جمعه، فروردین ۲۵، ۱۳۹۱

معنی نام غیاث آبادهای ایران

از بررسی اطلاعاتی که لغت نامۀ دهخدا در باب شرایط جغرافیایی و اقلیمی نوزده روستای غیاث آباد نام ایران به دست می دهد؛ معلوم میگردد که این نام به روستاهایی اطلاق میشده است که معاش و گذرانشان از آب قنات بوده است و غالب این روستاها حدود یازده تایشان هنوز از آب قنات یا قنات چشمه استفاده می کنند و قناتهای هشت غیاث آباد دیگر یا متروک و خشک و یا از قلم گزارشگر فرهنگ جغرافیایی ایران افتاده است. این موضوع به وضوح آشکار می گرداند که کلمۀ غیاث در این باب این روستاها اشاره به کلمۀ پهلوی کَهَس بوده است که به معنی قنات است و غیاث آباد علی القاعده شکلی از کلمهً کَهَس آباد (غَهَس آباد) است. حرف "ک" پهلوی، علی الاصول در فارسی به "غ" تبدیل میگردد، چنانکه شَکال پهلوی در فارسی مبدل به شُغال گردیده است.مطابق گفته دوست فرزانه مان رضا مرادی غیاث آبادی: "در گویش مردم قدیمی این نام را به شکلی شبیه به کیس آباد/ گیس آباد تلفظ میکرده اند و در زمان ثبت رسمی آبادی ها در زمان رضاشاه به شکل غیاث آباد ثبت شده است. شاید این نکته به کاری بیاید." بر این پایه اصل نام غیاث آباد یعنی کیَس آباد، تلخیص خود کَهَس آباد بوده است. در این رابطه گفتنی است در 20 کیلومتری جنوب غربی مراغه روستای دارای قناتی به نام کهجیق (کهجوق) وجود دارد که بی شک نامش در اصل مرکب از کلمات پَهلَوی کهَس (قنات) و جیک (جا) بوده است که در آن بر اثر تکرار تلفظ، حرف صامت "س" در کنار حرف "ج" حذف شده است.
نمونۀ بارز ارتباط غیاث آباد و قنات همانا غیاث آباد (خامنه)است: در صفحه 376 وقف نامه رشیدی نام ((غیاث آباد)) در تعیین محدوده جنوبی قریه دارایان برای شهر خامنه ذكر شده است. این نام بی شک به سبب قناتهای فراوان آنجا بوده است. اما خود نام خامنه، با توجه به نام کهن دیگر آنجا دیدکده (در اصل دیپ کده= محل بافت مخمل) نه به معنی خی- آو-مانه یعنی محل چشمه ها و قناتهای خوب، بلکه به معنی خاو-منه یعنی محل مخمل می باشد. در رابطه با نام قدیمی دیگر آنجا یعنی غیاث آباد یا همان قنات آباد خامنه در پایگاه اطلاع رسانی شهرداری خامنه می خوانیم:
"قناتین خامنه: استحصال آب از قنات جهت مصارف مختلف از شیوه های قدیمی رایج و غالب بهره برداری از منابع آب زیر زمینی منطقه به شمار رفته و در گذشته بیش از 500 رشته قنات در سطح شهرستان شبستر جهت آبیاری باغات و مزارع و شرب مورد استفاده قرار می گرفته اما در حال حاضر این تعداد به دلیل رواج شیوه های جدید بهره برداری از منابع آب زیر زمینی به وسیله چاه های عمیق كه در قسمت جنوبی منطقه و در حاشیه دریاچه ارومیه در شهر ها صورت می گیرد به كمتر از 200 رشته قنات در سطح شهرستان تقلیل یافته و سهم شهر خامنه در تعداد قناتین موجود 16 رشته می باشد لازم به ذكر است از چند صد سال قبل آب شرب خامنه با سبك به خصوصی از یكی از این قنات ها لوله كشی شده و اهالی شهر از آب مشروب و پاكیزه كه توسط لوله های سفالی به خانه های آنها منتقل می شده استفاده می كردند چاه های عمیق با 600 حلقه در سطح شهرستان و برداشت شدید آب در بعضی نواحی در خشكیدن قنوات نقش اساسی دارد."
در لغت نامهٔ دهخدا به وضوح نام غالب غیاث آبادها را در رابطه با قناتهای آنها می یابیم:
غیاث آباد. (اِخ) دهی است جزء دهستان حومهٔ بخش مرکزی شهرستان قزوین که در 3هزارگزی شمال قزوین قرار دارد. دامنه و معتدل است. سکنهٔ آن 79 تن است که به فارسی و ترکی سخن میگویند. آب آن از قنات و رودخانه تأمین میشود و بازار دارد. محصول آن غلات و عدس. شغل اهالی زراعت است. راه نیمه شوسهٔ ماشین رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج1).
غیاث آباد. (اِخ) دهی است جزء دهستان بهنام سوخته بخش ورامین شهرستان تهران که در 12هزارگزی شمال خاوری ورامین و یک هزارگزی راه شوسهٔ ورامین به شریف آباد قرار دارد. جلگه و معتدل است. سکنهٔ آن 154 تن است که فارسی زبانند. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، صیفی کاری و چغندرقند است. شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد و از طریق جلیل آباد ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج1).
غیاث آباد. (اِخ) دهی است جزء دهستان فراهان پایین بخش فرمهین شهرستان اراک که در 11هزارگزی جنوب باختری فرمهین و 6هزارگزی راه مالرو عمومی قرار دارد. جلگه و سردسیر است. سکنهٔ آن 927 تن است که فارسی زبانند. آب آن از قنات است. محصول آن غلات، بنشن، میوه و لبنیات است. شغل اهالی زراعت، گله داری و صنایع دستی زنان آنجا قالیچه بافی است. راه مالرو دارد و از آهنگران اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج2).
غیاث آباد. (اِخ) دهی است جزء دهستان خورش رستم بخش شاهرود شهرستان هروآباد که در 19هزارگزی جنوب خاوری هشجین و 41هزارگزی شوسهٔ هروآباد به میانه قرار دارد. کوهستانی و معتدل است. سکنهٔ آن 55 تن است که ترک زبانند. آب آن از چشمه است. محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت، گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4).
غیاث آباد. (اِخ) دهی است از دهستان قراتورهٔ بخش دیواندرهٔ شهرستان سنندج که در 20هزارگزی خاور دیواندره، کنار رودخانه ٔ قزل اوزن قرار دارد. کوهستانی و سردسیر است. سکنهٔ آن 160 تن است که کرد زبانند. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات، حبوبات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج5).
غیاث آباد. (اِخ) دهی است جزء دهستان حومهٔ شهرستان ملایر که در 15هزارگزی باختری شهر ملایر و 6هزارگزی شمال راه شوسهٔ ملایر به همدان قرار دارد. جلگه و معتدل است 56 تن سکنه دارد که بزبانهای ترکی و فارسی سخن میگویند. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا قالیبافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج5).
غیاث آباد. (اِخ) دهی است جزء دهستان میربیگ بخش دلفان شهرستان خرم آباد که در 51هزارگزی شمال باختری نورآباد، و 24هزارگزی باختر شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه قرار دارد. دامنه و سردسیر است. سکنهٔ آن 210 تن است که به لکی و فارسی سخن میگویند. آب آن از چشمه هاست. محصول آن غلات، لبنیات و پشم است. شغل اهالی زراعت، گله داری و صنایع دستی زنان آنجا سیاه چادربافی است. راه مالرودارد. ساکنان آن از طایفهٔ شاهوند هستند و در زمستان به قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج6).
غیاث آباد. (اِخ) دهی است جزء دهستان حومهٔ بخش مرکزی شهرستان فسا که در 12هزارگزی جنوب خاوری فسا و 500گزی راه شوسهٔ جهرم به فسا قرار دارد. جلگه و معتدل است. سکنهٔ آن 775 تن است که فارسی زبانند. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، پنبه و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و قالیبافی است. دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج7).
غیاث آباد. (اِخ) دهی است جزء دهستان خفرک بخش زرقان شهرستان شیراز که در 52هزارگزی شمال خاوری زرقان و 2هزارگزی راه فرعی خفرک به تخت طاووس قرار دارد. جلگه و معتدل است. سکنهٔ آن 70 تن است که فارسی زبانند. آب آن از رودخانهٔ سیوند و قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و چغندر. شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج7).
غیاث آباد. (اِخ) دهی است جزء دهستان بالاخواف بخش خواف شهرستان تربت حیدریه که در32هزارگزی شمال باختری رود و یک هزارگزی باختر راه شوسهٔ عمومی تربت به سلامی واقع است. دشت و گرمسیر است. سکنهٔ آن 270 تن است که فارسی زبانند. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، پنبه و زیره است . شغل اهالی زراعت، گله داری، قالیچه و کرباس بافی است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج9).
از ذکر نام و نشان هشت غیاث آباد دیگر -که غالباً کم جمعیت هم می باشند و ارتباطشان با قنات و قنات چشمه ذکر نشده است- صرف نظر گردید.

۴ نظر:

بختیار گفت...

با درود متقابل! دوست عزیز، وقتتان را برای اثبات مطلبی به این آقا تلف نکنید. ایده های ایشان نسبت به کوروش چیز تازه ای نیست و من با انها چند سالیست که اشنا هستم. تازگیها هم که -بقول بچه ها- زده به سیم آخر و هرچه که به ذهنش میرسد می نویسد!

ناشناس گفت...

ممنون مانی جان.
ظاهراً راهنمایی وی آب در هاون کوفتن است. یک عده هنگام دور خیز به سوی تعالی از سمت راست به خندق افراط و تفریط می افتند و عده دیگر از سمت چپ. نبود سابقه آزادی احزاب و روزنامه ها این بلیه را برای مردم ایران پیش آورده است. نام غیاث آباد با دیدن وبلاگ و فیس بوک وی تداعی شد. غنیمتی بود. نامی از اعماق تاریخ و فرهنگ کهن شناسایی گردید.
خوش باشید
جواد مفرد کهلان

ناشناس گفت...

با درود
روزگاری سه برادر بودند؛هنگامیکه برای تعیین نام خانوادگی به روستای آنها آمدند یکی( قیاسی) یکی(قیاسی نوعی)و دیگری (نوعی)شدند.همیشه در واکاوی این نامها در می ماندم.
آیا می توان این قیاس را همان غیاث دانست؟
واژه نوعی به عنوان نام خانوادگی گستردگی فراوانی در ایران دارد؛آیا برای آن معنی به جز نو و جدید قائل هستید؟

Mofrad گفت...

قیاسی را میشود همان غیاثی گرفت. ولی به ظاهر وقتی نوعی بدان اضافه میشود از جنس قیاس و سنجیدن میگردد. بعید است غیاث آباد نو وجود داشته باشد چه غیاث آبادها قدیمی هستند. این سلیقه شناسنامه نویسان قدیم بوده است که نوع بدان اضافه کرده است. لابد قیاسی را برای خانواده دیگری انتخاب کرده بوده است و مجبور شده است نوعی را به انتهای فامیلی این یکی اضافه نماید.