پنجشنبه، فروردین ۳۰، ۱۳۸۶

نام و نشان اسلاف تاجیکان

معنی لفظی نام تاجیکان
فرضيه های مختلف تاريخی و جديد در باره ريشه شناسی واژهٔ تاجیک:
میرزا شکورزاده محقق تاجیک در دو تألیف خود به نامهای "تاجیکان در مسیر تاریخ" و "تاجیکان، آریائیها وفلات ایران" نظریات ادبا و محققین ایرانی و تاجیک را در باب نام تاجیک که خود اغلب استنادی است به نوشته های محققین اروپایی می باشند جمع آوری کرده ولی به نتیجهً مطلوب و مشخصی دست نیافته است . در کّل محققین در باره نام تاجیک چنین معلومات و نظریاتی را جمع آوری نموده اند: تاجیک نام قبایل دئی بوده، پارتها و اشکانیان "دئی"، "تاجیک" و "دجیک" خوانده می شدند تاجیک از "تای" است و همريشه با کلمه یونانی "تگاس" به معنای پیشوا و "دديک" تاجیک صفت منسوب است از واژه "تاج" تاجیک شکل ایرانی نام تایوچی (یعنی یوئه چی بزرگ، تخار) در منابع کهن چینی است. تاجیک به معنی رعیت ترکها است. تاجيک همريشه است با نام مردم ايرانی "تات". تاجيک صفت منسوب است از نام قبيلهً عربی "طای" تاجیک صورت ديگری از "تازیک" و "تاژیک" به معنای اولاد عرب است که در عجم بزرگ شده و بر آمده باشد. تاجیک صورت ثانوی نام دادیکان خبر هرودوت است. تاجيک از ریشه "تژی" در زبان سکایی به معنی گردنده و کوچ نشین است
ما نتیجه مطلوب و نهایی خود را در باب زوج نامهای مترادف تات و تاجیک با اصلاحات تکمیلی از مجموع پنج نظریهً اخیر استخراج خواهیم نمود ولی ابتدا و مقدمتاً بگویم که چگونه در مسیر سه دهه تحقیقات خود بدین جا رسیدم: این نامها از جمله نامهای پر معمای تاریخ ایران باستان می باشند، نگارنده قبلاً از برخی نظریات محققین و ایرانشناسان که آشنا بودم قانع نشده و اراده کردم مستقلانه با بررسی هایی خود را با نظر منطقی تری اقناع نمایم. بار اول متوجه نام تخاران (اکثریت) در زبان چینیها یعنی تا- یوئه چی (یعنی یوئه چی بزرگ) شدم تصورم بر این بود که حرف "چ" علی القاعده به واسطهً حروف "ز" و "ژ" به "ج" تبدیل گشته و از تلخیص تایوجی بعلاوه پسوند نسبت ایرانی "ایک" نام تاجیک عاید شده است. ایرادی که به این نظریه وارد است بیگانگی و دوری فرهنگ چینی از محیط فرهنگ ایرانی فلات ایران و یکسان نبودن خود تایوچیها (تخاران) با اسلاف ایرانی تاجیکان یعنی سکائیان پارسی دروپیک (دربیکان، دریها، سکائیان پارسی برگ هئومه) است. بعد از کنار گذاشتن این نظریه به سوی نظر سابق خود بر گشتم که مطابق آن نامهای تاجیک و تازی را از ریشهً همان نام کردان توژیک (تئوژیه اوستا) به معنی گردنده و کوچ نشین میگرفتم. ولی در چگونگی اطلاق این نام از توژیکان (سکائیان کردوخی) شمال بین النهرین به روی سکائیان برگ هومه (دریها) در ماوراء النهر که اختلاف لهجهً زیادی با هم داشته اند، دلیل منطقی نمی یافتم و لذا این امر به راحتی قابل توجیه نبود. ولی به تدریج کم و کیف قضایای پنهان تاریخی از طریق تحقیق بیشتر آشکار گشت. بدین ترتیب که دریافتم اعراب شرقی عهد باستان که در کتیبه های سارگون دوم آشوری در حدود سال 713 پیش از میلاد در سمت سمنان و خراسان از آریبی شرق یعنی عربهای شرقی سخن به میان آورده است و آپیان مورخ یونان باستان از اعرابی صحبت می دارد که در بین بلخ و گرگان می زیسته اند و لابد به سبب تسلط فراورت فرمانروای ماد (اسماعیل تورات و قرآن) بر این اقوام بوده که کتسیاس نام وی را آربیان ( یعنی منسوب به عربها) آورده است و در حقیقت به واسطهً همین نام بوده که وی تبدیل به نیای قبیله ای اعراب (در اصل همان اعراب شرقی) گردیده است. چشمهً اساطیری منسوب به وی هم نه در محیط شبه جزیره ًعربستان بلکه در کنار کویر نمک، در نزدیکی کاشان بوده و همان چشمه فین معروف آنجا بوده است که در محیط شهر زادگاهی وی کاشان (مقر حکومت پدر وی خشتریتی= کیکاوس) قرار گرفته است. با اینکه تاجیکان زبان عربی نیاکان عرب خود را با زبان دری نیاکان دربیک/ دروپیک خود جایگزین نموده اند ولی البسهً آنها یادگار نیاکان عرب ایشان است. این اعراب شرقی که در بین ایشان مردم عبری نیز وجود داشته اند تأثیر فرهنگی عظیمی بر فرهنگ یهود و اعراب گذاشته اند که اساطیر تورات و قرآن گواه صادق آن است. بت منات همین نیای عرب تاجیکان بوده است که در معبد سومنات هند پرستش می شده است. به نظر می رسد نام چینی باختر (بلخ، بخذی، بلخ شاهسدان= لانشهً چینیان) یعنی طاهیا اشاره به نام سرزمین همین مردم بوده است چه این اسامی به ترتیب در زبانهای کهن ایرانی و زبان عربی به معنی بسیار بخشنده و سودرسان است. پیداست نام عربی طایی یا طی به معنی بسیار بخشنده و همچنین در اساس به معنی گردنده (=عرب) در اصل متعلق به همین مردم بوده است. و از اینجاست که در عهد باستان نام منطقهًً رود وخش (اوخشن، گاو) در تاجیکستان با کلمهً سامی تور به شکل توریئوا (منابع یونانی) و تایوآن (منابع چینی) نامگذاری شده است. چنانکه اشاره شد ایرانشناسان غربی از جمله ریچارد فرای نام تاجیک را از همین نام طایی مأخوذ دانسته اند ولی ایشان تصور نموده اند که این نام از طاییهای عربستان در جوار حیره میزیسته اند بر روی تاجیکان رفته است در صورتی که قضیه بر عکس است و ایرانیان این نام آشنای شمال شرقی فلات ایران را به اعراب عربستان که در مجاورت مرزهای غربی فلات ایران می زیسته اند اطلاق نموده اند و این نامگذاری در این سو از طرف ایرانیان پیش از اسلام صورت گرفته بوده است. هرودوت نیز این مردم را می شناسد و در شمار لشکریان خشایارشا به هنگام لشکرکشی به یونان، از ایشان با نام ایرانی دادیک یاد می کند که مترادف طی و طایی زبان عرب (علی القاعده همان تازیک و تاجیک ایرانیان) است. از این نام به خوبی استنباط میشود که نام تاتها نیز با همین نام دادیک پیوند دارد ولی بیگانگی لهجهً ایرانی تاتی و کلیمی بودن ایشان نشانگر آن است که اکثریت اعراب شرقی به کسوت تاجیکان و اکثریت یهود شرقی به کسوت تاتها در آمده اند. آشکار است که نامهای دادیک و تات از سوی دیگر معنی مردم تاجرپیشه و کاروانسالار را هم می داده است، لابد نام مردم ایرانی تبار سرت (تاجر) در آسیای در رابطه با همین معنی پدید آمده است. از آنجایی که گئوماته زرتشت/ گوتمه بودا در بلخ و شمال هندوستان از جمله بر همین اعراب و یهود شرقی فرمان رانده است لذا نامهای معروف توراتی و قرآنی وی یعنی ایوب (برگماشته بر آزمایشهای سخت) و ابراهیم خلیل الله (پدرامتهای فراوان که دوست صدیق خداست) از ایشان به شبه جزیرهً عربستان رفته است. نامهای افغانی و عربی دیگر وی یعنی ابراهیم ادهم (پدر بور دارندهً امتهای فراوان)، لقمان (دانای درشت اندام) و حاتم طایی (حاکم روحانی دانا و بسیار بخشنده) سوغات و یادگار تاریخی همین مردمان شرق فلات ایران بوده اند. می دانیم که همین گئوماته زرتشت/ گوتمه بودا (پادشاه تاجیکان) با بخشیدن مالیاتها و آزاد کردن بردگان و تقسیم اراضی بین رعایا ، برای بار نخست در تاریخ باستان کاری کرده بود کار کارستان؛ و از همین روست که تنها کسی است که تحت اسامی مختلف خود در همهً ادیان بزرگ دنیا ستایش شده است.

·

۱ نظر:

ناشناس گفت...

hi
my friend i add you blog to my blog
i suggest to visit us and if you like add me
www.bashgah.pib.ir