نظر به شکل نام پادشاهان کاسی که غالباً بومی غیر آریایی از نوع لولوبی (مردم و رعایای کوهستانی) است؛ کاسیان را مردمی از تبار لولوبی به شمار آورده اند؛ چون عنوان یانزی (شاه) که نزد لولوبیان و کاسیان مشترک بوده است و همچنین اطلاق نام لُر (علی القاعده مأخوذ از لولو-بی یعنی لولوها= مردم و رعایای کوهستانی) به اعقاب کاسیان دلیل قانع کننده ای در این باب است. اما نام و نشان خدا- الهه های کاسی که از نوع هندو ایرانی منحص به فردی هستند و برای نمونه در میان آنها نامهای ماروتاش (ایزد جنگ و باد)، سوریاش (ایزد خورشید) از تبار آریائیان هندی شیمالیا (الهه کوهستانهای پر برف) و بوریاش (ایزد باران و رعد) از نوع اسلاوی و یونانی – ایرانی بوده و ایزدان کاسی دونیاش (ایزد زمین بخشنده= هوشنگ) و دور (ایزد کشاورزی و صنعت= تیشتر) مطابق ایزدان کهن ارمنی واناتور (ایزد زمین دهنده) و تیر (ایزد خوابگزار و صنایع) می باشند. این امر نشانگر آن است که در میان کاسیان که نامشان را می توان به معنی پرستندگان اژدها معنی نمود قبیله روحانی غالبی از هندو اروپائیان وجود داشته اند. این معنی را در نام قبیله همسایه و مزدوج کنار هایاساها (نیاکان ارامنه) یعنی آزی ها (نیاکان ماریان-پارتهای ارمنستان) پیدا نمود که به همین معنی است. جالب است که در مهر بزرگی از بابل از دوره کاسیان ایزد اژدهاوش زمین را می بینیم که بر تخت سلطنت و خدایی زمین چنبر زده است. از سوی دیگر می دانیم که دو مقر حکومتی آزی دهاک خدا- فرمانروای اژدهاوش اوستا یعنی کرند و بابل همان دو مقر حکومتی فرمانروایان بزرگ کاسی از جمله آگوم کاک رمه (اژدهای دارنده شمشیر خونین) است. این خود به وضوح نشانگر آن است که این نیاکان آریایی کاسیان گروه بزرگی از همان مردم آریایی آزی- ماریان- سکائیان پارتی بوده اند که در سمت ارمنستان کوچک سکنی داشته اند. جالب است که بدانیم پریتهوی در سانسکریت نام الهه زمین است و پارتیان در نبرد با رومیان پرچمی به شکل اژدها بر می افراشته اند. بنابراین نبرد جمشید (همزاد درخشان= ایزد خورشید آریائیان ایرانی یعنی ایزد مهر) و آژی دهاک (ایزد زمین کاسیان و ازی ها) را به سادگی می توان نتیجه به رقابت بی امان و شدید دو گروه مغان مادی-پارسی و مغان کاسی تعبیر و تفسیر نمود. از اینجا می توان چنین نتیجه گرفت که گورانهای کرمانشان که نامشان مترادف با مغ (عاد قرآن) به معنی انجمنی است همان قبیله مغان کاسی بوده اند. می دانیم که در قرآن رهبر ملکوتی قوم عاد تحت نام هود یاد شده است که مطابق هودها ایزد رعد و برق است که مطابق قرآن خشم خودش بر خلقش را با باد سرد نشان میداده است. از آنجاییکه گائوماته بردیه مغ (سپیتاک زرتشت) داماد و پسرخوانده کورش (فرشوشتر/فریدون) در هنگام حاکمیت خود بر امپراطوری هخامنشی در همین سرزمین گورانها در ناحیه کرمانشاهان در قصبه سیکایه آواوائوتیش (سکاوند هرسین) سکنی گزیده بود، معلوم میگردد که از قبیله مغان درون اتحادیه قبایل ماد همین نیاکان گورانها و موخهای اران (دشت مغان) و کنار ارس مراد بوده اند. می دانیم که دخمه گئوماته بردیه درشت اندام با تصویر وی در همین سرزمین گورانها قرار دارد. مطابق کتیبه بیستون داریوش (جاماسپ= مغ کش) و شش تن سران پارسی همدست وی در این مکان گائوماته بردیه/ گوتمه بودا/ ابراهیم بت شکن/ لقمان/ صالح/ سپیتاک زرتشت پسر سپیتمه و نواده دختری آستیاگ را ترور نموده اند. وی که برادرخوانده و شوهر خواهر کمبوجیه و مورد اعتماد وی بوده در زمان لشکرکشی کمبوجیه به مصر از مرکز حکومتیش در بلخ و شمال هندوستان به سمت پارس فرا خوانده شده و به نیابت سلطنت بر گزیده شده بود. داریوش بنا به مقاصد سیاسی این شریف ترین رهبر سیاسی و دینی اعصار باستان را بنا به مقاصد سیاسی بردیه دروغین خوانده که دروغ وی بیست و پنج قرن موجب فریب جهانیان شده است. شواهد و قرائن تاریخی که از روی دروغهای داریوش از جمله اصرار وی در تنی بودن برادری کمبوجیه و گائوماته بردیه و ازدواج با دختر وی پارومیدا (پوروچیستا، دختر کوچک زرتشت) حاکی از آن است همانطوری که احمد شاملو با تکیه به عقل سلیم دریافته هم کمبوجیه و هم نائب السلطنته و برادرخوانده وی طبق نقشه از قبل طراحی شده داریوش(که هرودوت نیز در رابطه با آخرین رؤیای کورش از آن یاد کرده) ترور شده اند. جالب است گورانها سرودهای دینی خود را نه اوستا (افدستا یعنی اشعار شگرف ستایش) بلکه گائو-رئو- ان (به کردی گورانی) می خوانده اند که به همان معنی سرودهای با شکوه بوده و به نظر میرسد که مأخذ نام قرآن باشد. نظر به توصیفات اوستا از زیبایی و چشمان روشن سییتمه جمشید (=موبد درخشان و سفید رخسار) و پسرش سییتاک زرتشت (مرد سفید زرین اندام) و نیز خبر خرمدینان مبنی بر تبار پدری شروین زرتشت (شاهزاده زرین اندام) که از دیار زنج (سرزمین زنان آمازون، سئورومات، قوم سلم شاهنامه) به شمار رفته، معلوم میگردد که سپیتمه داماد و ولیعهد آستیاگ از مغان سئورومتی(صربوکرواتی) یعنی آنتاها (بوسنی ها، دوراسروها یعنی مردم کناری) بوده اند که لقب روحانی بوگومیل یعنی دوستداران خدا- خداپرستان را بر خود داشته اند. این خبر خرمدینان دقیق به نظر میرسد چه به درستی مادر شروین زرتشت را هم از تبار پادشاهان کیانی ایران نشان داده اند. می دانیم که مادر سپیتاک زرتشت یعنی آمیتیدا (دانای سخنان نیکو) یا دوغدو (شاهدخت) دختر آستیاگ/فراهیم روان (ثروتمند) بوده است. در شاهنامه خاندان سپیتمه تحت نام گودرزیان یعنی دارندگان سرودهای با ارزش معرفی شده اند. به نظر میرسد که سپیتمه از سوی مادیای اسکیتی (افراسیاب تورانی) به حکومت ولایات جنوب قفقاز منسوب شده بوده است. اما وی بعدا به حمایت کی آخسارو (کیخسرو، هوخشتره) برخاست و در دستگیری ولی نعمت غارتگر قبلی خود شرکت نمود. در اوستا وی در این مقام بیشتر تحت نام سرورهوم عابد معرفی گردیده است. از این خاندان نامهای گودرزکشوادگان (دانای سرود دینی شیوا سخن)، گیو (مرد سرود دینی) و بیژن (بسیار درخشان) اشاره به خود سپیتمه جمشید و پسرش بردیه زرتشت و نواده اش تیگران/خورشید چهر می باشند. جالب است که در شاهنامه فردوسی مغان سمت اران در جزو رعایای سپیتمه جمشید تحت نام کاتوزیان (پرستندگان اژدها) معرفی شده و مکانشان سمت کوهستان قفقاز نشان داده شده است: "گروهی که کاتوزیان خوانیش به رسم پرستندگان دانیش جدا کردشان از میان گروه پرستنده را جایگه کرد کوه". موسی خورنی نیز در سمت ارمنستان از مردمی به نام ویشپازوننر (اژدها زادگان) یاد میکند که در کوهستان سکونت داشته و از نسل آژیدهاک (پرستنده ایزد ماروش زمین) به شمار می رفته اند.
نام ایزد ماروش کاسی که در اوستا اژی دهاک قید گردیده است شیپاک (ویشنوی هندوان) بوده است که در زبانهای کهن ایرانی به معنی شخص ماروش است. جالب است که نام این ایزد با ایزد ماروش بابلی یعنی مردوک (توژیه= مار نیرومند) معادل گرفته میشده است. ضحاک (خندان) در واقع معادل و مترادف آشّور یعنی خدای قبیله ای آشوریان بوده است که خود با مردوک بابلی همسان به شمار می آمده است. کاسیان خدا و الهه قبیله ای خود را کاشّو و کاسیتنا می نامیده اند که مطابق خدایان کاسی دونیاش و ایمیریا (انکی/ائای بابلی، اهورامزدا/برهما) و الهه زمین نین خورساگ بابلیها /سپنت آرمئیتی ایرانیان (ساندرامت ارامنه) هستند.
دخمه گائوماته بردیه (زرتشت) در روستای سکاوند بخش هرسین کرمانشاهان
کودرو یعنی نشان و سند مرزی نقر شده بر یک سنگ سیاه از میلی شیپاک دوم پادشاه کاسی حدود سالهای 1200 پیش از میلاد، که در شوش کشف شده و در موزهً لوور پاریس است. به نظر میرسد شکل آن مأخذ اصلی شکل کشتی نوح تورات باشد.
سنگ نوشته ي مردوک آپال ايدين
اين اثر که درسال 1345 خ در شمال سرپل ذهاب يافـته شده، به خط ميخي بابلي بوده وبه ادراه ي کل فـرهـنگ کرمانشاه منتقـل شده واز آنجا به تهـران برده شد .کشف اين سنگ نگاره روشنگر ارتباط اين ناحيه با بابل دوره ي کاسيها بود.سنگي نامرتب وچهارپهـلو بوده وبالا آن از پايين باريکتر است . جنس آهـکي وازسنگهاي رودخانه يي يا آبشست است.اندازه ي آن 0.36 در 0.6 بود.ه وناهـمواريها را تا حدي صاف کرده وکنده کاري کرده اند.اين سنگ چون هـمانندگان کودورو است ودر سه بخش است.1- بخش يکم در 17 شکل برجسته است ودر 4 سوي آن کنده شده است.هـريک از اين نشانه ها رمز يکي از خدايان است که به صورتي تخيلي مجسم شده است .اين اشکال عـبارتند از : 1- ستاره ي چارپر با چار پرتو محاط دردايره خداي آفـتاب يا " شمس " 2- هـلال ماه خداي ماه يا " سين" 3- ستاره ي 8 پر محاط در دايره يا خداي" ايشتار " 4- ساغـري مانند کـفـش دهان باريک نشانه ي خداي آتش يا " نوسکو " 5- سرقـوچ برسکويي که داخل تاق ذوزنقه يي است نشانه ي خداي آبها يا " اِآ يا آنکي " 6- پرنده يي شبيه کلاغ نشسته بر چوبدست نشان خداي "زابابا" يا نشان خداي جنگ " اورورو" 7- حيوان نشسته مانند سگ نشان خداي عالم بالا يا " گوله " 8 نقـش نيزه ي ايستاده يا آتشدان نشان خداي بابل " مردوک " 9- دوشاخ منحني برپشت گوسپند نشان خداي آذرخش يا اداد" 10- دوسکوي مربعي نشانه ي خداي ؟ 11- سربزکوهي گردن بلند برسکو نشان خداي طوفان "مول لیل" 12- نيم تنه ي دوشير که پشت بهـم برسکويي نشسته اند نشان خداي نین گیرسو 13- غـرالي که نيمي از بدنش ماهي گون است نشان خداي آبهاي زيرزميني "آپ سو" 14- حيوان نشسته با دوشاخ بلند شبيه " موش هوشو" نشان خداي دانش يا " نبو" 15- حيواني باسرشير وبدن مرغ نشان خداي عالم پايين " نرگال" 16- ماري بلند که سرش را بلند کرده است نشان عالم پايين "سييرو" است.
دربخش دوم درپايين اين سنگ نوشته يي کوتاه به خط بابلي است که در اصل در6 ستون است که دو پلمه ي آن بدلايلي پاک شده است .ازاين سنگ 4 پلمه به جاست که64 سطر ميشود. بيگمان ازميان رفـتن اين دوسطر کيود پراکندگي اين ستون ميشود.اين سنگها که "کودورو" نامدارد حدود زمينهاي کشتزار ومراتع رانشان ميدهـد معـمولا دردو نسخه آماده ميشد که يکي در زمين مربوطه وديگري درمعـبد نگهـداري ميشد. نام کليه ي خدايان يادشده در کتيبه گواهي بر انتقام از صاحب آن بود درصورتيکه از قانون تخطيميکرد.در برخي از اين سنگها نام کسان وشهـرها يي بدست آمده که ما شناختي از آن نداريم.در اين سنگ نگاره ي يادشده افـزون بر مرزهاي زمينها ونامهاي کسان بسيارنام مردوک آپال ايدين " (1129- 1117پ م) پادشاه بابل کاسي آمده است : « براي شاه مردوک آپال ايدين شاه اين سرزمين پسرملي شي پاک » اين سنگ نگاره در ناحيه ي لولوبي يافـته شده وبدوران کاسيها که 6 سده بربابل فـرمانروايي کرده اند وبه زمان مردوک از آخرين شاهان کاسي مربوط است.ازدوران کاسيها کودرو هاي بسياري به جامانده است که براي ثبت املاک وزمينها نوشته ميشد وبسياري ازاينها در موزه هاي کشورها نگهداري ميشود.در شوش هـم نمونه هاي ديگري ازاين سنگها بدست آمده است از جمله سنگ نگاره يديگرياز مردوک آپال که ارتباط نزديکي با اين سنگ نگاره ي ذهاب دارد اينکه اين سنگ نگاره در لولوبي بدست آمده نشان از دلبستگي کاسيها به زادگاه اصليشان زاگروس بوده است.ميتوان گمان کرد که سنگ نگاره ي ماننده يي که در شوش يافـته شده است وهـردو درزمان يک شاه نوشته شده است ، در جنگ هاي بابل وعـيلام در هـزاره ي يک پ م اين سنگ نگاره از معـبدي در بابل بدست فاتحان عـيلامي افـتاده و به شوش برده شده است. بخش سوم اين سنگ نگاره بدون هـيچ نوشته ي است که بايد در دل خاک مي نشست و از ديده دور مي بود آنرا به حال خود رها کرده بودند.
Kassite Kings of Babylonia / Dynasty III
c.1595 - 1157 BC
The Kassites were another non-Semitic, non-Indo-European mountain people just like the Amorites, and their language matches nothing else known today. They invaded Babylonia in the eighteenth century BC and although initially defeated, they retired to Mari from where they eventually took over Babylonia, ruling over it and the Amorite peoples.
In fact, the Kassites had the longest period of rule in Babylonia. Thanks to the relative absence of information, they were long thought to have achieved little in the way of cultural development. However, it now appears that the kingdom made great strides in cementing the cultural unification of southern Mesopotamia - which in their time truly became 'Babylonia', instead of just another Mesopotamian city state with extensive possessions - and those possessions stretched all the way southwards to Bahrain. Egypt's Amarna archive holds Babylonian diplomatic correspondence, which gives us much more information about Babylonian kings than Babylonian records themselves.
Known by their neighbours as the 'kings of the land of Karduniash' (possibly the Kassite name for Babylonia), the Kassites themselves achieved political power but did not have a cultural impact on the region. In some Assyrian sources, the ruler was termed 'king of the Kassites', reflecting the dual nature of Kassite rule; holding political power but sufficiently distinct from the rest of the population to be regarded as a separate group.
c.1730 BC Gandash Kassite leader when they arrived in Babylonia.
c.1715 BC The invading Kassite army under Gandash is crushed by Iluma-Ilum of the Sealand Dynasty. However, Gandash does successfully conquer Mari, and the Kassite kings reside there.
c.1595 BC The economically weakened Amorite Babylonian Empire is sacked by the Hittites, and is left leaderless, allowing the Kassites to move south from Mari and take over (although the exact date at which this happens is unknown). A dark age period follows and lasts approximately two centuries. At around the same time it seems that the Kassites devastate Elam.
c.1595 - 1545 BC Agum II The first Kassite king of Babylonia.
c.1545 - BC? Burnaburiash I
Kashtiliash III
c.1520 BC Elam plunders Akkad's temples.
Ulamburiash Brother. Lord of the 'Sealand' from c.1460 BC.
c.1460 BC Sealand falls to the Kassites, and is absorbed into Babylonia.
Agum III
Kadashman-Harbe I
Karaindash
1391- BC? Kurigalzu I Died 1377.
Kurigalzu I rebuilds the temple at Ur, and constructs a new capital city, named Dur-Kurigalzu, 'fortress of Kurigalzu', in the far north of Babylonia.
1391 - 1375 BC Kadashman-Enlil I A correspondent in the Egyptian Armana letters.
1375 - 1347 BC Burnaburiash II A correspondent in the Egyptian Armana letters.
In the Egyptian Armana letters, Burnaburiash claims supremacy over the Assyrians. Whether this had ever been a fact, it is certainly not a realistic claim by this point. Burnaburiash even marries a daughter of the Assyrian king, Assur-Uballit I, as his main wife. A comprehensive archive is kept at Nippur from this point.
1347 - 1345 BC Karahardash Son. m dau of the Assyrian king. Murdered.
1345 BC The Kassite king is happy to marry a daughter of the powerful Assyrian king, Ashur-Uballit I, but the marriage leads to the Kassite faction at court murdering the Babylonian king and placing Nazibugash, a pretender, on the throne. Assur-Uballit promptly marches into Babylonia to avenge his son-in-law. He raises Kurigalzu, a Kassite of the royal house, to the throne.
1345 BC Nazibugash Pretender. (Not in the Georges Roux list.)
1345 - 1324 BC Kurigalzu II Raised by Ashur-Uballit I of Assyria.
1323 - 1298 BC Nazimaruttash
c.1320 BC The Kassites briefly occupy Elam.
1297 - 1280 BC Kadashman-Turgu
1279 - 1265 BC Kadashman-Enlil II
1265 - 1255 BC Kudur-Enlil
1255 - 1243 BC Shagarakti-Shuriash
1243 - 1235 BC Kashtiliash IV Taken in chains to Assyria. The Nippur archive is ended.
1235 - 1227 BC The Kassites are conquered by Assyria and direct rule by Assyria lasts for eight years. Kassite subject states in Canaan become vulnerable to later attacks by the Israelites.
c.1230 BC The Kassites are defeated in battle by Elam. In two successive Elamite campaigns, Nippur is taken and Isin is attacked.
1227 - 1224 BC Enlil-nadin-shumi Assyrian puppet.
1223 BC Kadashman-Harbe II Assyrian puppet.
1222 - 1217 BC Adad-shuma-iddina Assyrian puppet.
1217 BC A Kassite rebellion throws off Assyrian control.
1216 - 1187 BC Adad-shuma-usur
1186 - 1172 BC Melishipak/Meli-Shipak
1171 - 1159 BC Marduk-apal-iddina I
1158 BC Zababa-shuma-iddina
c.1158 - 1155 BC The overthrow of the Kassites in Babylon is achieved by the Elamites. Babylon itself falls in 1157. The Elamites control Babylonia for three years in a short-lived empire.
1158 - 1155 BC Kutir-Nahhunte Son of Shutruk-Nahhunte of Elam and his successor there.
1157 - 1155 BC Enlil-nadin-ahhe/Enlil-Shuma-Usur Possibly fights on against Elam.
۲ نظر:
از ترجمت ممنون ولی کاسیتها کرمانشهانی نیستند خودتم می دونی و توی منبع خطوط انگلیسی مربوط به لرستان رو حذف کردی
آره کاسیان اسلاف لرها بوده اند ولی یکی از مراکز ایشان کرند (خوارنت اوستا، کرینتاش) بوده است که اکنون در کرمانشاهان است.
ارسال یک نظر