شنبه، مرداد ۱۲، ۱۳۸۷

طرحی احیای طبیعت جنوب شرق ایران

طرح احیاء طبیعت جنوب شرق ایران

ایرانی آب را میدانست آنقدر که
به دو حرف اول الفبایش
معنای زندگی داد
سد و آبراهه
قنات را ساخت

و آبادانی را از آب گرفت

اما دریغ که
ما ماندیم و تاریخ (از وبلاگ الفبای آب، فاطمه زندی گوهرریزی)
این جانب جواد مفرد اسطوره شناس یا محقق عرصه تاریخ اساطیری که زمانی دانشجوی پر شور و حال رشته آبیاری و آبادانی بودم، فیل خاطراتم دوباره یاد هندوستان نمود و بر پایه عقل سلیم و علاقه دوران نوجوانی به مادر مسلول وطن چندی قبل احیائ سرسبزی در اطراف کویرهای نمک و لوت را با مهار آبهای فصلی و استفاد از آبهای زیر زمینی را دو باره مطرح نمودم. اما حال در مورد کویر لوت طرح دیگری به نظرم رسیده است که طرح مشابه و فانتزی شکل و بسیار بلند پروازانه تر آن را در سالهای قبل از انقلاب توسط مهندس هومان فرزاد مطرح شده بود. وی فکر میکرد با استفاده از موضوع جزر و مد دریای عمان و خلیج فارس می توان دریاچه های دریای خشکیده موسوم به تتیس را در داخل فلات ایران باز سازی کرد تا آب و هوای ملایم و معتدلی و مرطوبی در فلات ایران به وجود آید. ولی من طرح ماوراء قدرت ملی وی را در معیار کوچکتری مطرح می نمایم که خود طرح بسیار عظیمی است ولی کمتر مالیخولیایی و فراملی و غیرمنطقی بوده و عملی می نماید. من آن را مختص کویر کم بارانتر و خشکتر لوت و حوضهً باتلاق جازموریان می کنم که این دومی لاجرم در این راه رل ایستگاهی هم دارد. برای این کار باید تونل عظیمی را در ارتفاع حدود 400 متر از سطح دریاهای آزاد ایجاد کرد و با شیب کمی آب تنگه هرمز را با پمپاژ متعدد و ایجاد حوضچه های فی مابین به حوضهً باتلاق جازموریان فرستاد و برای این کار و ادامه راه مجبور هستیم قلب کوهستانهای بیدوشکی در جنوب را از زیرکوهها و رودخانه ها حفر کرده و آبهای عظیمی از تنگه هرمز را بدان هدایت کنیم. با این عمل باتلاق جازموریان را تبدیل به دریاچه عظیمی به نماییم. برای رساندن آبهای ذخیره شدهً این دریاچهً مصنوعی تنها احتیاج به حفر قلب کوهستان بارز تا کویر لوت است و با توجه به گودی مرکز کویر لوت نیازی به پمپاژ مجدد نیست و آبها از طریق تونل هم سطح جازموریان بدانجا میرسند . یعنی آبها در طی در دو مرحله از جازموریان به کویر لوت می رسند. برای تغییر اوضاع اقلیمی منطقه چاره بزرگ دیگری نیست باید نیلی از آبهای دریا به جازموریان کویر لوت روانه بسازیم. شاید در هیچ جای دیگر دنیا با توجه به اوضاع جغرافیایی و اقلیمی اجرای چنین طرحی لزوم نداشته باشد ولی ما ناگزیر از اجرای چنین طرحی هستیم، چه حالا که ما با دست و دلبازی فراوان چوب حراج بر مخازن نفتی نسلهای آینده زده ایم لااقل ایشان را در کویرهای خشکیده رهاشان نسازیم. با توجه زمان طولانی که برای اجراء این طرح عظیم لازم است، برنامه ریزی و اجرای این طرح آرمان ملی فوریت پیدا می کند. این است آرمان ملت نه ابر قدرت هسته ای بودن چه هند و پاکستان و کره شمالی از این پروژه ره به جایی نبرده اند. لااقل انرژی هسته ای تر ملت را به کار برده و سینه مسلول مادر وطن را در کویر نمک با سدهای مخزنی و چاهها و کانالها و شوره زداییها و در کویر لوت با ایجاد دریاچهً مصنوعی بزرگ درمان کنیم. چون ایران فردا نه یک کشور صنعتی والارتبه بلکه یک کشور کشاورزی است و یک مادر بزرگ مسلول نیازگوی جمعیت بالای دویست میلیون و با مخازن نفت و گاز و آبهای ته کشیده نیست. مباحث مربوط به آباد سازی کویرها بحث تازه ای نیست. به عقیده من به مثابه مثال عامیانه سنگ بزرگ علامت نزدن است. میشود قلب دوتا کوهستان را سوراخ کرد ولی طول سرتاسر قلب فلات ایران را نشانه رفتن از محالات است. بر این اساس است که حسینعلی کردوانی اینگونه طرحها را فانتزی دانسته و رد نموده است. این است نظر حسینعلی کردوانی استاد گرمساری دانشگاه تهران در مصاحبه ای در باب طرح مهندس هومان فرزاد: "مهندس هومان فرزاد اولين طرح را همانطور که گفتيد مهندس هومان فرزاد در سال 1345 نوشت و به سازمان پژوهش هاي علمي کشور ارايه داد اخيرا هم کسي در مطبوعات نوشته بود استاد کردواني 20-30 سال است مي گويد اين طرح ها غلط است مهندس فرزاد گفته بود که بايد بين درياي خزر و خليج فارس درياچه هايي درست کنيم تا اين دو دريا به هم متصل بشوند. ببينيد ما سه نقطه پست در ايران داريم يک چاله جازموريان يکي بيابان لوت و يکي هم دشت کوير مي گويند اگر آب را از خليج فارس به داخل اين سه نقطه گود پمپاژ کنيم تبخير آنها موجب بارندگي مي شود و آنقدر هم بارندگي مي شود که با کشتي مي توانيم راه بين اين دو دريا را طي کنيم و گفته بودند همانطور که در گذشته اينجا دريا بوده و آب وهوا مربوط بوده حالا هم همانطور خواهد شد يک طرح هم آقاي مسعود قمي به آقاي مهندس موسوي نخست وزير داده بود که نزديک بود آن را اجرا کند چون در طرح خودش نوشته بود که اين طرح براي جمهوري اسلامي هزينه اي در بر ندارد من در نامه اي به جناب موسوي نوشتم که بهتر است مسئولان ما فکر تغييرات آب و هوا را از سرشان بيرون کنند نامه اش را هنوز دارم."
نظریاتی از سایت نظر شما چیست؟ در باب طرح اتوپیایی ایرانرود یعنی اتصال خزر به خلیج فارس:
مركز پژوهشها طرح اتصال خزر به خليجفارس را تأييد كرد. دیدن اين خبر باعث شد که اين متن را بنويسم! البته من متخصص در اين زمینه نیستم. ولی شاید خوانندگان این وبلاگ بتوانند به این ابهامات که برای من مطرح است پاسخی دهند.
طرح ايران رود و اتصال درياي خزر به خلیج فارس و دریای عمان طرح جدیدی نیست.ولی آیا اصلا امکان پذیر است؟ سطح آب در دریای عمان و خلیج فارس هم طراز اقیانوسها، یعنی ارتفاع صفر است و دریای خزر در ارتفاع پایین تری از سطح آبهای جهانی (فکر کنم ۲۰ متر) قرار دارد. دقیقا نمیدانم که ارتقاع فلات مرکزی ایران چقدر است ولی فکر میکنم که متوسط ارتفاع در مسیر اجرای این طرح حداقل ۳۰۰ یا ۴۰۰ متر باشد. در عین حال در نواحی زاگرس و البرز ارتفاع در برخی از نقاط به بیش از ۱۰۰۰ متر هم میرسد.
خوب حالا با این فرض که آب سر بالا نمی رود (یعنی به اندازه کافی قورباغه ابوعطا خوان در ایران نداریم) برای احداث چنین کانالی دو راه وجود دارد:
۱- همسطح کردن کانال با سطح داريا و یا حداقل در همان ارتفاعات که اين مطلب به معناي آن است که به طور متوسط در مسير هزار و اندي کیلومتري کانالهايي به عمق متوسط چند صد متر حفر شود. حال بگذريم که در کوه هاي البرز باید شکافي به عمق حداقل هزار متر حفر شود. در کشور افتتاح یک چاه عميق ۱۰۰ متری، توسط وزير انجام ميشود. حال چگونه میتوان چنین کانالی حفر کرد؟؟؟ اصلا حفر کانال به چنین عمقی خطرناک است و ممکن است مردم به عمق چند صد متري سقوط کنند!!!!
۲- راه ديگر احداث يک کانال در سطح زمين و پمپ کردن آب است که معقول تر به نظر میرد. ولي اين سئوال به ذهن ميرسد که براي پمپاژ کردن ميلياردها متر مکعب آب به ارتفاع چند صد متر در فلات مرکزي و بيش از هزار متر در نواحي کوهستاني چه ميزان انرژي لازم است؟ آن هم براي کانالي که طول آن از هزار کيلومتر بيشتر است. و با استفاده از حوضچه هايي که براي انتقال کشتي ها در نواحي غير هم سطح استفاده ميشود (مشابه آنچه در کانال پاناما و سوئز استفاده میگردد) چه میزان انرژي براي انتقال يک کشتي در اين مسير لازم است؟ سالها طول کشيد تا کانالهاي پاناما و سوئز حفر شدند. در حالی که طول آنها بسيا کمتر از ايران رود پيشنهادي است. آيا با توجه به اين نکات اين پروژه يک طرح تخيلي نيست؟
نظر کارشناسانه ای در باب این طرح اتوپیایی: ابريشم چی: من دلم می خواست در دانشگاه کامپیوتر بخوانم ولی در دست آخر به شکل کاملا تصادفی رشته معدن را انتخاب کردم و در حال حاضر بر روی یک پروژه بسیار شبیه این پروژه در کشور گینه کار می کنم. باید بگویم این پروژه بر روی کاغذ و حتی در عمل به هبچ وجه غیر ممکن نیست. البته در صورتی که در ارتفاعات خیلی پست و یا بر روی کوهها به جای کانال از لوله برای انتقال آب استفاده شود. برای مثال در پروژه ای که در کشور شیلی برای انتقال مواد معدنی به صورت مخلوط در آب از محل معدن به بندر انجام شده که کارشناسان شرکت ما نیز از ان بازدید کردند (فناوری چنین کاری فقط در اختیار امریکا می باشد) سالانه بالغ بر 200 میلیون تن دوغاب توسط لوله های 24 اینچی از فاصله 300 کیلومتری به بندر انتقال می یا بد با توجه به اینکه در پروژه ایران وزن مخصوص آب بسیا کمتر از وزن مخصوص محلول معدنی است با ایستگاه های پمپ کمتر می توان به راحتی کار انتقال آب را انجام داد. شاید برایتان جالب باشد که بدانید برای پروژه گینه در مسیر 200 کلیومتری بسیار نا هموار تنها 5 ایستگاه پمپاژ نیاز است و کلا هزینه ها از تصورات ما بسیار کمتر است. به نظر من سوال اساسی رو بروی این پروژه توجیه اقتصادی آن است که نیاز به بررسی بسیار وسیع دارد و این نکته را نیار باید صد در صد در نظر بگیریم که طراحی چنین پروژه ای در حال حاضر در دنیا تنها از دست چند شرکت انگشت شمار آمریکایی بر می اید که طبعا حاضر به فعالیت در ایران نیستند.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

دریافت مقاله ایرانرود برای تمام گوشی های موبایل -بخوانید و برای دیگران هم بفرستید . این ما هستیم که باید ایران را بسازیم

http://rapidshare.com/files/417047858/IRAN_ROOD.jad

http://rapidshare.com/files/417048095/IRAN_ROOD.jar