نگاهی تحقیقی دیگر به منشاً اسطورهً پشم زرین آرگوناوتهای یونانیها
نگارنده قبلا از ریشهً ایرانی معروف حماسه یاسون (=نجاتبخش، یوشع تورات و قرآن منظور کی آخسارو ویرانگر امپراطوری آشور) و پوست زرین معروف سرزمین کلخید(گرجستان) که وی تصاحب میگردد سخن رانده است ولی معماهای اساطیری به سادگی و به یکباره رخ نمی نمایند، لذا در اینجا به موارد مهمی در این باب اشاره میشود که در گفتارهای پیشین نامکشوف مانده اند: از جمله این موارد اشاره به مردم سرزمین خالص زنان(سکائیان ترک) که منابع تاریخی یونانی ایشان را اناریان(مردم کم ریش) و اوتیان(الوانیان، یعنی مردم سرزمین آتش= آذریها) نامیده اند. خود پوست زرین قوچ از سویی نشانگر کورش دوم (توس شاهنامه سپهسالار کی آخسارو= کیخسرو) است که نامش به معنی قوچ است و درفش کاویانی قومش پارس(لفظاً یعنی پلنگ) از پوست پلنگی ساخته شده بوده است. اما پوست زرین در معنی دارندهً پوست زرین که با سرزمین گرجستان(کلخید) هم پیوند داشته است بی شک باید اشاره به نام بیژن(دانای دور درخشنده) باشد که در تواریخ ایرانی و یونانی و رومی با بیشتر نامهای سپیتاک، زرتشت ،زریر و زریادر (یعنی دارندهً تن زرین) معرفی شده است وی پسر کوچک سپیتمه جمشید پادشاه قفقاز در عهد کی آخسارو پادشاه بزرگ ماد بوده است. در شاهنامه فردوسی در رابطه با سفر جنگی بیژن به همراه گرگین میلاد به سمت آرمانیان( ارمنستان) و سرزمین گرازان (گرجستان، کلخید) است که فردوسی آن را به زیور طبع آراسته و به طور مفصل ذکر کرده است. نام گرگین میلاد به معنی سرور مغان منسوب به سرزمین جرزان(گرجستان) است و نام/ لقب سامی وی میلاد(علی القاعده همان میر عاد= سرور مغان) به خوبی نشانگر لقب جمشید متعلق به سپیتمه یعنی پدر زرتشت و داماد خاندان کیانی(پادشاهان ماد) است. جالب است که در اسطورهً یونانی آرگوناوتها نام پادشاه و شاهدخت کلخید(گرجستان) به ترتیب آئتس (عقاب) و مدیا ذکر گردیده است که به وضوح اشاره به نامهای ارمنستان (سائینی اوستا و هایک، هایاسای ارامنه و هیتیان یعنی سرزمین عقاب) و ماد می باشند. پس معلوم میشود که یونانیان باستان اساس این اسطوره را از ایرانیان و دیگر ملل خاور میانه اخذ کرده و آن را مناسب طبع خویش با محیط اساطیر یونانی خودشان در آمیخته و بومی اش نموده اند. در اساطیر گرجی و آذری= ارانی نیز سپیتاک زرتشت یا همان امیران (شاهزادهً بی مرگ) یا امران و پدرش بگیل (مغ خداگونه) با سرزمین گرجستان مربوط گشته اند. در اساطیر آذری ده ده قورقود اران نام سپیتاک زرتشت(سفید دارای تن زرین) به صورت بامسی بئیرک (روسفید دارای تن درخشان) یاد شده و به همراه غازان خان(خان جنگجو، کیخسرو) و بایندرخان (خان آبادگر) قهرمان اصلی این کتاب اساطیری بسیار جالب آذریهاست که فیلم ده ده قورقود بر اساس و محور اسطورهً وی ساخته شده است. اصلاً اران اساطیری خردمند کتاب تاریخ ارمنستان موسی خورنی به عنوان نیا و پادشاه اساطیری ارانیان (آذریها) کسی جز سپیتاک زرتشت(گئوماته بردیه) منظور نمی باشد. خود ده ده قورقود یعنی توتم ترکان آذری نظر به مشابه آلانیش توتیر (گرگ نیرومند) باید به معنی همین معنی گرگ نیرومند بوده باشد.اخبار انتساب برگزاری نخستین جشن نوروز ایرانی به سپیتمه جمشید پیشدادی پادشاه ولایات قفقاز یا کیخسرو کیانی پادشاه معروف ماد درست به نظر می رسند چه این جشن اساساً بابلی که زگموگ نام داشته و توسط پادشاهان باستانی بابل به طور مفصل برگزار میشده است در این عهد که نبوکدنصر/ بختو نصر (داماد کیخسرو و شوهر نواده معروف او آموخا که باغهای معلق معروف بابل= منشاً هفت سین ایرانیان به نام او بنا شده بوده است) در پادشاه بابل فرمان میرانده است و داماد دیگرکیخسرو یعنی سپیتمه جمشید شوهر آمیتیدا(دختر دیگر آستیاگ/ اژیدهاک پسر کی آخسارو) و ولیعهد آستیاگ که در اصل مغ سئورومتی پادشاه ملل قفقاز بوده و از عهد مادیای اسکیتی تا زمان کشته شدنش به فرمان کورش سوم (فریدون) در این نواحی فرمانروایی طولانی مدتی داشته است. وی که در شکست و دستگیری مادیای اسکیتی (افراسیاب ثانی معروف شاهنامه) ولی نعمت قبلی خویش نقش اساسی داشته از آمیتیدا (سنگهواک، شهرنواز، شهربانو،عاده) دختر آستیاگ صاحب دو پسر به نامهای مگابرن ویشتاسپ (گشتاسپ حامی زرتشت) و سپیتاک (زریادر، گئوماته بردیه داماد کورش ) گردید که این یکی تحت اسامی مختلف از جمله گوتمه بودا ، گوتمه مهاویرا، گوتمه شوارا ، ابراهیم خلیل الله ، ابراهیم ادهم ، یافث، ایوب ، یحیی و زرتشت معروفترین رهبر روحانی ادیان معروف روی کرهً زمین است. وی در عهد پدرش در سمت ولایات جنوب قفقازحکومت می رانده ولی در عهد پدر خوانده و پدر زنش کورش سوم به ساتراپی ولایات سمت بلخ و شمال هندوستان منسوب شد و تقریباً سرتا سر عمر طولانی خویش را جز سال پایان عمر که به عنوان نائب السلطنه کمبوجیه به تصور کشته شدن کمبوجیه در مصر حکومت خود بر سرتاسر امپراطوری هخامنشی را رسمی اعلام نمود، به عنوان ولیعهد زندگی نمود. محبوبیت وی سوای تعالیم اخلاقی وی از جمله مخالفت با بت پرستی در آزاد کردن بردگان و بخشودن مالیاتهای رعایای امپراطوری هخامنشی و اصلاحات ارضی به نفع رعایا بوده است که در تاریخ باستان نظیر آن دیده نشده بوده است. از اینجاست که هرودوت در شرح واقعه ترور وی به دست داریوش و شش تن سران پارسی همدستش میگوید که در مرگ او مردم آسیا جز اشراف پارسی که منافع خود را از دست داده بودند، به سوگ نشستند. از این سوگواری در شاهنامه فردوسی به عنوان تراژدی مرگ ایرج(آرای ارامنه ، یعنی نجیب زاده) یاد شده است. بنابراین در اسطوره آرگوناوتها ازملکه مدیا و دو فرزندش در واقع همان آمیتیدا(دوغدو=شاهدخت) و دو پسر او یعنی مگابرن ویشتاسپ و سپیتاک زرتشت مراد بوده اند که در واقع نه پسران یاسون (کیخسرو) بلکه نبیره های وی و پسر خوانده یا برادر خوانده کورش سوم بوده اند. در اسطورهً آرگوناوتها از آئتس (عقاب، سمبل ارمنستان و نیای اساطیری ارامنه) و آاِسون(آسیب رسیده، مقتولف پدر یاسون) و پلیاس(دارای لباسی از پوست حیوانات) به ترتیب عنوان صاحب چرم زرین کلخید و پدر مدیا (شامیرام، سمیرامیس اساطیری ارامنه)، پدر مقتول یاسون و فرمانروای خواهان چرم زرین کلخید اسم برده شده اند که به ترتیب همان هایک (آرا= نیا-عقاب اساطیری ارامنه) و فرائورت/سیاوش پدر مقتول کیخسرو(هوخشتره، کی آخسارو) به دست مادیای اسکیتی (افراسیاب) و خود مادیای اسکیتی جهانگشای بزرگ عهد باستان همان افراسیاب تالی اساطیری (یوسف صاحب پیراهن پوست قوچ گرگ دریده تورات) است. نام توراتی یوسف (برکت دهنده) وی بی شک از اسکیتان شهر بیت شئان(اسکیتوپول اسرائیل) که از سربازان اسکیتی(سکایی) مادیا به هنگام تهاجم به سوی مصر بوده اند به تورات رسیده است. در این حمله پسامتیخ فرعون مصر با دادن خراج و هدایای کلان(سوغات یوسف کنعان) به مادیای اسکیتی توانست مصر را از دستبرد اسکیتان حفظ کند. موضوح چاه یا مسکن زیر زمینی یدر رابطه با پیرهن پوستی خونین وی به پایان عمر او مربوط میگردد چه کیخسرو مادیای اسکیتی/یوسف را در کاخ زیر زمینی اش در اطراف شهر مراغه، در مأوایی که حال موسوم به معبد مهری ورجوی است غافلگیرانه دستگیر کرده و بنا به خبر موسی خورنی میخ در پیشانی اش کوبیده و بر دیوار برجی به صلیب کشید که در تورات به این موضوع در تعبیر خواب هم محبوسین یوسف اشارة رفته است. بنا به طبری افراسیاب (مادیای اسکیتی)خود را در دریاچه "غدیر" معروف به بئر جاسف پنهان کرد. نام بئر جاسف یادآور چاه یوسف است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر