دوشنبه، بهمن ۲۹، ۱۳۸۶

همتایان اهورامزدا

همتایان اهورمزدا نزد ملل دیگر

ظاهراً کسی در این باب تحقیق اساسی به عمل نیاورده است. شاید بدان دلیل که اطلاعات محققین تاریخ ادیان در این مورد کفاف نمی کرده چه معمای تاریخ اساطیری ایران که خود در هاله ای از ابهام قرار داشته موضوع اهورامزدا را به شکل معضلی در آورده و این امر سبب گردیده که محققین چندانکه باید وشاید نتوانند به بررسی بنیان و خاستگاه اهورا مزدا بپردازند. کار ایشان در جایگاه در جا زدن گامهای نخستین متوقف شده است ما قدم دوم را در این راه به جلو بر میداریم تا امکان و زمینه ای برای صعود به مرتبه های بالاتر و پیشتر فراهم گردد. اهورامزدا بی شک به معنی سرور داناست. یعنی وی خدای دانایی و روشنایی به شمار میرفته است. در کنار وی همزاد متضادش اهریمن (انگره مئینوه، سرشت بد) قرار دارد که ایزد تاریکی و شرارت است. در اساطیر هندی این دو در نام اشوینها(خالقهای اسب سیما) تحت اسامی ناستیه (مهربان) و دسره (شریر) به ترتیب ایزدان روز و شب و پسران دو قلوی سوریا ، ایزد خورشید هستند. این ایزدان به صور بیولوبوگ (خدای روشنایی) و چرنوبوگ (خدای تاریکی) در اساطیر اسلاوها هم دیده میشوند. در این اسناد برای بیان جنبهً طبیعی اهورامزدا و اهریمن در نزد ملل هندواروپایی شرقی بسیار گویا هستند، اما پیداست که اینها چیزی از جنبهً اجتماعی دانایی اهورامزدا و نادانی اهریمن بدست نمی دهند. اگر نام ایزد کاسی ایمیریا (ایزد خاندان شاهی نزد اسلاف نیمه آریایی لران) را به معنی سرور دانا بگیریم در این صورت به مفهوم اجتماعی اهورامزدا نزد یک قوم علیهده آریایی دست یافته ایم. ولی متأسفانه کتیبه های کاسیان در بابل متضمن اطلاعات بیشتری از این خدای خاندان سلطنتی نیستند.دورتر در نزد ژرمنها خدای بزرگ یک چشم خورشید و خرد اودن (ووتان= خردمند) نام داشته است که در اسکاندیناوی خدای خدایان به شمار می آمده است. معادل اسکیتی- اسلاوی آن در اساطیر اسلاوها ایوان (دانای درخشان) است که قهرمان اسطوره های روسی بسیاری است و یکی اسطورهای معروفش هم ربطی اساسی با اسطوره زریادر زرتشت(گئوماته بردیه) داماد و پسر خواندهً کورش دارد که خارس میتیلنی وزیر تشریفات دربار اسکندر آن را نقل نموده است. در میان خدایان آریائیان اسکیتی که هرودوت آنها را ذکر نموده، در این باب تنها نام تگی مسادس خدای دریاها قابل توجه است چه جزء دوم این نام به ظاهر حاوی نام مزدا(دانا) می باشد. معهذا مسلم به نظر میرسد این نام به معنی خدا/پهلوان بزرگ دریاها است و ربطی با اهورامزدا ندارد. اما برهمای هندوان نیز که به معنی خالق دانا و فرزند موجود برتر مایا(داناترین = اتراهاسیس بابلیها) است که انسان به جای مانده عهد طوفان بزرگ است، زادهً حباب درخشان روی دریاها به شمار آمده است. در اسطوره سیل جهانی کهن هندوان یعنی طوفان و سیلاب عهد مانو(دانای عهد توفان) وی، نظیر ائا/انکی(اوآنوس،خدای دریاها و زمین بابلیها که یکی نمودهای مهمش ماهی بوده) در هئیت ماهی بزرگی ظاهر میگردد. ظاهراً در تثلیث برهما(خالق دانا)، ویشنو (مسلط بر همه) و شیوا (ویرانگر، مبارک، مقدس) دو خدای اخیر به جای مهر(ایزد مهر و روشنایی و خورشید و مردوک بابلیها) و اهریمن(ایزد شرارت)/ائیریامن(دوست و خجسته) می باشند. ولی دقت بیشتر اساس را در فرهنگ بین النهرین باستان نشان میدهد: در نزد هندوان به موازات این تثلیث معروف، تثلیث کهن تری از وارونا(خدای دانای آسمان شب)، میثره(ایزد روشنایی) و ائیریامن(ایزد خورشید و کهکشان) وجود دارد که این یکی به وضوح اصل هندوایرانی دارد. اما از صد نام منسوب به ویشنو از جمله ویرانگر و سرکوبگر و انتسابش به خورشید به وضوح بر می آید که وی به جای مردوک (سرکوبگر) ایزد بزرگ بابلیها و معبود کورش سوم (ثراتئونه، فریدون) است. در مجموع معلوم میشود تثلیث اول و معروفتر بر اساس اساطیر معروف بابلی بوده است و برهما همان ائا/انکی(خدای خرد و زمین و دریاها) و ویشنوی ویرانگر پرشکل همان مردوک خدای مهم دیگر بابلی است. بنابراین نام سوم یعنی شیوا که خدای دهشتبار آذرخش و طوفان به شمار رفته مطابق با خدای تندر سامیان یعنی آداد(در هم شکننده) است که نزد سومریان ایشکور نام داشته است. اما همانطوری که گفتیم و گفته میشود در تثلیث دوم یعنی وارونا، میثره و ائیریامن اساس همان اساطیر کهن آریائیان هندو ایرانی است. در مجموع معلوم میشود که ایرانیان اهورامزدای خویش را با نین ایگی آزاک(ایزد درهً ژرف و خدای دانش آشوریها، ایزد سیارهً کیوان/زحل) یا همان ائا(ایزد معبد آبهای ژرف بابلیها)، ابراهیم خدای سامیان عربستان(بت اوروتالیا، ایزد ورطهً دریاها) معادل می شمرده اند. به نظر میرسد از اینجاست که خانهً کعبه منسوب به ابراهیم را به شکل کعبه زرتشت فارس(در واقع معبد اهورا مزدا، خدای دانای خاندان شاهی هخامنشیان= ایمیریای کاسیان) ساخته اند. احتمال زیادی دارد که کورش/سلیمان/سلمان فارسی این معبد را نظیر معبد اورشلیم یهود، برای اعراب ساخته باشد چه به قول هرودوت اعراب همه ساله به طیب خاطر برای هخامنشیان 200 خروار کندر مالیات می پرداخته اند. منطقی است که به پنداریم کورش که در عالم معروف به داد و دهش بوده، جواب این مالیاتهای صحرانشینان فقیر عرب را با بنای اساسی خانه کعبه به سبک معبد اهورامزدای نفش رستم پاسخ داده باشد. جالب است نام بت بزرگ کعبه یعنی هبل (هب-ال) را می توان با الله (در معنی ای آن که او به عبارت دیگر مرموز، سّری= آمون مصریان، یهوهً یهود) یکی به شمار آورد: هبل را نظیر نین ایگی آزاک آشوریان(ائای بابلیها، ابراهیم خدا-بانی کعبه) ایزد سیارهً کیوان(زحل) به شمار می آورده اند که از این طریق به اهورامزدا می پیوسته است. در این صورت از ابراهیم تاریخی بانی کعبه به معنی لفظی پدر امتهای فراوان(فریدون=جهانگشا) باید خود کورش /فریدون منظور باشد. به هر حال ایرانیان اصل و منشاً طبیعی اهورامزدا، این ایزد ایرانی عقل و خرد را از نیاکان هندواروپایی دیرین خویش به یادگار نگهداشته بوده اند. امّا بی تردید وجه اجتماعی دانای آن را از ائا/انکی خدای خرد بابلیها اخذ کرده اند. چه این ایزد سوای این مورد در نزد ملل باستانی دیگر با اهمیت تمام تلقی میشده است. از این موارد است قرار گرفتن او در رأس تثلیث معروف هندوان نسبتاً دوردست که از آن سخن گفتیم. سوای اینها وی در رأس دو تثلیث مهمتر و معروفتر دیگر یعنی تثلیث توراتی ابراهیم(پدر امتهای زمین، انکی سومریها)، ناحور(مار فیس فیس کننده، مردوک) و هاران (دارنده صدای رعد، آداد) و همچنین تثلیث انجیلی معروف خدا، پسر(عیسی) و روح القدس (در اصل خدای قدسی رعد و طوفان) نیز دیده میشود. چه بی تردید اصل این تثلیث انجیلی معروف عبارت از پدر(انکی/ائا، خدای خردمند دریا و زمین)، پسر(مردوک، منجی خدایان، پسر معروف انکی) و آداد(هداد، خدای رعد و برق و طوفان) بوده و اساطیر متأخر بین النهرین باستان اخذ شده است. به کجا می خواستیم برویم به چه جایگاهی رسیدیم: منظور ما این بود کفن اهورامزدا را کنار بزنیم که ناگاه از این دریچه کفنهای بابلی بکر خدایان معروفتر جهان بیرون زد.
.

هیچ نظری موجود نیست: