یکشنبه، آذر ۱۸، ۱۳۹۷

داستان جشن یهودی پوریم، یادآور جشن مگافونی (مغ کشی) عهد داریوش و جشن تولد خشایارشا است

نامهای خشایارشا (خشیَه-اَرِشَ= پادشاه نیرومند) و اخشوروش (اخشاه-ویرو-اوش، شاه نیرومند) که مترادف به نظر می رسند به صورت نام خشایارشا و لقب داریوش اول در جشن پوریم به هم رسیده اند. دستور کشته شدن مُردِخای (خواهان کشتن) یادآور همان دستور خشایارشا مبتنی بر ذوب تندیس مردوک (Marduk, Merodach، کُشنده) خدای بابل و کشته شدن مسیستس (خواهان کشتن یا خواهان بزرگی) همسر ارتاینته (نجیب دلپذیر) و برادر خشایارشا است و نیز کشته شدن هامان (دارای زمزمه های دینی خوب) مطابق کشته شدن گائوماته مغ به توسط داریوش و جشن مغ کشی اولاد وی است:
نگارنده قبلاً در وبلاگ خود فرهنگ و اندیشه مقاله ای تحت عنوان "جشن آتش پوریم یهود (هامان سوزی) ریشه در جشن آتش چهار شنبه سوری دارد" آوردم که سایت وزارت خارجه اسرائیل نیز آن را به عینه از این وبلاگ بازگویی نموده است. در اینجا به جنبه هایی از این مطابقت می پردازم که در گفتار قبلی از آن غفلت شده است.
اخشوروش (شاه نیرومند) که در کتاب اِستر (ایشتار) آن را معادل خشایارشا و ملکه وَشتی را همان آمستریس همسر وی گرفته اند. از سوی دیگر اخشوروش مطابق خود داریوش قاتل گائوماته بردیه (هامان= دارای زمزمه های دینی خوب) است. استر (ایشتار، به قول کتسیاس ملکه فاحشه مقدس بابلی، در اینجا منظور آتوسا دختر کوروش یا ارتاینته عروس داریوش) همان طور که هرودوت اشاره می کند آتوسا مادر خشایارشا ابتدا همسر گائوماته بردیه بعد همسر داریوش بوده است و از خود مردوخای ( در معنی شاهکش) پسر عموی استر نیز در اساس داریوش مدّ نظر بوده است. ولی در مقام آنکه دستور قتل او داده شد سوای مسیستس برادر مقتول خشایارشا، مطابق مجسمه طلایی مردوک در بابل است که خشایارشا بعد از فرو نشاندن شورش بابل دستور ذوب آنرا داد. نویسندگان کتاب استر تورات این وقایع مربوط به خشایارشا و واقعۀ مغ کشی پدرش داریوش را در کتاب استر تورات در هم آمیخته اند.
مطابق کتیبه بیستون تاریخ جشن روز مغ کشی پارسیان شاخه داریوش قتل او داده شد یعنی تاریخ قتل گائوماته بردیه دهم باگایادیش (29سپتامبر) بوده است که به ظاهر از نظر زمانی شباهتی با سیزده بدر و چهار شنبه سوری ندارد که نزد مغان جشنهای دور ریختن ایام نحس تاریخی بوده اند. ولی ایرانیان سال را به دو فصل سرد و گرم تقسیم می نموده اند و این روز در دهم نیمه فصل سرما هم یاد آور روز منحوس سیزده بدر فروردین و هم چهار شنبه منحوس پیش از آغاز سال نو بابلی و ایرانی و هم عید پوریم یهود در سر نیمه فصل گرم می باشد که جشن بابلی و ایرانی مهم آغاز سال بوده است. یعنی لابد در اینجا یک جا به جایی در محل جشن ایام آغاز فصل سرما به آغاز فصل گرما صورت گرفته است که این خود ریشه بابلی معروف و کهنی در سر سال بهاری داشته است. به نظر می رسد یهود همچنین نام قبیلۀ مغ (در معنی سهم و بهره و بخش) در جشن پارسی مغ کشی را در زبان خویش به جشن پوریم یعنی عید بخت و قرعه و اقبال ترجمه و با آن مرتبط نموده اند که از سویی یادآور خود جشن نوروز مردوک و تموز بابلی (جشن پیشگویی محصولات کشاورزی سال نو بر اساس سبزیهای آزمایشی ایام نوروزی و سیزده بدر آن در بابل و ایران) است و از سوی دیگر نام پوریم و جشن آتش آن به صورت پریو-میه (پیروزی بر آسیب) در سنسکریت یاد آور جشن چهار شنبه سوری ایرانی مقدم بر جشن نوروز است که در واقع جشن رفع شومی و آسیب شب چهار شنبه سوری بوده است:
प्रजय m. prajaya victory, मय m. maya injuring.
چنانکه کتسیاس میگوید گائوماته بردیه تحت عناوین سپیتاک پسر سپیتمه و سپنتداته (اسفندیار) در عهد پدر زن و پدر خوانده خویش کوروش، حاکم سکائیان دربیکی سمت بلخ بوده است و از آنجا بر امور هندوستان نظارت میکرده است چون در شمار سپاهیان وی از فیلان و سواران هندی یاد شده است. هرتسفلد همین سپیتاک پسر سپیتمه (در واقع همان گائوماته بردیه) را همان زرتشت سپیتمان بلخ می داند. در واقع از گوتمه بودای بلخ از قبیله سکیا نیز همین گائوماته بردیه حاکم سکائیان دربیکی سمت بلخ مراد می باشد. گوتمه بودا (یعنی سرود دینی دان دانای قبیله سکاهای دربیکی سمت بلخ) و گائوماته (سرود دان دینی) یکی از چندین لقب معروف وی بوده اند.
مطابق کتیبه بیستون گائوماتای مغ (سپیتاک زرتشت، زریادر- زریر، هامان) معابد کاهنان عوام فریب را ویران می نموده است. ولی این امر باعث نا رضایتی مردم امپراطوری کمبوجیه نمی شده است. چه هرودوت به صراحت می گوید که "مردم آسیا از مرگ او (گائوماته مغ) دریغ خوردند." در قرآن از او تحت نام صالح (نیکوکار) یاد شده است که از قبیله ثمود (سرود گویان معدوم) هستند قومی که مطابق قرآن در واقعه مِگافونی (صیحه بلند آسمانی، در اصل ماگوفونی یعنی مغ کشی) از بین رفته اند.
خود اسطورۀ توراتی ملکه استر (ایشتار، بسیار دلپذیر) و مُردخای و ملکه وَشتی به وضوح مربوط به روایت تاریخی ارتاینته (نجیب دلپذیر) همسر مسیستس (خواهان کشتن یا خواهان بزرگی) برادر خشایارشا و آمستریس (ملکۀ مقتدر) همسر خشایارشا است که هرودوت نقل نموده است: "ملکه آرتاینته از خشایارشا می خواهد که لباس خود را به او بدهد تا او آنرا به تن کند (در کتاب استر هامان این را می خواهد و آن نصیب مُردخای میشود) این عمل که به جای آورده میشود، موجب عصبانیت ملکه آمستریس (وَشتی تورات= بهترین) میگردد و او در جشن تولد خشایارشا وی را مجبور به مجازات آرتاینته و مسیستس می نماید."
داستان کتاب استر تورات با اخشورش (خشایارشا) حاکم امپراطوری عظیم پارس شروع می‌شود. اخشورش جشن بسیار بزرگی در پایتخت امپراطوری خود در شهر شوش برگزار کرده‌است. در روز هفتم این جشن اخشورش به همسرش ملکه وشتی دستور می‌دهد که زیبایی خود را در برابر مهمانان به نمایش بگذارد. وشتی از این دستور سرباز می‌زند. اخشورش بسیار خشمگین شده و دستور می‌دهد او از ملکه بودن خلع شود و زمینه برای انتخاب دختر دیگری از دختران امپراطوری پارس به عنوان ملکه فراهم گردد.
یکی از دختران به نام استر، دختری یتیم است که توسط عموی خود مردخای سرپرستی می‌شود. زیبایی استر اخشورش را تحت تأثیر قرار می‌دهد و او استر را به همسری می‌گیرد. کمی بعد مردخای به توطئه دو نفر از افراد دربار به نام بیغتان و طرش برای کشتن اخشورش پی می‌برد. مردخای این امر را به شاه اطلاع می‌دهد و توطئه گران اعدام می‌شوند. کمک مردخای مورد توجه شاه قرار می‌گیرد. اخشورش هامان را به عنوان وزیر انتخاب می‌کند. مردخای که در دربار زندگی می‌کند مورد خشم هامان قرار می‌گیرد زیرا در برابر او تعظیم نمی‌کند. هامان متوجه یهودی بودن مردخای می‌شود و تصمیم می‌گیرد نه تنها او، بلکه تمامی یهودیان را قتل‌عام کند. او اخشورش را متقاعد می‌کند که این کار را انجام دهد و به عنوان ده هزار کیسه سکه نقره پرداخت می‌کند. او برای انجام توطئه خود قرعه (پور) می‌اندازد و روز سیزدهم آدار را انتخاب می‌کند.
وقتی مردخای متوجه این توطئه می‌شود از استر می‌خواهد نظر شاه را تغییر دهد. استر از حضور در نزد شاه بدون خواسته شدن می‌هراسد زیرا حضور سرزده در نزد شاه دارای مجازات مرگ است. او از مردخای می‌خواهد که به یهودیان بگوید که سه روز روزه بگیرند و در روز سوم او سرزده به نزد شاه می‌رود. شاه از حضور او خشمگین نشده و او را مجازات نمی‌کند. شاه استر را به شرکت در جشن‌هامان دعوت می‌کند. در هنگام جشن، شاه از استر می‌خواهد که در جشن روز بعد نیز شرکت کند. هامان دوباره از دست مردخای خشمگین می‌شود و دستور انجام مقدمات برای اعدام او را می‌دهد.
آن شب اخشورش دچار بی‌خوابی می‌شود و دستور می‌دهد که اتفاقات دربار برای او خوانده شوند. او به یاد می‌آورد که مردخای توطئه دشمنانش را خنثی کرده بود و برای اینکار نیز پاداشی دریافت نکرده بود. در همین زمان، هامان به نزد شاه می‌آید که اجازه اعدام مردخای را بگیرد. شاه از هامان می‌پرسد که به نظر او به شخصی که شاه می‌خواهد پاداش دهد چه پاداشی باید داده شود. هامان که تصور می‌کند شاه می‌خواهد او را پاداش دهد می‌گوید که او باید لباس‌های گرانقیمت پوشیده و بر اسبهای شاه تکیه زند. شاه هامان را شوکه کرده و دستور می‌دهد که این کار برای مردخای انجام شود. در همین زمان، شاه و استر در جشن دوم شرکت می‌کنند. در این زمان استر اعلام می‌کند که او یهودی است و هامان تصمیم دارد قبیله او را نابود کند. اخشورش خشمگین شده و دستور مجازات هامان را می‌دهد. هامان به پای استر افتاده و از او تقاضای بخشش می‌کند. در همین زمان اخشورش دوباره به نزد آنان آمده و فکر می‌کند که هامان قصد تعرض به ملکه او را داشته‌است. اینکار باعث خشم بیشتر او شده و دستور اعدام‌هامان را می‌دهد.
شاه دستور قبلی خود را لغو می‌کند و به یهودیان اجازه می‌دهد از دشمنان خود انتقام بگیرند. در ۱۳ آدار ۵۰۰ دشمن یهودیان و پسران هامان در شوش به دار آویخته می‌شوند. یهودیان در سراسر امپراطوری پارس ۷۵۰۰۰ نفر از دشمنان خود را قتل‌عام می‌کنند ولی اموال آنان را نمی‌دزدند. استر نامه‌ای به یهودیان می‌فرستد و اعلام جشن می‌کند. اخشورش به حکومت خود ادامه می‌دهد و مردخای در دربار او قدرتمند می‌شوند.
یهودیان از آن تاریخ، به یاد این رویداد که به باور ایشان به موجب آن از یک توطئه بزرگ نسل‌کشی رهایی یافتند، هر سال در ماه عبری آدار جشن می‌گیرند و آن وقایع را پوریم می‌نامند. این جشن باستانی و ملی ، همه ساله به عنوان نمادی از همبستگی یهودیان ایران با دیگر هموطنان ایرانی با شور و شوقی وصف ناپذیر توسط یهودیان و گروه هایی از ایرانیان برگزار می شود. جشن پوریم به صورت متغییر بیشتر در ماه اسفند و گاهی در ماه فروردین یعنی همان حدود جشن چهار شنبه انجام می گیرد.

هیچ نظری موجود نیست: