دوشنبه، اسفند ۱۹، ۱۳۹۲

معانی نامهای آمیتیدا (آمیتیس)، سمیرامیس و زرتشت

سؤال و جوابی که با جناب محمد مهدی جوکار داشتیم به سرانجام به نتایج تازه ای در باب این نامها منجر شد:
محمدمهدی جوکار
جناب مفرد گرامی؛ بگمان من یکی دانستن صالح قرانی و زرتشتی ایرانی بغایت شگفت انگیز است خاصه اینکه صالح پیامبر عربی و قوم ثمود است ثمودیان اسم و رسم شناخته شده ای دارند و درتاریخ یک اسطوره و افسانه نیستند که بتوان بدین سان هر تنگنایی در تاریخ را بدنها چسباند همه مورخان اسلامی براینند که ثمودیان از عربهای عاربه بوده اند با اینهمه برخی مورخان غربی به پشتوانه برخی کتیبه ها جایگاه انان را در شمال شبه جزیره عرب گفته اند سارگن دوم شاه اشور 705-722پ.م. پس از ذکر جنگ با برخی قبایل از برخی انان به نام تامودی =ثمودی = tamudi= thamudi یاد کرده و از راندن انها به مناطقی دیگر خبرداده . همچنین در کتیبه های دیگری نیز که به کتیبه های سبایی معروفند نام انان امده و از خدای انان بنام صنم یاد شده کتیبه های در زمان پادشاهی نبونید شاه بابل! حتی مورخان فرنگی به مورخان رومی چون آگاثرچیدس Agatharchiedes و پلینیوس استناد کرده اند که انها جایگاه ثمودیان که در کناره دریای سرخ گفته اند حتی پلینی بزرگ (جلدهای 2ص 57- 456 + 6/32) شهرهای انان را نام برده: دوماتا Domata هگرا =حجر؟ =heagra بداتاتا یا بچانزا؟ bedanata برخی هگرا را با شهر عربی العلا و برخی دوماتا را همان دومه الجندل یکی دانسته اند گویند پیامبر اسلام به هنگام رفتن به غزوه تبوک از دومه الجندل میگذشت شاه انجا را به جزیه دادن وا داشت درراه برمناطقی ازانجا گذشت و به یاران خود گفت که بدانجا نروند و اب شهر را نخورند و بلندای کوهی را نشان داد که صالح و شترش درانجا رفت و امد کرده اند ! ترجمه تاریخ طبری 1/171 این موضوع در صحیح ترین کتابهای مسلمین امده چون صحیح بخاری و مسلم تفاسیری چون تفسیر قرطبی! عادیان نیز چنین داستانی دارند و قومی مجهول نیستند و در تاریخ بطلمیوس از انها بانام oditae و همراه ارم adramite یاد شده! و مورخان فرنگی جایگاهشان را شمال غرب شبه جزیره گفته اند!
Javad Mofrad
با درود، به نظر من این گروه ثمود عربی شده همان مغان معدوم توسط داریوش است. در اینجا صرفاً اشاره ای به موضوع نمودم. وقایع اسطوره ساز باستان از جمله ساقط کردن آشور و بابل و و مغکشی داریوش و وقایع اساطیری طوفان سرمای جمشیدی (باد سرد برگماشته بر قوم عاد)در سمت ایران بوده اند، نه در عربستان عهد باستان . راجع به منشأ ایرانی اسطوره های عاد (انجمنی=مغان) و ثمود (مغان معدوم) مطالب مفصلی در 10 جلد تاریخ اساطیری تطبیقی ایران آورده ام. اگر مطلب قابل رد کردن بود، پیش از آنکه دیگران بکنند، خود این کار را انجام میدادم. تاریخ ایران پیش از اسلام پر از حماسه ها و اسطوره های معروفی بوده است که به هند و نزد اقوام سامی و ملل قفقاز رفته و شکل بومی آن مناطق را گرفته است.بعداَ در مقاله گائوماته، نام ثمود را نه معدومین بلکه در اساس از ریشه سمود یعنی سرود گویان گرفته ام. خود این مقاله مربوط به حدود 12 سال پیش است.
محمدمهدی جوکار
درباره ثمودیان و عادیان همانگونه که بالاتر عرض کردم با یافته های مشخص تاریخی "بگمان من"یکی کردن نام مغان و ثمودیان یا سرود حائز توجه نیست در کتیبه سارگون امده در سده 7 پ.م. امده که با قبایل ثمودی جنگیده و انهارا تا سامرای امروزی رانده! اگر قرار است مغ کشی داریوش با ثمودیان یکی دانسته شود سارکن دوم چنین میگوید :« من به فرمان وحی راستین از خدای اشور بر قبیله های تامود مرسیمانوا خیابا ""عربهایی که در دوردست صحرا میزیستند""" تاختم اسیرشان کردم و به سامرا کوچشان دادم» ایا نباید سرمای جمشیدی را با همان طوفان بزرگ طوفان X مقایسه کنیم تا اینگونه رویدادها پس و پیش نشوند؟ بنده پس مطالعه ارا گوناگون درباره ظهور زرتشت این نظر استاد پورداود و هاشم رضی که زمان زرتشت را باید درهزاره ی اول پیش از میلاد جستجو کرد می پسندم اما از شما در اینباره چند سئوال دارم وجود واژگان تقریبا اوستایی در روزگار مادها در کتیبه ی بین النهرینی مثل سلمه نسر سوم که در سده 9 پ.م میزیسته نشانه چیست کلماتی چون : arta-sari یا arta- sariru که با واژه ای اوستایی راته- سریر نزدیک است + kushtashpi یا گشتاسب یا ویشتاسب اوستایی که به جنگ توران سلم و سائیتی و داهی در شمال شرق ایران که گفته شده زرتشت هم بدست یک تورانی کشته میشود یا bagdatti یا خداداد + یادر سده 8 پ.م. aurparana یا اوستایی ان اهورفرنه یا+ در الواح اشوربانیپال سده7 پ.م asar -mazash یا همان اسوره مزدا یا اهورا مزدا یا نامهایی چون فرورتی پادشاه ماد که همانند اوستایی ان فرورانه این وازگان نشان چیست؟ نشان امیختکی فرهنگ اریایی و اشوری ، نشان قدمت ایین زرتشتی یا مغانی ، یا صرفا فرهنک قومی است که بعدا در ادبیات دینی جلوه گر شده است .
سئوال دیگر اینکه بنظر شما گاثها نیز محصول دوره گئومات است؟ اگرچنین است چرا کمترین نشانه ای از یکی بودن رویدادهای دوره داریوش با ان نمیتوان یافت یا اینکه زرتشت در هات 44 بندهای 15 به بعد از سرانجام نبرد میان دوسپاه از مزدا می پرسد و خدایان رقیبانش را در بند 20 دیو میخواند اگر گئومات زرتشت است و زرتشت بدست داریوش کشته شده و نهضتش شکست خورده چکونه خدای زرتشت و اموزه های او در هخامنشیان بازمانده ؟ ایا جواب ایسوال بسادگی این میشود که داریوش با نام و نشان مزدا خدای گئومات ! ویرا به دروغ متهم کرده و کشته؟
یا اینکه زرتشت پاداش خود را ده مادیان و نر و یک شتر میخواند هات44بند18 و این موضوع در بند 41-44 فرگرد7 وندیداد برای پاداش پزشکان ذکر شده است " مزد درمان خانخدا کم ارزش ترین اسب مزد درمان ده خدا یک اسب" و.... اینکه دستمزدها گاو و گوسفندو اسب و استر است و از ابزار اهنی خبری نیست ایا نشان از قدمت این قسمتها نیست قدمتی حداقل پیش از دوره داریوش و کوروش که پاداشها به شکل مسکوکات یا ابزارالات طلا و نقره دیگر ملل بوده آنچنانکه هرودوت از پاداشهای داریوش به 7 خاندان پارسی سخن گفته است.
Javad Mofrad
نام قبیله تامود در اینجا قابل توجه است، به قول دوستمان سعید، "سؤال و جوابهای کوتاه به ز متن های بلند" که ما قدیمی ها به آن عادت کرده ایم. می روم نام تامود را مورد بررسی قرار دهم.
Javad Mofrad ریشه کلمه تامود هم همانند سمود عربی (سرود گویان) به صور تامیتو/تانیتو در لغت اکدی به معنی سرود دینی و گزارش به خدا است. تصورم این است در منظور از قوم ثمود قرآن نه آن قوم دیرین سامی کوچک کوچ داده شده بلکه قوم بزرگ و معروف دعا و زمزمه دینی مغان عهد مادها و هخامنشیان بوده اند چه شتر مقدس صالح پیامبر قوم مغضوب اشاره به خود نام زرتشت است که در عهد ساسانی به معنی دارنده شتر زرین درک میشده است. اگر گائوماته بردیه مغ را همان زرتشت سپیتمان بدانیم این نتیجه به سادگی قابل حصول است. اگر این نتیجه گیری را قبول نداشته باشیم در این صورت نه.
محمدمهدی جوکار
مسئله ثمود را میگذاریم و میگذریم سئوالی دیگر درباره زرتشت! میدانیم که خسانتوس اولین کسی است که به نام و نشان زرتشت اشاره کرده است و کسانی چون افلاطون و دینو وکتزیاس در قرون 5 و 4 پیش از میلادو و بعدها پلینیوس و دیگران نیز همگی زمان زرتشت را بسیار دور برده اند یا در ان اختلاف بسیار کرده اند بگمان شما این خود نشانی اشکار براین نیست که زمان زرتشت زمانی دور بوده است و برای انان مسئله ای جدید و شناخته شده نبوده؟
Javad Mofrad
آن طوری که من نام زرتوشترا را از لغات سانسکریت و کُردی در می یابم این نام به معنی دانای سرودهای دینی کهن بوده است و در پهلوی کسی که سرودهای دینی را بهتر از همه حفظ میکرده زرتوشتومه می گفتند. بنابراین زرتشت ها پیش از زرتشت و بعد از زرتشت زیاد بوده اند ولی زرتشت سپیتمان یعنی "زرتشت" پسر "سپیتمه" شخص تاریخی مشخصی است. و آنها همانطور که هرتسفلد دریافته سپیتمه داماد و ولیعهد آستیاگ و سپیتاک داماد و پسر خوانده کوروش بوده اند. ولی هرتسفلد ارتباط گائوماته بردیه و سپیتاک را که هر دو حاکم بلخ و فرزند آمیتیس دختر آستیاگ در عهد کوروش بودند، مشخص نمی نماید. لابد یکی از زرتشت ها (دانایان سرودهای دینی) معروف خود گائوماته بردیه مغ بوده است.
محمدمهدی جوکار
چند نکته درباره این نظر حائز توجه است : اینکه بسیاری زرتشت را بمعنای دارنده ی شتر زرد یا فرزند ستاره گفته اند! طبق دیدگاه شما زرتشت سپیتمان احتمالا همان گئومات است نتیجتا باید گاثه ها نیز سرودهای او یا کسی در روزگار او باشد چون در این سرودها زرتشت گاها با نام خانوادگی مورد خطاب واقع شده و از انجاکه گاثه ها برعکس سایر قسمتهای اوستا متنی منسجم است و زبان ان متفاوت است و از نظر مغان هم بسیار قابل احترام بوده بطوریکه برای از برکردن این قسمت کرفه فروان قائل شده اند نمیتوان بسادگی براین نظر شد که گاثه ها سروده های چندین نفر در چندین نسل بوده است از این رهگذر و باتوجه به عدم همخوانی اطلاعات ان متن با دوره ی مورد نظر حضرتعالی نمیتوان این دوره را معقول دانست! البته طبق نظر کتزیاس زرتشتی دیگر نیز وجود داشته که او شاه بلخ بوده و وی در روزگار نینوس شاه اشور میزیسته از این منظر بایستی زمان زرتشت را در هزاره نخست پیش از میلاد برد یا تاریخی چون 600 سال پیش از حمله خشایار شا نزدیک است با توجه به اینکه نینوس را برخی هم عصر ابراهیم دانسته اند و اورا همان نمرود توراتی برشمرده اند چرا زرتشت را به جای صالح عربی و ثمودی با ابراهیم مقایسه نکنیم و اندورا یکی نشماریم؟! گرچه این رای نیز پرایراد و اشکال است بهرحال دراینباره جای بحث بسیار است.
Javad Mofrad
یک مقاله در مورد نینوس تهیه کرده بودم و در آن نینوس را به معنی فاتح نینوا گرفته بودم. منظور از فاتح نینوا می تواند هم کیاخسار (هوخشتره) و هم کوروش باشد. چون کیاخسار آنجا را فتح کرد ولی به بابلیها تحویل داد ولی کوروش دوباره با فتح بابل به نینوا دست یافت. کوروش فرمانروایی بلخ را خود به سپیتاک پسر سپیتمه واگذار کرده بود در واقع منابع یونانی و برخی منابع ایرانی محل فرمانروایی زرتشت را بلخ دانسته اند. کتسیاس گائوماته بردیه مغ پسر آمیتیس را تحت نام سپنداته حاکم بلخ در پیش دریافت مقام نائب السلطنه کمبوجیه معرفی میکند. در رابطه با زریادر (زئیری وئیری) و برادرش ویشتاسپ (مگابرن) که اسطوره شان به عهد آستیاگ مربوط است، مکان فرمانروایی ایشان آذربایجان و اران و کشور سفلی (اورارتو) ذکر شده است. اینان به تصور من همان برادران سپیتاک و مگابرن هستند که کوروش محل ساتراپی آنها را به بلخ و گرگان تعویض کرده بود. از اینجا است که می گویند زرتشت تاریخی زاده آذربایجان ولی حاکم بلخ بود. فرمانروایان آشوری از حدود گرمسار به طرف شرق گذر نکرده اند. من شخصا اسطوره شاهزاده ابراهیم ادهم (پدر بور امتهای بسیار) را در اساس متعلق به سپیتاک (بودا و زرتشت) می دانم که تاریخ آن را بنا به مصالح سیاسی فرهنگی به دوره اسلامی کشانده اند. یعنی نام زرتشت از عهد دیرین با نام ابراهیم پیوند داشته است. ولی ابراهیم معاصر حمورابی (امُرافل) را ایبال پی ال دوم پادشاه فراری اشنونه به فلسطین می دانم.
محمدمهدی جوکار
طبق گفته ی استاد پورداود در مقدمه یسنا برخی مورخان رومی زمان نینوس را 1300سال پیش از بنای شهر رم دور برده اند یعنی نزدیک به روزگار ابراهیم! اما همه ی اینها جز گمان و داستان نیست و بقول استاد پورداود تنها مشخصه "تاریخی" داستان نینوس که نامش در تواریخ و الواح بابلی یافت نشده تنها سمورمت یا سمیرامیس زن نینوس است که در سده نهم پیش از میلاد زن پادشاه اشاور رمان نیراری بوده است! و از اینجهت نیز با کوروش و انچه فرمودید فاصله بسیار است البته از باب تاریخی وگرنه از باب اسطوره شناسی جای بحث بسیار است اما درباره ابراهیم گرچه بسیاری از پژوهشگراندر وجود وی تشکیک کرده اند اما برخی هم کوشیده اند وی را با حمورابی پیوند دهند که طبق داستان پیدایش باب 14 ابراهیم با امرافل پادشاه شنعار برای نجات لوط جنگیده! و گفته اند امرافل توراتی همان امرابل پدر حمورابی است و برخی هردورا یکی پنداشتند گرچه برخی هم ابراهیم را با "دمقی الیشو" یکی دانسته اند که در 19قرن پیش از میلاد درجنوب عراق پادشاهی داشته است.
Javad Mofrad
نینوس در معنی هم فاتح نینوا و هم فاتح بلخ می تواند صرفاً کوروش باشد، سمیرامیش تاریخی صرفاً دو نبرد با مینوآ پادشاه اورارتویی داشته است و از مرز ماننا و ماد دورتر نرفته است. در خبر کتسیاس نام مینوآ در رابطه با سمیرامیس به صورت مینونس آمده است. کتسیاس همه روایات معروف مربوط به فاتحین داخلی و خارجی نینوا را تحت نام نینوس یکی کرده و تحت نام واحد نینوس بیان کرده است. یکی از این فاتحان نینوا خود شمشی اداد بود که آن جا را از دست برادرش آشور آدنین پال گرفت و سپس تا دریای بر آمدن خورشید (مازندران) لشکر کشید. در بررسی این روایات در رابطه با ماد و بلخ رد پای کوروش و کیاخسار به وضوح مشهود است. در مقاله ای که چند سال پیش در این باره داشتم، بدین نکات اشاره کرده ام. نام شوهر سمیرامیس را استاد پورداود رمان نیراری آورده ولی بیشتر منابع آن را شمشی اداد پنجم آورده اند. احتمالاً خوانش این نام در عهد استاد پورداود سهو داشته است.
Javad Mofrad
در مورد نینوس (در مقام کوروش)، آمیتیس (آمیتیدا) مادر سپیتاک (حاکم دربیکان بلخ) و همسر مسّن کوروش را با سمیرامیس (سمورامت، سمیرامید) و سپیتمه مغ مینوی (شوهر سابق آمیتیس و جانشین آستیاگ) را با مینونس (طبق اسطوره همسر سابق سمیرامیس، در واقع معاند او مینوآی اورارتویی) معادل گرفته اند. لابد پای آمیتیس (سمیرامیس سمت بلخ) با کوروش و سپیتاک (فاتحین بلخ) به ناحیه بلخ کشیده شده است. یعنی سمیرامیسی که به تسخیر بلخ رفته همانا مادر سپیتاک سپیتمان (زرتشت تاریخی) بوده است. به نظر می رسد آمیتیس (آمیتیدا، یعنی بی اندازه دانا= معادل نام مایا مادر بودا) در آغاز نامش عنوانی نظیر سارَ (سرور) را با خود داشته است که نام وی را بسیار شبیه سمیرامیس (سمورامت) می ساخته است. معنی نام سمیرامیس به تحقیق روشن نشده است و برای آن معانی دارنده نام بسیار بلند و معروف و آسمانی، هدیه دریا و دوستدار کبوتران را آورده اند که به آخرین معنی در اسطوره خبر کتسیاس هم به صورت پرورش یافتن وی با کبوتران اشاره شده است. سرانجام به نظر من زن بور معنی نام سمیرامیس (سامورامت) در زبانهای سامی بوده است: چه به احتمال زیاد سمو-رامو-ت اکدی ریشه این لقب و نام سمورامت و عنوان مشترک آمیتیس و سمورامت (سمیرامیس)، به معنی زن بور بوده است. از اینجا همچنین می توان چنین نتیجه گرفت که خود عناوین زرتشت (زرتو-ائشتَ) و زریادر متعلق به سپیتاک (فرد سفید اندام) به معنی زرین تن بوده اند؛ ولی عنوان زرتوشترا به معنی دارندۀ سرودهای دینی کهن عنوان مؤبدی وی بوده است.

هیچ نظری موجود نیست: