیسان، اوجان، بوستان آباد، شبلّی، دوزدوزان و شهر میانه می باشند که این شهر آخری همانطوری که دیاکونوف خاطرنشان می کند مقر فرمانروایی دیاکو (دایائوکو، کیقباد شاهنامه) بوده است. کتیبه های آشوریان در ذکر لشکرکشی های آنان در ناحیهً بین منطقهً رودکها ( حوضهً علیای رود قیزیل اوزن در جهت شمال) و ناحیهً پارسوا (کردستان) از ولایتی به نام گیزیل بوندا نام برده اند که لابد همین نام است که به شکل قیزیل اوزن بر روی نام این رودخانه زنده مانده است. کتبیه های آشوری در این ناحیه از چهار قلعهً مجاور آن با پارسوا تحت اسامی زیزی، آپپار، زالا و کیت پات یادکرده اند که نامهایشان قابل تطبیق با اسامی روستاهای چیچکو، پاپاله، چالاب و گنبد می باشند. یکی از مقرهای حکمرانی این منطقه در این عهد یعنی دژ سیبار با سهرورد دورهً اعراب -که هم اکنون، به صورت روستایی در جنوب سجاس بر جای مانده است- مطابقت می نماید. شهر مهم دیگر این حوالی ساگ بیت آمده که با خود قصبهً سجاس در جنوب شهرک سلطانیه همخوانی دارد. نام کهن مراغه یعنی اوئیش دیش منابع آشوری می توان دارندهً به معنی دارندهً رودخانه سریع گرفت که یادآور نام ایرانی کهن دیگر آن یعنی افرازهارود می باشد. خود نام مراغه به معنی مرغزار یا رغه بزرگ است. در اوستا نام رودخانهً آن ویتنگوهئیتی آمده است که به همین معنی دارندهً جریان سیلابی می باشد. از اینجا معلوم میشود نام رودخانهً آن یعنی صوفی (صافی) در اصل سپی بوده که در اوستا به معنی در هم شکننده و سیلابی است. دژ داربو که منابع اورارتویی جای آن را در شرق دریاچهً اورمیه تعیین کرده اند مطابق با همان دژ مضاعف تارویی تارماکیس منابع آشوری یعنی شهر تبریز است که بیزانسی ها نام این دژ دومی را تبرمایس آورده اند. نام داربو را با توجه به نام قبیلهً باستانی ساکن تبریز یعنی دالیان می توان به معنی مردم سرزمین بیشه زاران و باغها گرفت چه منابع یونانی نیز در آذربایجان از مردمی به نام داریتیان (مردم سرزمین درختان) نام برده اند. اما خود نامهای تارویی و تارماکیس به لغت کهن مادی به معنی دژ کوچک و دژ بزرگ بوده اند. منابع آشوری در سمت بین مرز ماننا و همسایهً جنوبیش پارسوا (استان کردستان) در نزدیکی دژ بشتو (شاه قلعهً نزدیک دیوان دره) از دو دژ به نامهای پوری و سی تو آریا (شاتی راراگای منابع اورارتویی) نام می برند که این دو نام به ظاهر بر روی نام روستاهای آب پاره و شریف آباد زنده مانده اند.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

براي كسب اطلاعات بيشتر در كمترين زمان در مورد تبریز به كتاب تبريز شهر كهن تاريخ چاپ دوم با تغييرات و تكمله مراجعه فرماييد

ناشناس گفت...

اما همین حالا
برای خرید کتاب نفیس و ذیقیمت تبریز شهر کهن تاریخ با شماره 09141002833 تماس بگیرید.
همچنین میتوانید برای خرید کتاب تبریز شهر کهن تاریخ (چاپ دوم با تغییرات و تکمله) به آدرس تبریز خیابان امام سه راه طالقانی پاساژ جام جم زیرزمین موبایل غفاری (تلفن 5555202ـ 0411) یا موبایل فرشباف مراجعه فرمایید.
یا از کتابفروشی اختر به آدرس تبریزـ اول خیابان طالقانی (تلفن 5555393 ـ0411) تهیه نمایید. با تشکرات فراوان