جمعه، بهمن ۱۹، ۱۳۸۶

ریشه های اساطیر موعود ادیان

بررسی ریشه های اسطورهً امام و پیمبر موعود که هنوز دینداران باورمند آنانند

در اینجا صرفاً به بررسی اجمالی نامهای ابهام آمیز اساطیری مسینا ، مئسیا، هیمدا، مهدی، فارقلیط، احمد ومحمد موعود می پردازیم تا رفع ابهامی در این باب صورت گیرد و نیروی پنهان بزرگ مردم، با زهر باور موعودهای فریب دهنده پیشینیان که زمانی باور به آنان به درستی یا نادرستی به عنوان قرص مسکن مردم تحت ستم مورد استفاده میگرفته است و حال هم به عنوان دین و سنت به خورد شان داده میشود- نگردد؛ مذاهب و ادیان مردم فریبی که کم و بیش در جهان سوم قدرتمندانه به حیات خود ادامه داده و به وسیله نیرنگبازان مذهبی و جهانخواران در فریب باورمندان اساطیر پیشینیان است: مسینا مرکب از کلمه عبری مّسیا یعنی پیامبر و مسئول است، پسوند نا به عربی معنی ما را می دهد بنابرین مسینا (به عبری مسّیا) یعنی کسی پیامبر و مسئول و رهبر ما است. نامهای توراتی مئسیا و هیمدا مترادف هم به معنی تسلی دهنده عنوان دیگری بر موعود مردمان سامی شبه جزیره عربستان و سامیان نواحی شمالی تر از آن بوده است که قدیمی ترینشان مردوک خدای منجی معروف بابلی است.. مهدی (به عربی یعنی هدایت کننده، رهبر) به عبری و همچنین به اوستایی به معنی رهبر بزرگ دانای معماها و هوشمند یا همان ایشوم بابلیها(به معنی فرمانده) ملقب به مبشر سرزمین است، یادآور آخرین پیامبرموعود مسلمین یعنی محمد (استوت ارتهً زرتشتیان یعنی ستوده شده، سومین و آخرین موعود زرتشتیان) است. این نام تحت عنوان مهدی موعود در واقع بازسازی موعود اسلامی دیگری بعد از محمد/ احمد است که مانی و محمد خود را با همین موعود یکی دانسته اند. جالب است که ایشوم خدای نیکوکاربابلیها در کتاب استر تورات به نام ایرانی مترادفش هامان(=دانا، سپیتاک زرتشت، گئوماته بردیه داماد وزیرمشاور کورش) پیوسته و با آن جایگزین شده است. در کتب پهلوی نیز زرتشت تحت نام بهرام ورجاوند(=مردوک) موبد موبدان پشوتن(کورش) به شمار آمده است. مسلم به نظر میرسد نامهای پهلوی سوشیانت دوم(سودرسان ثانی) یعنی هوشیدر ماه (دانای بزرگ) اساس ایرانی نام مهدی (دانای بزرگ) است. نام پهلوی سوشیانت اول هوشیدر بامی (دانای درخشان) و نام سومین سوشیانت، استوت ارته(مظهر قانون مقدس، دین پناه) است که حافظ مهدی موعود ایرانیان کهن را با همین عنوان دین پناه وی می شناسد:



نامهای احمد کتاب کفالیه مانی و محمد انجیل منسوب به برنابا به معنی لفظی ستوده شده، اساس تاریخی داشته و در واقع بیانگر نام اصلی خود عیسی مسیح تاریخی یعنی یهودا(ستودهً خداوند) پسر زیپورایی ( =پرنده- خدای بعد از غسل تعمید عیسی مسیح که او را پسر خود می خواند) می باشد. مسلم به نظر میرسد موضوع نجات دهنده در خاورمیانه ریشهً کهنتری داشته و به مردوک (= سرکوبگر دشمنان بابل و خدای منجی بابلیها) بر میگردد. گرچه یهود و اعراب ممکن است تا حدود زیادی این باور را به وساطت ایرانیان و یونانیان از بابلیان باستانی اخذ کرده باشند، چنانکه موضوع باوربه ظهور اژدهای روز رستاخیز(مردوک، اژی دهاک) و هرماقدون(تپهً حسابررسی= پل چینوت اوستا) نقش اعتقادات مغان ایرانی و بابلی را در اعتقادات مسیحیان و یهودیان به وضوح نشان میدهد. در اعتقادات زرتشتیان خصوصاً نخستین موعود اوخشیت ارته (برکت دهنده) نشانگر نبو(موعود فرا خوانده شده ، ایزد حکمت و حاصلخیزی بابلیها) و یوسف نجار زمینی شدهً انجیلهاست. خود سپیتاک زرتشت و پدرش سپیتمه جمشید مغ نیز که با مردوک و ائا بابلیها مقابله می شده اند، در انجیلها تحت اسامی یحیی (جاودانی) و زکریا (واعظ) در اسطورهً تولد و داستان انتخاب عیسی مسیح به مقام پیامبری دخالت داده شده اند. موعود به شمار رفتن مردوک(گوسالهً شکست ناپذیررب النوع آفتاب) از هیئت اسلاوی وی یعنی مارکو کرالیویچ (شاهزاده خورشید) و صور هندی وی یعنی ویشنو(ایزد خورشید مسلط بر همه) و میتریهً بودائیان(مهر، ایزد خورشید) و نام مادر سوشیانت آخر زرتشتیان یعنی ویسپ تئوروئیری (همه را شکست دهنده) به خوبی مسجل میگردد. مسلم به نظر میرسد نام معروف مادر امام مهدی موعود یعنی نرگس (نر- گیسو= نر- ویسپو) یعنی دلیر کامل و شایسته علی القاعده از ترجمه و تلخیص همین نام اوستایی مادر سوشیانت در زبان پهلوی(فارسی میانه) عاید شده است. نام یونانی فارقلیط (تسلی دهنده) دقیقاً مترادف نام عبری مناحیم است که یکی از سه پسر یهودای جلیلی فرزند زیپورایی رهبر انقالبیون یهودی زئالوت (مشتاقان آزادی) یعنی عیسی مسیح تاریخی بوده است که سالها بعد از وقایع مربوط به قتل پدر و دو برادرش به نامهای یعقوب و شمعون به دست رومیان، در ماسادا علیه مسیحیان قیام نمود ولی توسط رومیان دستگیر و با شکنجه های سخت اعدام گردید. نام تاریخی یحیی(یوهانس) که به عبری همچنین معنی عطا و بخشش خدا را میدهد، در انجیل خدمات رسولان مسیح به صورت با سرزنش از انقلابش تحت نام رومی تئودا(جاری با آب، معمدان) یاد شده است. این نام به صورت تئودور مترادف یحیی(یوهانس) است که این هر دو نام اخیر در نزد حبشیها و اسلاوها خود اسامی موعود و پیامبری ملکوتی بزرگی به شمار آمده اند. به نظر میرسد در اصل از این نام نه تئودای یهودی انقلابی سمت مصر در دههً پنجم میلادی بلکه همان ماتثیاس فرزند مارقالوث همکار انقلابی یهودای جلیلی پسر زیپورایی مراد بوده است که این عنوان خود را از شخص مذکور گرفته است. معلوم میشود مرقس (درخشان) نویسندهً انجیل اصلی و اولیه که نام اصلیش یحیی بوده است، اسطوره شناس بزرگی بوده که نام انقلابیون یهود را با اساطیر معروف خدا- رهبران پیشین در نزد ملل مختلف و افراد خانواده خود، مادرش مریم و داییش یوسف در آمیخته و معجونی نسبتاً مرغوبی که هم مورد پسند برده و هم برده دار قرار گرفته، فراهم نموده است. در اینجا بررسی موعود مندرجات انجیل منسوب به برنابا می پردازیم که مسلمانان بر درستی مندرجات آن اصرار ورزیده و مسیحیان آن را از انجیلهای مردود شمرده و دستکاری کردهً مسلمانان به حساب آورده اند، گرچه انجیلها صرفاً نه کلام و سرگذشت عیسی مسیح تاریخی بلکه بیان تاژهً باورهای پیشینیان به زبان عیسی مسیح است. مطالب مربوط به موعود دوم (اوخشیت نمهً زرتشتیان یعنی پرورانندهً نماز= احمد) و یا موعود سوم زرتشتیان(استوت ارته= محمد) که در آیین زرتشتی به همراه موعود نخستین هر سه از نطفه های سه گانهً تعمید یافته در دریای کانس اویه (آبهای ژرف، مسکن ائا خدای آب و زمین و خرد بابلی) به شمار آمده و یکی گشته اند. از اینجاست که تصور شده سه تخمهً زرتشت در آبهای دریای کانس اویه (آبهای ژرف، چاه آب مهدی موعود شیعیان و دریایی که مادرش از آن عبور می نماید) نگهداری میشود. جالب است که سپیتمه جمشید پادشاه ولایات جنوب قفقاز در عهد پدرزنش آستیاگ و پسرش سپیتاک زرتشت(داماد و پسر خواندهً کورش مردوک پرست) در اساطیر ایرانی جایگزین ائا(انکی، بت یعوق اعراب، ابراهیم) وپسرش مردوک ( بت یغوث اعراب، اسحاق تورات)گردیده اند. در این انجیل را به عینه از سایت اسلامی پنجرهً سبز نقل می کنیم: سيماي رسول اكرم (ص) در انجيل برنابا(منبع: فصلنامه پويا شماره 1،پنجرهً سبز)
ابو القاسم عاشوري
انجيل برنابا نسخة پنجم از انجيل است كه در اوائل قرن نوزدهم كشف شد و سپس به زبانهاي انگليسي و عربي ترجمه شده و در سال 1345 در ايران براي اولين بار توسط علامه محقق، حيدر قلي خان قزلباش، مشهور به سردار كابلي، به فارسي ترجمه شد، كتابي كه در بسياري موارد با قرآن كريم و روايات اسلامي هماهنگ است. عناوين مطالبي كه در انجيل برنابا در باره پيامبر اسلام آمده به چند عنوان كلي تقسيم ميشود، از جمله:
1 . خلقت پيامبر اكرم (ص)
2 . ارتباط پيامبر اسلام و حضرت آدم (ع)
3 . اخبار ظهور پيامبر اسلام از زبان حضرت عيسي (ع)، با نام خاص ايشان و نام مسينا
4 . پيامبر اسلام از نسل حضرت اسماعيل (ع) است نه اسحاق(ع)
5 . عدم وجود پيامبري پس از پيامبر اسلام و ظهور پيامبران دروغين پس از وي
6 . رفع تهمت مرگ حضرت عيسي (ع) توسط پيامبر اسلام
7 . رغبت حضرت عيسي در خدمت به پيامبر اسلام و درخواست ظهور ايشان
8 . موضوع پيامبر اسلام و قيامت كه خود داراي زير مجموعههاي بسياري است
اما با توجه به موضوع نوشتار، در اين شماره فقط مطالب مربوط به ظهور پيامبر اسلام و جزئيات مربوط به آن نقل خواهد شد.
بشارت ظهور پيامبر اسلام (ص)
حضرت عيسي (ع) در جواب سؤال فردي به نام فيليپس كه ميگويد: «چه ميگويي اي آقا! حقاً و هر آينه در اشعياء نوشته شده است به درستي كه خداي پدر ماست، پس چگونه او را فرزندان نباشد؟» ميگويد:
«به درستي كه در اشعياء نوشته شده است مثلهاي بسياري كه واجب نيست اينكه بگيري او را به لفظ بلكه به معني، زيرا كه همه پيامبران كه به يكصد و چهل و چهار هزار ميرسند،آنانكه فرستاده ايشان را خداي به سوي جهان، به تحقيق سخن راندهاند به معمّاها و تاريكي، و ليكن زود است بيايد بعد از من لقاي همه پيامبران و پاكان، پس تابان شود چون نور بر تاريكيهاي همة آنچه پيامبران فرمودهاند، زيرا كه او رسول خداست.»1
در فصل 36 هم آمده است که حضرت عيسي ميگويد: «به تحقيق كه پيامبران، همه ايشان آمدند مگر رسولالله، آنكه زود است بعد از من بيايد، زيرا كه خداي اين ميخواهد تا كه من مهيا سازم راه او را. »
ديگر جاي ميخوانيم: «اما در خصوص من، به درستي و به تحقيق آمدهام تا آماده كنم راه را از براي رسول الله كه زود است بياورد خلاصي عالم را وليكن حذر كنيد از اينكه فريب داده شويد؛ زيرا كه زود است كه بيايند پيامبران دروغگوي بسياري كه سخن مرا ميگيرند و انجيل مرا ناپاك مينمايند، آن وقت اندرواس گفت: اي معلّم! براي ما علامتي ذكر كن، تا او را بشناسيم، يسوع جواب داد: به درستي كه او در زمان شما نميآيد، بلكه بعد از شما به چندين سال ميآيد، آن وقتي كه انجيل من باطل ميشود و نزديك است كه سي نفر مؤمن پيدا نشود، در آن وقت خداي بر جهان رحم ميكند، پس ميفرستد رسول خود را كه قرار ميگيرد بر سر او ابر سفيدي تا او را يكي از برگزيدگان خداي بشناسند و همانا زود است كه ظاهر سازد او را براي جهان و زود است كه بيايد با قوّت عظيمي بر فاجران و براندازد بتپرستي را از جهان و به درستي كه من به آن مسرور ميشوم زيرا كه به واسطه او زود است كه ظاهر شود و تمجيد كرده شود خداي و صدق من ظاهر گردد و زود است كه انتقام كشد از آنانكه زود است بگويند كه من بزرگترم از انسان، حق ميگويم به شما، به درستي كه زود است كه ماه او را جواب دهد در خردسالي او و وقتي كه او بزرگ شود، ميگيرد او را در اختيار خود، پس بايد جهان حذر نمايد از اينكه نپذيرد او را، زيرا زود است كه وي بتپرستان را براندازد... و زود است كه بياورد حقي را آشكارتر از ساير پيامبران و زود است كه سرزنش كند هر كه را كه رفتار نيكو نميكند در جهان و زود است كه تحيّت فرستد برجهاي شهر پدران ما بعضي به بعضي از روي خوشحالي، پس هر وقتي مشاهده شود بر افتادن بتپرستي از زمين و اعتراف كرده شود، به اينكه من بشري هستم مانند ساير ناس، پس حق ميگويم كه پيامبر خداي آن وقت ميآيد.»2
در فصل 124 انجيل برنابا، حضرت عيسي (ع) خبر از تطهير خرابي انجيل ميدهد و ميگويد: «پس وقتي كه رسول الله بيايد، ميآيد تا تطهير كند هرچه را كه فاجران خراب كردهاند از كتاب من. »
پيامبر اسلام؛ پيامبر رحمت
در اين باره در انجيل برنابا چنين آمده است: «...يسوع فرمود: اي برادران! همانا كه قضا و قدر رازي است بزرگ، حتي اينكه به شما ميگويم كه راستي آن را نميداند آشكارا، جز يك نفر و بس، و او آن كسي است كه امتها منتظر او ميباشند، آن كسي كه اسرار خدا بر او آشكار ميشود بس آشكار شدني و خوشا به حال كساني كه گوش به سخن او ميدهند، وقتي كه به جهان بيايد، زيرا كه رحمت خدا برايشان سايه خواهد افكند چنانچه اين درخت خرما ما را سايه افكنده است، آري، چنانكه اين درخت از حرارت سوزان آفتاب ما را نگاه ميدارد، همچنين رحمت خدا نگاه ميدارد ايمان آورندگان به آن اسم را از شرّ شيطان، شاگردان در جواب گفتند: اي معلّم! كدام كس خواهد بود آن مردي كه از او سخن ميگويي كه به جهان خواهد آمد، يسوع به شکفتگي دل در جواب فرمود كه همانا او محمّد (ص)، پيامبر خداست، وقتي كه او به جهان بيايد چنانكه باران، زمين را قابليت بخشد كه بار بدهد بعد از آنكه باران مدّت مديدي منقطع شده باشد، همچنين او وسيله اعمال صالحه ميان مردم خواهد شد به رحمت بسياري كه با خود ميآورد، پس او ابر سفيدي است پر از رحمت خدا و آن رحمتي است كه آن را خدا بر مؤمنان نثار ميكند، نرم نرم مثل باران».3
در فصل 220 نيز بشارت ظهور پيامبر اكرم (ص) جهت رفع فريب كشته شدن حضرت عيسي (ع) بيان شده است.
ظهور پيامبر اسلام با نام مسينا
همچنين در بخشهاي مختلفي از انجيل برنابا خبر ظهور پيامبر اسلام با نام خاص «مسينا» بيان شده كه گويا در ميان كاهنان يهودي، پيامبر اسلام به اين نام شناخته شده بودند.
در فصل 42 آمده است كه حضرت عيسي (ع) در جواب برخي لاويها و كتبه كه ميگويند « هرگاه تو نيستي مسينا و نه ايليا و نه هيچ پيامبري، پس چه جهت دارد كه بشارت ميدهي به تعليم تازه و خود را مينمايي بزرگتر در شأن از مسينا»، ميگويد: «به درستي معجزاتي كه خداي آنها را بر دست من ميكند، ظاهر ميكند اينكه سخن ميكنم به آنچه خداي ميخواهد. و من نميشمارم خود را مانند آنكه از او سخن ميرانيد، زيرا كه من لايق آن نيستم كه بگشايم بندهاي جرموق يا دوالهاي نعل رسول الله را كه او را مسينا ميناميد، آنكه پيش از من آفريده شده و زود است بعد از من بيايد و زود است بياورد كلام حق را و نميباشد آيين او را نهايتي. »
در بخش ديگري از انجيل برنابا، حضرت عيسي در پاسخ به زني كه ميگويد: «به درستي كه ما انتظار مسينا را داريم پس وقتي بيايد ما را تعليم ميكند» ميگويد: «اي زن، مگر نميداني كه به ناچار مسينا خواهد آمد» و در ادامه ميافزايد: «اي زن، به من ظاهر ميشود كه تو مؤمنه باشي، پس اكنون بدان اينكه به ايمان به مسينا، همه برگزيدگان خدا زود است كه خلاصي يابند، اكنون واجب شد كه بشناسي آمدن مسينا را، زن گفت: اي آقا شايد تو خود مسينا باشي، يسوع در جواب فرمود: به درستي كه من به راستي به سوي خانه بنياسرائيل، پيامبر خلاصي فرستاده شدهام وليكن زود است كه بعد از من بيايد مسينا كه فرستاده شده خداست براي همه جهان، آنكه به واسطه او خدا جهان را آفريد و در آن وقت سجده كرده ميشود براي خدا در همه جهان و به رحمت رسيده ميشود، حتي اينكه سال يوبيل كه اكنون هر صد سال ميآيد زود است كه آن را مسينا هر سال در هر جا قرار دهد.»4
در فصل 97 نيز وقتي كاهني ميگويد: «چه ناميده ميشود مسينا و كدام است آن علامتي كه آمدن او را اعلان نمايد»، يسوع در جواب ميگويد: «نام مسينا عجيب است، زيرا كه خدا خود وقتي كه روان او را آفريد و در ملكوت اعلي او را گذاشت، خود او را نام نهاد و خدا فرمود: صبر كن اي محمد (ص)،زيرا كه براي تو ميخواهم خلق كنم بهشت و جهان و بسياري از خلايق را كه ميبخشم آنها را به تو حتي اينكه هر كه ترا مبارك ميشمارد مبارك شود و هر كه با تو خصومت كند ملعون ميشود، وقتي كه تو را به سوي جهان ميفرستم پيامبر خود قرار ميدهم به جهت خلاصي و كلمه تو صادق ميشود، حتي اينكه آسمان و زمين ضعيف ميشوند و ليكن دين تو هرگز ضعيف نميشود، همانا نام مبارك او محمّد (ص) است، آن وقت جمهور (همه) مردم صداهاي خود را بلند نموده، گفتند: اي خدا بفرست براي ما پيامبر خود را، اي محمّد (ص)، بيا زود براي خلاص جهان.»
پيامبر اسلام (ص) داراي دين جهاني
در اين باره در انجيل برنابا اينگونه آمده است:
«... حق ميگويم به شما، به درستي كه هر پيامبري هر وقتي كه بيايد، پس به درستي كه جز اين نيست كه فقط از براي يك امت حامل ميشود نشانه رحمت خداي را و از اين است كه سخن ايشان تجاوز نميكند از آن طايفه كه به سوي ايشان فرستاده شدهاند، و ليكن رسول خدا هر وقتي كه بيايد ميدهد خداي به او آنچه را كه او به منزله انگشتري دست اوست، پس حامل ميشود خلاص و رحمت را براي امتهاي زميني، آنانكه تعليم او را ميپذيرند، و زود است بيايد با توانايي بر ستمكاران و براندازد عبادت بتان را به گونهاي كه شيطان رسوا شود، زيرا كه اين چنين خداي وعده نموده به ابراهيم (ع)، فرموده: ببين، به درستي كه به نسل تو همه قبائل زمين را بركت ميدهم و همچنان كه اي ابراهيم شكستي بتان را شكستني، نسل تو زود است كه چنين كند. »5
در فصل 97، پس از اظهار ناراحتي حضرت عيسي (ع) از تعليم ناپاك شيطان به اينكه او خدا و پسر خداست و دلداري دادن كاهن و والي و پادشاه به اينكه ما خواهيم خواست تا فرمان شاهي به اين صادر شود كه هيچ كس تو را خدا يا پسر خدا نخواند، حضرت عيسي (ع)ميفرمايد: «اين سخن مرا تسلّي نميدهد زيرا كه از آنجايي كه اميد نور داريد تاريكي خواهد آمد، و ليكن تسلّي من همان در آمدن پيامبري است كه هر اعتقاد دروغ را در باره من از ميان خواهد برد و آيين او اقتدار خواهد يافت و همه جهان را فرا خواهد گرفت، زيرا كه خدا به پدر ما ابراهيم چنين وعده فرمود و همانا آنچه مرا تسلّي ميدهد آن است كه آيين او را هيچ نهايتي نيست، زيرا كه خدا او را درست نگهداري خواهد فرمود. »
و اكنون ما در سال 2006 ميلادي قرار گرفتهايم، سالي كه 1427 سال از تحقق وعده حضرت عيسي (ع) ميگذرد و دين و آيين پيامبر موعود در حال گسترش و جهاني شدن است. البته همانگونه كه خود اين پيامبر در آغاز ظهور با جاهليت آن دوره مواجه بود، امروز نيز دين و آيين ايشان با جاهليت مدرن کنوني مواجه است و برخي دشمنان به جهت پستي و خباثت باطن، كار را به جايي ميرسانند كه شخص و آيين ايشان را با اعمال زشتي همچون ترسيم كاريكاتورهاي موهن مورد هجمه و حمله قرار ميدهند. مستكبراني كه در پشت اعمال كثيف آنان، دستهاي خيانتكاري است كه دائماً در پي فتنهانگيزي ميان مسلمانان و مردمان اديان ديگر، خصوصاً مسيحيان ميباشند، لذا در گفتگوي بين اديان مسيحي و اسلام، اين مسأله قابل توجه است که اگرچه شايد مسأله به صليب كشيده شدن حضرت عيسي (ع) مورد قبول جمع زيادي از مسيحيان باشد، اما گويا تمامي آنان به بازگشت وي اعتقاد دارند، همان كه ما مسلمانان نيز بر آن معتقديم. البته ما چنان معتقديم كه حضرت عيسي (ع) نيز همراه موعود آخر الزمان مسلمانان خواهد بود، همان موعودي كه امروز ميان بسياري از ساكنان اين كره خاكي به نامهاي مختلف و از جمله منجي آخر الزمان نامش مطرح است و همچون پيامبر موعود عيسوي، پيامآور رحمت و بركت الهي است.
به نظر ميرسد با توجه به اشتراك نظر مسلمانان و مسيحيان در بازگشت حضرت عيسي (ع)، اگرچه با كمي اختلاف، اين امر زمينه مناسبي است تا انس و الفت و گفت و گوي ميان اين دو دين الهي هرچه بيشتر گسترش يابد، چرا كه اين امر خود باعث اتحاد و ايستادگي پيروان آنها در برابر دشمنان كنوني خواهد بود.
پينوشتها:


1 . انجيل برنابا، مترجم: حيدرقليخان قزلباش (سردار كابلي)، چاپخانه حيدري، سال 1345، فصل 17، ص 73.
2 . همان، فصل 72، ص 167.
3 . همان، فصل 163، صص 313 ـ 312.
4 . همان، فصل 82، صص 183ـ 182.
5 . همان، فصل 43، صص 121ـ120.

۱ نظر:

Mofrad گفت...

بسیار جالب است که نام محمد= حمد شده/احمد با نام یهودا (ستوده شده) یعنی نام عیسی مسیح تاریخی مترادف است. یعنی وقتی گفته میشده است محمد/احمد-ی خواهد آمد منظور این بوده است که عیسی مسیح دوباره بر روی زمین ظهور خواهد کرد.