یکشنبه، فروردین ۲۴، ۱۴۰۴

نظری بر نام و نشان برخی نواحی عیلام و حواشی آن

(A Commentary on the Names of Some Regions of Elam and Its Surroundings)
مطابقت سیماشکی با سیمره
گفته شده به نظر می رسد منطقهٔ عیلامی سیماشکی (محل سردسیر، سیمره) به نواحی زیر تقسیم می شده است: زابشالی (تالار بلند= بالا ده، ایلام)، سیگیریش (سیروان)، ایاپولمات (ایوان)، آلومیداتوم (هلومی/حمیل)، لوسو (لومار)، گردا (گوردی)، شاتیلو (محل سرد، سردابله، سرابله) و نوشوشومار (سومار).
نام مناطق عیلامی جواری شرقی سیماش متعلق به سمیروم (محل آب سرد یا کنار آب) و نام پاشری (کنار جریان آب) متعلق به پارتاکانا (اصفهان) به نظر می رسد.
بر این اساس نام شهر آبدانان ناحیهٔ سیماشکی کهن که با شهر آوان (دلپذیر) عیلام مقایسه شده خطا است همانطوریکه گفته اند آوان نام کهن شوشتر (محل خوشی) است:
مطابقت دهکدهٔ ابیرادوش باستانی که نزدیک معدن سنگ بوده با آبدانان:
نام دهکدهٔ باستانی ابیرادوش (نزدیک محل استخراج) در کتیبهٔ داریوش در کاخ آپادانای شوش با آبدانان (ابی-دان-ان، نزدیک محل استخراج) و نام محلی آن، اوی-یانو (محل نزدیک) همخوانی دارد: Abhi (अभि).—[adverb] to, unto, near.
रद adj. rada splitting
रद adj. rada scratching
रदति{रद्} verb radati[rad] cut
रदति{रद्} verb radati[rad] divide
रदति{रद्} verb radati[rad] split
रदति{रद्} verb radati[rad] break
रदति{रद्} verb radati[rad] dig
रदति{रद्} verb radati[rad] rend
रदति{रद्} verb radati[rad] bite
रदति{रद्} verb radati[rad] gnaw
रदति{रद्} verb radati[rad] scrape
रदति{रद्} verb radati[rad] scratch
Da (द).—a. (At the end of comp.) Giving, granting, producing, causing, cutting off,
مطابقت نام آوان با شوشتر
نامهای شوش و شوشتر را به معنی محل خوش و محل خوشتر گرفته اند. شوش به نام باستانی خود مانده و حدس میزنند که نام شهر عیلامی آوان نیز با شوشتر جایگزین شده است. معانی سنسکریتی آوان هم گواه آن است:
अवन n. avana pleasure
अवान adj. avAna wet
لذا به نظر می رسد در نام شوشتر هر دو معنی آوان را منظور نموده اند.
نام شوشتر در نزهة القلوب به هر دو صورت تُستر و شُستر ذکر شده است که هر دو هیئت به سنسکریت و اوستایی به معنی خوشتر هستند:
तोष m. tosha pleasure
सुस्थ adj. sustha happy
نام شهر عیلامی آدامدون در سمت آوان یاد آور نام شهر اندیمشک (اریترین کهن) است. خود نام اندیمشک به معنی منسوب به پل بزرگ در واقع نامی بر شهر دزفول (دژ-پُل) بوده است.
مکان محتمل شهرهای باستانی عیلامی ایزامبا و هاپیرتی
در منابع عیلامی از شهرهای ایزّک (ایذه) و ایزامبا (دارای آب بزرگ؟) و هاپیرتی در عیلام یاد شده است که از این میان نام ایزامبا را میشود با عظیم یعنی معنی گتوند سنجید و هاپیرتی را با هفتگل (هفت تنگه، طوف سفید). بختیاری ها به آبی که گرد می چرخد طوف می گویند:
हाफिका f. hAphi[kA] gaping
مطابقت خایدالو و خارتیش با مسجد سلیمان و خرم آباد
مطابق کتیبه های آشوری بابلی خایدالو و خارتیش به ترتیب از مراکز عیلامیان و کاسیان بوده اند. گروهی حدس زده اند خایدالو از مراکز مهم عیلامیان همان خرم آباد واقع در سرزمین کاسیان می باشد که با وجود شهر خارتیش از مراکز کاسیان (اسلاف لُران) این نظریه به تناقض بر می خورد.
ولی آشکار است که شهر خایدالو (قابل تصحیف به خدا-لایا، محل خدا) می تواند همان شهر مسجد سلیمان کنونی باشد:
کتیبهٔ آشور بانیپال دربارهٔ فتح و نابودی ایلام چنین می‌گوید:
"تمام خاک شهر شوشان و شهر خایدالو (مسجد سلیمان) و شهر ماداکتو (کنار دره شهر کنونی) و شهرهای دیگر را با توبره به آشور کشیدم، و در مدت یک ماه و یک روز کشور ایلام را با همه پهنای آن، جاروب کردم. من این کشور را از چارپایان و گوسپند، و نیز از نغمه‌های موسیقی بی‌بهره ساختم و به درندگان، ماران، جانوران و آهوان رخصت دادم که آن را فرو گیرند."
لذا شهر عیلامی خایدالو، همان مسجد سلیمان کنونی است، نه خرم آباد (خارتیش باستانی، با شکوه و خرّم) که در سرزمین کاسیان (اسلاف لُران) واقع بوده است.
نام شهر عیلامی ماداکتو مترادف با نام دیگرش سیمره به معنی به شهر کنار رودخانه یا رودخانهٔ کناری است:
मदा f. madA river
kāṭha (काठ).—m Border, verge, edge. Shore.
सीमा f. simA boundary
रय m. raya stream of a river
مطابقت پَرهشی (مَرهشی) با پارس و مرودشت
نظر به این که نام مرودشت در نقشه های بطلمیوسی مارهاسیوم آمده است و این در واقع صورتی از مرهشی است، بنابراین سرزمین مرهشی/ورهشی/پرهشی (محل شادی) مطابق پارس به مرکزیت مرودشت (محل شادی) بوده است. تاریخ اساطیری پیروزی شاه بابلی اژی دهاک (مار افعی) بر جمشید (شاه جوان درخشان) ایران هم یاد آور پیروزی شاه بابلی ریموش (مار افعی) بر ابالگامش (جوان با شکوه) پادشاه مرهشی/پرهشی در قرن بیست و سوم پیش از میلاد است. مطابق اوستا در عهد جمشید پیری و مرگ نبود:
Abāla (अबाल).—a. youth
घंषते{घंष्} verb ghaMshate[ghaMsh] diffuse lustre or splendour
yava (yama): young
shid: lustre
قبلاً بدون اطلاع از نام مارهاسیوم که نام مرودشت در نقشه های بطلمیوسی است، مکانهای متفاوتی را برای مرهشی در نظر گرفته اند.

هیچ نظری موجود نیست: