کریشنای هندوها همان گرشاسب/ نریمان/ سام / رستم شاهنامه یعنی آترادات پیشوای آماردان است
در ابتدا، مقدمتاً باید بگویم ما ایرانیان هنوز در شناسایی و باب تفحصات تاریخ اساطیری و باستانی ایران در سطح نازلی هستیم و بهترین و علمی ترین نظرات ایرانشناسی متعلق به ایرانشناسان اروپایی از جمله مارکوارت، هرتسفلد، یوستی و نولدکه آلمانی، ای م. دیاکونوف روسی ریچارد فرای فرانسوی و آرتور کریستن سن دانمارکی است که کارهای پایه ای را در باب ایرانشناسی انجام داده اند ولی هنوز ساختمان مشخصی روی این زیر بنا ایجاد نشده است. ظاهرا این جانب تنها ایرانی می باشم که از مصالح تاریخ اساطیری کتب دینی کهن هندوان ، ایرانیان ، یهود و اعراب در تطابق با تاریخ مدون ایران بر گرفته از منابع آشوری ، یونانی و رومی، تلاش در ساخت این رو بنا نموده ام و شرایط آن را هم مانند بسیاری از هموطنان از کودکی با علاقه وافر به تاریخ اساطیری ایران و پرورش منطق ریاضی داشته ام ولی انطباق محل نگهداری اوستا و کتب دینی عهد ساسانی یعنی "شیچیکان" با روستای چیکان مراغه(رغه زرتشت) که روستای زادگاهی این جانب است و... نخستین گزارش که بعد از 15 سال تفحص متداوم به صورت کتاب گزارش زادگاه زرتشت و تاریخ اساطیری ایران در سوئد و ایران انتشار یافت در واقع کشفیاتی بودند که هنوز به طور جدی مورد نقد و بررسی قرار نگرفته است؛ ادامه این تحقیقات مسیر مرا از دیگران جدا ساخت. بی پرده بگویم کنه تاریخ اساطیری با توجه به موقعیت و امکاناتی که برایم مهیا شد (خصوصا اخراج از دانشگاه تبریز) بر من آشکار شده و آشکارتر میشود، ولی ظاهراً این نوشته ها که بعد از سی سال کار اختصاصی هر روز بیش از پیش تخصصی تر شده اند و با شیوه نگارش مغلق اینجانب چندان برای دیگران مفهوم نمیشود. در اینجا یک کار آکادمیک دیگر در تاریخ اساطیری ایران به عمل آورده، اصل ایرانی اسطوره کریشنای هندوان را ضمن استدلات اشتراک ریشه های تاریخی و اساطیری و معنوی لغوی نامهای افراد معادل تاریخی آنها نشان می دهیم: 1- مطابقت نام کریشنا و سام این دو نام هردو به معنی فرد سیاه پوست می باشند. ولی لقب سام در لغت ایرانی در اصل به معنی کناری بوده است چه در اوستا نام پدر سام گرشاسپ نریمان (به نظر مارکوارت همان رستم شاهنامه) ثریته آمده است که به معنی پایانی و کناری می باشد. 2- مطابقت نام و نشان پدرو ولینعمتشان: در اساطیر هندو نام ولینعمت پدر کریشنا، اوگرا سنه آمده است که به معنی عقاب نیرومند است. پیداست همین نام است که در شاهنامه تبدیل به سیمرغ (سئن مرغو) یعنی عقاب شده که پرورش دهنده و دایهً زال (لفظاً یعنی آتش به زبان بومیان سومری زبان ایران باستان) به شمار آمده است. در روایات ملی ایرانی منقول در آذربرزین نامه این نام همچنین به صورت آذر برزین (آتش والامقام) آمده است. سند تاریخی معتبر در این باب همانا نام آترادات پیشوای آماردان یعنی مخلوق آتش رهبر جنگجویان مازندرانی است که کتسیاس میگوید که ایرانیان(برای محبوبتر ساختن کورش) کورش سوم هخامنشی را فرزند وی معرفی می نموده اند. 3- یکی بودن معنی نام سرزمینهای زادگاهی آنان: ماتوره هندوان که شهر زادگاهی کریشنا معرفی شده در معنی مادر نیرومند به وضوح نشانگر سرزمین مازن (بزرگ زن یا مادر سالار) است. در این رابطه نام قبیلهً کریشنا یعنی جادوا که در لغت ایرانی معنی جایگاه دیوان را می دهد قابل توجه می باشد چه آشوریان مهاجمی که در تعقیب خشتریتی سومین فرمانروای ماد (کیکاوس) به زیر حصار شهر آمل مازندران رسیده بودند و در آنجا توسط آماردان تحت رهبری آترادات پیشوای مردان (رستم) قتل عام گردیده بودند، در اوستا و شاهنامه دیوان مازندران نامیده شده اند. 4- نام دشمن بزرگ کریشنا یعنی درومالیکا را می توان دشمن مادیها معنی نمود چه حرف "د" اوستائی در زبانهای خویشاوندان هندی و سکایی و پارتی (پهلوی) آنان به "ل" قابل بوده است. 5- نامهای اوستایی و هندی برادر ایشان یعنی اورواخشیه (شادی بخش) و بالاراما (آرامش دهندهً نیرومند) معنی واحدی را ارائه می نماید. 6- شاه مخاصم عهد آنان در گرشاسپنامهً اسدی طوسی و نزد هندوان یعنی ضحاک (اژی دهاک) و کانسه (اژدهای بر تخت چنبر زده) مترادف می باشند. 7- رستم (سام گرشاسپ نریمان) و کریشنا هر دو کشندهً فیلی سرمست معرفی شده و در جنگ پاندواها (مادها) با کورواها (سکاها، تورانیان) شرکت کرده اند. 8- نام شاهنامه ای مادر رستم یعنی رودابه (شکوهمند خدا) و پدر کریشنا یعنی واسودوا (نیکوی خدا) شکل و معنی مشابهی را اراده می کنند 9- نام اوستایی آستیاگ پسر کی آخسارو در اوستا در حالت مثبت آن آخروره (یعنی غیر بی رحم) در اسطورهً کریشنا به صورت به اکروره به همان معنی اوستایی آن وزیر کانسه یعنی ضحاک بابلی -که در رابطه با کریشنا است- به عنوان وزیر کانسه معرفی گشته است. 10-اسطورهً به خواب مرگ رفتن مشابه آنان: مطابق اساطیر هند شکارچیی به خطا خواب کریشنای به خواب رفته را نشانه گرفته وزخمی هولناک و مرگبار در پای او پدید آورد و کریشنا کمی بعد بر اثر آن زخم بمرد. و مطابق اوستا تورانیی موسوم به نیهاک (قاتل) در دشت پیشانسی (سرزمین مقابل کویر آسیب رسان) با یک تیر سام گرشاسپ نریمان را زخمی زد و او را به خواب جاودانه بوشاسپ فرو برد. جالب است که شاهنامه محل استودان (دخمه) سام گرشاسب را گوراب (یعنی سرزمین موبدان یا جایگاه آب پاک) در گیلان ذکر نموده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر