آسیه بنت مزاحم اساطیر قرآنی
در قرآن تنها از دو زن اساطیری به اسامی مریم (مادر عیسی مسیح)، مریم (خواهر موسی و هارون) با نامشان یاد شده است، که نشانگر مقام نازل زن در شبه جزیره عربستان بوده و هست. در روایات اسلامی در رابطه با موسی نام آسیه را نیز ذکر کرده اند که این سه فرد یا دو نفر اساطیری در معنی منسوب به درخت مقدس مورد(میرهه، آس) مشترک می باشند. به نظر میرسد نام آسیه از سوی دیگر با آسناس (بدبختی) که زن اساطیری یوسف کنعان به شمار رفته، مطابقت داده میشده است چه نام پدر آسیه یعنی مزاحم(در رنج و زحمت) گواه این معنی است. اگرروایت اساطیری تورات را اساس قرار دهیم هیکسوسها (فرمانروایان خارجی) یا پادشاهان شبان عبرانیها را به عنوان برده به مصر برده بودند که با این با وجود رعایای کثیر مصری آنان و سکوت منابع مصری در این باب مصداق درستی ندارد. به هر حال نام آسیه یا میرهه/میره با درخت مورد(=میرهه، نام مادر آدونیس خدای فینیقی ها) پیوند دارد و خود نام ماریا در زبان آرامی به معنی قدیسه است که ظاهرا الهه درخت مقدس مورد بوده و با عّزی اعراب(هاجر، نائله، امرَأة) یعنی الههً با عزت و مقدس نباتات(ام غیلان، اقاقیا) مربوط است . اما مریم به عنوان خواهر موسی (خدای میتانیها) و هارون (هوریان اتحادیه قبایل هیکسوس) دخترعمران(در اصل آموری قبیله سامی بزرگ عضو اتحادیه قبایل هیکسوس) مطابق با نام قوم ماری است که در ترکیب اتحادیه قبایل هیکسوس (پادشاهان شبان، اصحاب الرّس قرآن) مصر را تا زمان فرعون اهموسه (به معنی لفظی برادر موسی= میثه، میثره، مهر) در تصرف خود داشته اند. نام مردم و مملکت ماری را بر گرفته از نام الهه ای به نام ماره یا ماریا (قدیسه) دانسته اند که مجسمه بدون سرش تحت عنوان ایشتار از ویرانه های شهر مجلل ماری عهد باستان پیدا شده است. سرانجام هیکسوسها پس از یک و نیم قرن در اواسط قرن شانزدهم پیش از میلاد اهموسه رهبر قبطی مصرعلیا آخرین رهبرهیکسوسها یعنی کاموسه (روح همنشین ایزد میثه، موسی کلیم الله) را از مصر بیرون رانده و او و رعایای هیکسوسیش را تا فلسطین تعقیب نمود. در مورد نام ایشتار(پر آب) گفتنی است وی همان الهه ای است که نزد هندوان، ایرانیان و یونانیان به ترتیب تحت اسامی سرسواتی (پر آب=افغان)، اردویسوراناهیت(الههً پاک آبهای بالنده) و آفرودیت(حباب زی) پرستش شده است. بنابراین آسیه بنت مزاحم حامی موسی نیز در اصل همین ماری، الههً مردم ماری منظور بوده است. مردمی که تا عهد شکستشان از حمورابی در شهر ماری در کنار فرات در سمت سوریه زندگی با شکوهی داشته اند ولی اسامی سامی رهبران ماری نیز عبری نبوده است. در واقع عبرانیان (یهود) تاریخ اقلیت هیکسوس مهاجر به سمت فلسطین را کاملاً به خودشان منتسب نموده اند که با معیارهای امروزین تا حدودزیادی به یک سرقت ادبی تاریخی شبیه است.
آسيه بنت مزاحم در روایات اسلامی (مأخذ سایت قرآن مجید/ حج) ديگر زن اسوه و نمونه قرآن، آسيه بنت مزاحم است كه هرچند پرورش يافته دربار فرعونيان و همسر فرعون زمان بود، از استكبار و فساد پيرامون خويش رها شد و يكباره بههمه تعلقات دنيوى پشت نمود و نه تنها اسوه زنان، بلكه اسوه تمام مؤمنان شد؛ چه، قرآن، او و حضرت مريم را اسوه و نمونه اهل ايمان معرفى كرده است:
وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِى عِنْدَكَ بَيْتاً فِى الجَنّةِ؛(1)
و براى كسانى كه ايمان آورده اند، خدا همسر فرعون را مثل آورده، آن گاه كه گفت: پروردگارا پيش خود در بهشت خانه اى برايم بساز.
و شكى نيست كه اسوه بودن براى تمام مؤمنان بالاترين ستايشى است كه در قرآن براى يك زن ابراز شده است. در روايات نيز از او به عنوان يكى از چند اسوه برتر زنان عالم ياد شده است: إنّ الله اختار من النساء أربع: مريم و آسيه و خديجة و فاطمه؛ خداوند از ميان زنان چهارتن را برگزيده است: مريم، آسيه، خديجة و فاطمه(عليهن السلام).(2)
آسيه، اسوه ايمان در شرايط سخت
مهم ترين شاخصه آسيه آن است كه على رغم زندگى در محيط پر از شرك و استكبار به خداخواهى روى مى آورد و جاذبه هاى دنيوى را به هيچ مى انگارد و تا سرحدّ جان در راه ايمان پابرجا و استوار مى ماند.
امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِى عِنْدَكَ بَيْتاً فِى الجَنّةِ؛(3)
همسر فرعون ( را مثل آورده) آن گاه كه گفت: پروردگارا، پيش خود در بهشت خانه اى براى من بساز.
او گر چه بزرگ ترين و زيباترين كاخ هاى دنيا را در اختيار دارد، خانه اى بهشتى از خداوند مى طلبد چون جانش از ايمان لبريز شده و در كاخ فرعونى نمى گنجد. نيز از فرعون و از اخلاق فرعونى رهايى مسألت مى نمايد. اين ثمره دعوت انبياست كه انسان غرق شده در دنيا و مظاهر آن را چنان دگرگون مى كند و فارغ از ديد تنگ مادى، افقى بلند و درخشان و وسيع فرا روى او مى گشايد كه در اثر آن، يك لحظه او را ياراى تحمل محيط كفر نيست و راه گريزى به وادى نور و افق ايمان مى جويد؛
وَنَجِّنِى مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِى مِنَ القَوْمِ الظّالِمِينَ؛(4)
و مرا از فرعون و كردارش نجات ده و مرا از دست مردم ستمگر برهان.
و اين زن فرعون است كه طوفان كفر اطرافيانش او را متزلزل نكرد، حتى در قصر فرعونى با تبرّى از فرعون و قوم ستمكار، از خدا طلب نجات و طلبِ خانه اى در بهشت نمود. كسى كه در تمام مملكت پهناور فرعون، زنى به جلالت و قدرت او نبود. و اينچنين بر تمام مظاهر دنيوى كفر غالب و چيره گرديد.(5)
شيوه هاى تبليغى آسيه
اين اسوه قرآنى نيز شيوه هاى مستقيم تبليغى ندارد و تنها مى توان از برخوردها و رفتارش، شيوه هايى عملى را استخراج نمود كه به طور غيرمستقيم مبلّغ ايمان، فداكارى وخداجويى است:
.1 قصد جدى گريز از محيط كفرو فساد
اولين شيوه اى كه از زندگى آسيه برداشت مى شود اين است كه چون توان تغيير عقايد فرعونيان واصلاح مفاسد آن دستگاه حكومتى را نداشت، از وظيفه فردى خود غافل نگشت و يك تنه عقيده وايمان خود را ابراز داشت و از خدا رهايى از فضاى كفر واستكبار را طلب كرد. بايد توجه داشت كه او حتى قبل از ايمان به رسالت موسى در كودكى او به وى پناه داده بود و بارها فرعون را از تصميم بر كشتن اين فرزند خوانده برحذر مى داشت، كه اين همه بيانگر فطرت سليم و آمادگى روحى او براى پيوستن به صف مؤمنان بود و مرحله به مرحله مسير هدايت را مى پيمود؛
گفته اند آسيه همسر فرعون به محض آن كه عصاى موسى دروغپردازى ساحران را بلعيد، ايمان آورد و فرعون بسيار او را شكنجه كرد و در نهايت او را به شكلى فجيع به قتل رساند.(6)
.2 برائت از ستم و ستمگر
آسيه تا آن جا كه توان داشت از ظلم ظالمانى چون فرعون به ويژه در مقابل موسى جلوگيرى كرد، اما آن گاه كه به كلى از تغيير و اصلاح عقيده و عمل آنان نااميد گرديد، به صورت علنى از فرعون و اعمال ننگين و ظالمانه و مستكبرانه اش بيزارى جست و خود را به طور كامل از صف فرعونيان جدا كرد؛
وَنَجِّنِى مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِى مِنَ القَوْمِ الظّالِمِينَ؛(7)
و مرا از فرعون و كردارش نجات ده و مرا از دست قوم ستمكار برهان.
برائت آسيه را داراى دو مرحله مى توان ديد؛ مرحله اول كه در راز و نياز او با خدايش جلوه گر است و چون از خدا خانه اى در بهشت مى طلبد، مفهوم آن ناخشنودى از خانه دنيوى و مصاحبت فرعون است. و مرحله دوم كه در آن از فرعون صريحاً بيزارى مى جويد و از خدا رهايى از چنگال كفر و ستم او را مى طلبد.
.3 پناه دادن به اهل ايمان
در راه ايمان، هر كس موظف به اداى وظيفه در حد وسع و توان خويش است و حداقل وظيفه در هنگام عجز از اصلاح اساسى امور، پشتيبانى مصلحان و حمايت عملى از اهداف آنان است كه در سيره تابناك اين اسوه قرآنى به چشم مى خورد. اوبه خوبى در حد توان خويش اسوه زمان را پشتيبانى نموده از گزندها مصون داشت؛ همو بود كه موسى را از رودخانه برگرفت و در دامن خود پرورش داد و بارها فرعون را از كشتن رسول آينده منصرف كرد و در تربيت جسمى و عاطفى موسى در دوران كودكى، مادرانه كوشيد و در نهايت به ايمان واقعى رهنمون گشت و بهشت جاودان را بر دنياى فانى برگزيد.
منبع توضیحات:
تحريم (66) آيه 11 -1
محمدى رى شهرى، ميزان الحكمه، ج 1، ص 228 -2
تحريم (66) آيه 11. - 3
تحريم (66) آيه 11 -4
سيد قطب، فى ظلال القرآن، ج 6، ص 3622-5
زمخشرى، الكشّاف، ج 4، ص 572 -6
تحريم (66) آيه 11. -7
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر