یکشنبه، اردیبهشت ۱۵، ۱۳۸۷

عید پوریم بر گرفته از جشن آتش چهارشنبه سوری است

جشن پوریم یهود به پیروی از جشن چهار شنبه سوری ایرانیان پدید آمده است

مطابق کتاب استر قدرت فوق العاده مردوخای و استر یهودی در دربار هخامنشی باعث شد كه این قوم اقدام به انتقام نمايند تا جايي كه برابر مندرجات كتاب استر ، بيش از هفتاد و پنج هزار نفر از ايرانيان در هجوم وحشيانه بني اسرائيل كشته شدند. به همين مناسبت يهوديان هر ساله در اين ايام با آتش زدن عروسك هامان وزير شاه هخامنشي كه در صدد از بين بردن نفوذشان بود ، اقدام به برگزاري جشن پوريم در سراسر جهان مي نمايند.(سایت مسجدالاقصی) نظر به تقارن و مصادف گردیدن جشن پوریم (قرعه و بخت و اقبال) ماه آدار یهود با جشن چهار شنبه سوری آخر ماه اسفند که نظیر این جشن ایرانی جشن آتش افروزی به مناسبت پیروزی بر رفع اشرار و دشمنان است. به سادگی به بنیاد ایرانی این جشن میرسیم. گر چه جشن پوریم به مناسبت پیروزی بر دشمنان اجتماعی خارجی قوم یهود (منظور برده داران اسارتگر بابلی) است که در اصل اشاره به واقعهً ویرانی بابل و اسارت بابلیان به دست خشایارشا بوده و در اسطوره با کودتای درباری داریوش علیه گئوماته بردیه در آمیخته است؛ ولی در اصل ایرانی چهار شنبه سوری بیشتر مراد آسودن از سرما و امراض وبلایای طبیعی است. مسلم به نظر میرسد خود نام جشن پوریم در اساس بر گرفته از اوستایی پورومیا (پیروزی بر پدیدهً طبیعی یا اجتماعی بسیار بد آهنگ و نحس) است. چه نام ماه آدار- که علی القاعده در نزد ایرانیان می توانست آذار، آذر یا آزار تلفظ گردد- به شکل آدارین در زبان درباری رایج سلاطین هخامنشی، اشکانی و ساسانی یعنی آرامی به معنی ماه چیزهای بد و زشت (امراض و بلایا و مصائب) است. چنانکه پیداست ظاهر نام این ماه آرامی به سادگی بیانگر کلمات فارسی آزار و آذر بوده است که در باب مراسم جشن چهار شنبه سوری منظور شده اند. چون به طوری که گفته میشود این جشن، سور(جشن) دفع آزار بلایا با آتش مقدس است. این سنت بسیار دیرینه به نظر میرسد چه نام ماههای اوستایی (مادی) متوالی اسفند (ا- سپنت، به معنی نامقدس)، فروردین(ماه پرورده شدن و روح گرفتن زمین) که همان ماههای پارسیان هخامنشی ویاخن (دارای هوای بد) و آدوکانیش (ماه آسودن و فراغت زمین از آسیب و بلایا) می باشند به وضوح فلسفهً وجودی جشن چهار شنبه سوری را به عنوان پیش در آمد جشن بزرگتر نوروز نشان میدهد. انتخاب روز چهار شنبه هم روی منطق لغوی و سنتی نیرومندی بوده است چه کلمهً چسورهً یا چسره اوستایی (یعنی عدد چهار) در زبانهای اوستایی و سانسکریت لفظاً به معنی شوم بوده است. از همین روست که دیو معروفی در اوستا آخره توئیروه(ایزد ویرانگر چهار چهره) شده که به نظر میرسد شیوا منظور باشد. از این جهت هم بوده است که چهار شنبه روز مشئومی به شمار میرفته است. حتی اطلاق نام اوستایی تیر (نام ماه چهارم) به روز نحس سیزدهم هر ماه هم از همین روی صورت میگرفته است. تیر/بهرام/آداد /شیوا/ایندره بیشتر ایزد نفرین و ویرانگر توفان و رعد و برق است. وی در اوستا تحت نام بهرام(ایزد رعد) و تیشتر(ایزد باران) در نبرد با اپوش (دیو بی فروغ تاریکی و خشکی) در نقش مثبت خود ظاهر گردیده است. جالب است که در کتاب پهلوی بندهش تیر/رام با تیشتر و بهرام(به-رام) یعنی نقشهای مثبت خود در نبرد است. نام اوستایی ارخش (آرش، آرس یونانیان) نیز- که جشن تیرگان به دو منسوب است- به معنی نفرین و ویرانگری در اصل خود همین تیر/آداد/شیوا/بهرام/منوش چثره(در معنی چهار چهره) است که جشن تیرگان در روز تیر ماه تیر(روز سیزدهم ماه تیر یعنی روزی که با نام آن ماه همنام میشده) به نام وی است. مناسبت تیر آرش ایرانیان هم که در نبرد با افراسیاب (بسیار پر آسیب) انداخته میشود بی شک به مناسبت رفع شَر مادیای اسکیتی داماد تورانی آشوربانیپال است که به مدت 28 سال خاورمیانه را، سوای متصرفات آشور به باد غارت گرفته بود. تا سر انجام کی آخسارو(هوخشتره) به همدستی سپیتمه جمشید/گودرز کشوادگان مغ-پادشاه سئورومتی ولایات قفقاز و پارسیان هخامنشی به رهبری کورش دوم (توس) و برادرش آریارمنه (گستهم) وی را غافلگیرانه در حدود شهرستان مراغه در جوار جنوب شرقی دریاچه اورمیه شکست داده و به قتل رساندند. و این مقدمهً پیروزیهای بزرگتر ایرانیان گردید چه بلافاصله بعد از آن نوبت به ویرانی و کشتار آشوریان امپراطوری برده داری وحشتناک آشوریان (دیوان اردبیل= منظور نینوا) رسید که قرنها ملل خاورمیانه به صلابه می کشید و توسط ایرانیان برای همیشه از روی زمین محو شد. سپیتمه جمشید به مقام دامادی پادشاه بزرگ ماد رسید و سوای آن به ولیعهدی رسمی ولیعهد آستیاگ نیز بر گزیده شد و از این وصلت سپیتاک زرتشت/گئوماته بردیه (داماد و پسر خواندهً کورش سوم) مصلح اجتماعی بزرگ این عهد متولد گردید که محبوبیت هر سه خاندان پادشاهی عهد سرفرازی و جهانسالاری ایرانیان را هم به ارث بود ، چه وی به طور سببی و نسبی نزدیک بدیشان تعلق داشت. در باب خود کلمهً جشن لازم به تذکر است که آن دو ریشهً اوستایی یسن(ستایش رزم آوران پیروزیهای بزرگ) و سانسکریتی جیشنو (فتح و پیروزی) یکجا به همراه داشته است. نا گفته نماند اوستا و تکمیلی اش شاهنامه سرشار از ستایش فتح و پیروزی قهرمانان بزرگ ایرانی در عصر زرین جهان سالاری ایرانیان خصوصاً دورهً کی آخسارو/کیخسرو(هووسروه= نکونام) است، که جشن نوروز را بدو و خصوصاً به داماد مغ شاه سئورمتیش (شوهر نواده اش آمیتی دا، دوغدو مادر زرتشت) یعنی سیتمه جمشید نسبت داده اند. در اصل جشن نوروز در اساس جشن پادشاهان بابلی بوده و نامش به بابلی زگموک (جشن آغاز سال نو) است که از میان پادشاهان بابلی، متحد مادها بخت النصر داماد دیگر کیخسرو، شوهر نواده او آموخا (ارنواز/ارنواک اوستا، ظله تورات) بود که گفته میشود باغهای معلق بابل(منشاً بابلی هفت سین) از عجایب هفتگانه به نام همین شاهدخت مادی معروف وی بنا شده بود. مقالهً زیر ازدکتر شاهین سپنتا در سایت اسرائیل- ایران تذکر گرهی مصادف بودن شب چهارشنبه سوری با جشن پوریم را بدست داد، گر چه ایشان در اینجا صرفا به ذکر صورت اسطوره ای داستان توراتی پرداخته و از کنه جزئیات آن که احتیاج به صرف وقت بیشتر به تطبیق جزئیات تواریخ و اساطیر مربوطه آن دارد، غافل مانده اند :
برگزاری جشن پوریم هم زمان با چهارشنبه سوری و در آستانه جشن نوروز
23 اسفند ماه امسال ، یهودی های ایران و جهان در چهاردهمین روز از ماه عبری « آذار » ، هم زمان با چهارشنبه سوری و در آستانه نوروز همیشه پیروز ، جشن بزرگ پوریم ( Purim ) را که جشن آزادی نیز نامیده می شود ، برگزار می کنند و به این ترتیب برای همیشه تاریخ ، پیوند خود را با کشور و ملت ایران حفظ می کنند.
پیشینه برگزاری جشن پوریم به دوران پادشاهی « خشایار شا » پادشاه هخامنشی بر می گردد. در آن زمان « خشایار شا » از بین دوشیزگان زیبای ایرانی ، استر ( ستاره ) را که یک دختر یهودی یتیم بود و افزون بر جمال زیبا ، خصال زیبا نیز داشت به همسری برگزید.
پسر عموی شهبانو « استر » نیز « مردخای » نام داشت و در بارگاه « خشایار شا » خدمت می کرد . چون او مردی دین دار و با انصاف و جهان دیده بود در شمار رایزنان « خشایار شا » قرار داشت . در این میان نخست وزیر « خشایارشا » که « هامان » نام داشت بنا به مصلحت شخصی بر آن می شود تا یهودیان را از چشم شاه بیندازد و خود را نیز در نزد شاه محبوب تر کند.از این روی به « خشایار شا » می گوید که قوم یهود که از دیر باز به ویژه از زمان کوروش بزرگ مورد توجه پادشاهان ایران قرار داشته اند ، رفته رفته در سراسر ایران پراکنده شده اند و از ارکان اقتصادی و فرهنگی کشور به شمار می روند و بیم آن می رود که در آینده ای نه چندان دور پایه های حکومت شما را سست کنند و قدرت را در دست گیرند.پس بر ماست که زمینه نفوذ هر چه بیشتر آنان در ایران را محدود کنیم.
هامان پس از این زمینه چینی بدون جلب نظر نهایی شاه ، دور از چشمان او یک توطئه پنهانی را طراحی می کند و جهت انتخاب زمان مناسب برای انجام آن کار به همدستان خود پیشنهاد می کند که قرعه کشی صورت گیرد و بر اساس « قرعه » ، روز سیزدهم ماه آذار برای این کار برگزیده می شود.
خوشبختانه « مردخای » از این نیرنگ آگاه می شود و شهبانو « استر » را نیز آگاه می کند . شهبانو « استر » هم « خشایار شا » را از نیرنگ هامان آگاه می کند و با هوشمندی « خشایار شا » و یاری « استر » ، یهودیان ایران از آن سرنوشت غمبار رهایی یافتند و این بار قرعه به نام خود هامان و همدستانش افتاد و به همان سرنوشت شومی گرفتار آمدند که برای یهودیان ایران در نظر داشتند.
بر همین اساس چنان که گفته شد یهودی های ایران و جهان همه ساله جشنی را به نام « پوریم » یا « قرعه » برگزار می کنند و آن را جشن آزادی یا رهایی نیز می نامند .
این جشن باستانی و ملی ، همه ساله به عنوان نمادی از همبستگی یهودیان ایران با دیگر هموطنان ایرانی با شور و شوقی وصف ناپذیر توسط یهودیان و گرو ه هایی از ایرانیان برگزار می شود. جشن پوريم به صورت متغییر بیشتر در ماه اسفند و گاهي در ماه فروردين برگزار مي شود و امسال در 23 اسفند ماه برگزار مي شود.
گفتنی است که پس از در گذشت شهبانوی ایران « استر » و پسر عمویش « مردخای » هر دو را در شهر همدان ، در مرکز ایران به خاک سپردند و امروز آرامگاه استر و مردخای زیارتگاه یهودیان و همه ایرانیان است.

۶ نظر:

Unknown گفت...

قصه بود و پر از خطاي تاريخي

ناشناس گفت...

آقای نویسنده اول تاریخ را بخوان بعد چرت و پرت بنویس.
به نظر من یهودیا کثیف ترین ملت روی زمین هستند.

ناشناس گفت...

این بدها و کثیف ها انیشتین و مارکس و چارلی چاپلین و فروید و ...دیگران را تحویل بشریت دادند. گرچه امپریالیسم از وجود این جمعیت سوء استفاده برای منافع خویش میکند. از این نظر شما حق دارید. ولی فراموش نکنید اسلام پروری آریامهری هم به دستور همین ها بود برای جلوگیری نفوذ و گسترش انقلابات رهایی بخش بود. با درود
جواد مفرد کهلان

ناشناس گفت...

با سلام
من تاریخ متوجه شدم که این واقعه پوریم با کشتار ایرانیان مواجه شده.و عدد 13 را هم که نحس می دانند به این دلیل است که ایرانیان از ترس قتل عام به طبیعت و کوه ها پناه بردند و به آن 13 به در می گویند

ناشناس گفت...

نویسنده سعی می کنه داستان را وارانه نشان دهد ولی بدان که مردم خر نیستند. جشن چهارشنبه سوری برگرفته از پوریم است.
اثبات:
ایرانیان باستان چیزی بنام هفته نداشته اند. ماه های ایرانیان باستان به 30 روز تقسیم میشده که هر روز اسم یک فرشته داشته. ماه ها به 4 هفته تقسیم نمی شده اند. پس چطور ممکن است ایرانیان باستان چهار شنبه داشته بوده باشند.
در واقعه پوریم یهودیان بر طبق آمار خود تورات 75000 ایرانی را در یک روز قتل عام میکنند. با این همه یهودیان همواره این جشن ایرانی کشی را هر ساله جشن می گیرند.

ناشناس گفت...

واقعه پوریم (قرعه) داستان یهودیان در مورد مغکشی داریوش است. در امپراطوری کثیرالمله ساسانی و اشکانی از جمله در ماوراءالنهر مردم چهار شنبه سوری و هفت روز هفته را هم می شناختند. دبیران دولتی غالباً به زبان سامی آرامی می نوشته اند نه به زبان دیگر.