شنبه، آبان ۱۹، ۱۳۸۶
جوابی به دوست عزیز مانی
دوستمان مانی تذکر دادند که نباید مطالب به نوعی باشد که مورد سوء استفاده تجزیه طلبان در ایران قرار گیرد. من با تمام وجودم ایران پرستم ولی نه به اندازهً کافی ناسیونالیست یعنی ملی گرا . چون گرچه ملی گرایان پان ایرانیست افراطی تصور میکنند بهترین وطن پرستان هستند. من تصور میکنم بر عکس اینها که در ایران واقعیت وجود عرب و ترک ایرانی را منکر شده و عملا به آنها توهین فحاشی میکنند بدترین دشمنان اتحاد مردم ایران هستند،چه ایده اینها ضد خود یعنی پان ترکیسم و پان عربیسم را شعله ور می سازد.اصلا در سرزمین ما و همچنین همسایگان عراقی و ارانی (آذری شمال ارس)خون ترک و عرب و عجم (الجم=مادی،پارسی،پارتی،سکایی)درهم آمیخته است. ملیت پرستی افراطی (نه میهن دوستی حتی از نوع افراطیش) و نژاد پرستی در نزد عقلا مطرود است. در نوشته های اینجانب دو مورد برای ملی گرایان ناخوش آیند آمده است:یکی اینکه من بدین نتیجه رسیده ام که زبان آذری بر خلاف تصور کسروی و دیگر اندیشمندان ایرانی از نام آتروپاتکان(آذربایجان) یعنی سرزمین آتشکده ها اخذ نشده بلکه از ترجمه فارسی نام زبان ارانی (به کردی یعنی آذری)گرفته شده است و این زبان، از شاهنامه ترکی آنها یعنی کتاب ده ده قورقود پیداست که قهرمانان بزرگ آنها یعنی غازان خان (خان جنگجو=کیخسرو)و باسات (گرشاسپ/رستم)و بایندرخان(خان آبادگر=کورش سوم) کاراچوپان(کورش دوم)وبامسی بئیرک(زرتشت)پیداست که وقایع تاریخی منحصر به فردی از تاریخ ایران در آنها محفوظ مانده است.هسته این مردم سکایی آلتایی در عهد مادیای اسکیتی (افراسیاب دوم)به اران کوچیده و با مردمان کاسپی و مادی این نواحی در آمیخته است و زبان شان بعدا بر آنان هم توسعه پیدا کرده است؛ چنانکه در پروسه مشابهی و کمی جلوتر از آنها کیمریان کردوخی از سکائیان آریایی وارد نواحی کردنشین کنونی شده و فرهنگشان زبان و ملیتهای بومی کوتی و لولوبی و هوری را درو کرده است. نامهای کهن دیگر اران یعنی الوانیا و آلبانیا، آگوانیا و اوتیا و شهرستان آتورپاتکان کتاب پهلوی شهرستانهای ایران جملگی به معنی سرزمین منسوب به آتش(آذر) بوده و مؤید همین نظر یکی بودن زبان آذری و ارانی می باشند. مورد دوم اعلام این نتیجه است که تاجیکان صرف نظر از آمیزشهای نژادی بعدیشان با مغولان و ترکمنان ترکیبی از آریائیان پارسی/سکایی دربیکی(دری، سکائیان برگ هئومه)و اعراب شرقی (تاجیکان و تاتها) که می باشد که طبق خبر آپیان مورخ یونانی و همچنین کتیبه های آشوری در بین بلخ و گرگان میزیسته اند و شاهزاده گئوماته زرتشت(بردیه پسر خوانده کورش و نوهً دختری آستیاگ) در عهد کورش از تختگاهش بلخ بر آنها و همچنین بر مردم شمال غربی هندوستان فرمان رانده است.از همیجاست که وی تحت نام ابراهیم خلیل الله بت شکن پدراساطیری اعراب و یهود به شمار رفته است .این نام توراتی و قرآنی در فرهنگ خود ایرانیان در نام شاهزاده ابراهیم ادهم[=بور] بلخی -که همان گئوماته زرتشت/گوتمه بوداست- بهتر بر جای مانده است.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر