دوشنبه، اسفند ۲۶، ۱۳۸۷

چهارشنبه سوری

ظاهرا مراسم چهارشنبه سوری برگرفته از آئينهای کهن ايرانيان است که همچنان در ميان آنها و با اشکال ديگر در ميان باقی بازماندگان اقوام آريائی رواج دارد.
اما دکتر کورش نيکنام موبد زرتشتی و پژوهشگر در آداب و سنن ايران باستان، عقيده دارد که چهارشنبه سوری هيچ ارتباطی با ايران باستان و زرتشتيان ندارد و شکل گيری اين مراسم را پس از حمله اعراب به ايران می داند.
در ايران باستان هفت روز هفته نداشتيم. در ايران كهن هر يك از سي روز ماه، نامي ويژه دارد، كه نام فرشتگان است. شنبه و يکشنبه و... بعد از تسلط اعراب به فرهنگ ايران وارد شد. بنابراين اينکه ما شب چهارشنبه ای را جشن بگيريم (چون چهارشنبه در فرهنگ عرب روز نحس هفته بوده) خودش گويای اين هست که چهارشنبه سوری بعد از اسلام در ايران مرسوم شد." این نتیجه گیری جای ایراد بسیار دارد و آن اینکه فرهنگهای اعراب و آرامیان سامی از عهد باستان هم از ایرانیان متأثر شده و هم بر آنها تأثیر گذاشته است. فرهنگ اعراب خود وارث فرهنگ تمدنهای دیگر بوده به نظر من ما خاورمیانه ایها هم از نظر نژادی و هم فرهنگی شدیداً درهم آمیخته ایم. برای نمونه منابع کهن آشوری و یونانی از اعراب و یهودی شرقی صحبت میدارند که در بین گرگان و بلخ می زیسته اند. و از همه مهمتر پایتخت فرهنگی ایران از عهد هخامنشیان تا دوره مغول یعنی تیسفون و بابل در سرزمین سامی تباران قرار داشته است. به هر حال چهارشنبه در زمان ساسانیان (مثلاً در عهد بهرام گور پرورش یافته نزد اعراب حیره) روز نحس هفته به شمار میرفته است که با آتشهای مقدس شّر دفع آن میشده است. اشعار زیر از فردوسی گواه آن است که آن در داستان بهرام چوبینه با «پَـرموده» پسر ساوه‌شاه آمده است که هنگامی که هر دو سپاه آماده رزم بودند، ستاره‌ بینی بهرام را پند می‌دهد که:
ستاره‌ شمر گفت بهرام را
که در «چارشنبه» مزن کام را
اگر زین بپیچی گزند آیدت
همه کار ناسودمند آیدت
یکی باغ بُـد در میان سپاه
از این روی و زان روی بُـد رزم‌گاه
بشد «چارشنبه» هم از بامداد
بدان باغ که امروز باشیم شاد
ببردند پر مایه گستردنی
می و رود و رامشگر و خوردنی
...ز جیحون همی آتش افروختند
زمین و هوا را همی سوختند
چون مسلم به نظر میرسد در اصل گفته رمال ، مزن گام را بوده است یعنی بهرام چوبین از سفر جنگی خود صرف نظر نماید چون چهارشنبه روز منحوسی برای عزیمت (در اینجا سفر جنگی) بوده است. ولی چون یکجا متوقف شدن فراغتی برای کام رانی فرمانروایان فراهم می آورده است، فردوسی بی مناسبت ندیده است که گام را با کام جایگزین سازد. باور به نحوست چهارشنبه نزد ایرانیان باستان در نام مشترک چهارشنبه سغدیان و سیزدهمین روز ماههای زرتشتی یعنی تیر (تور/ شیوا/ایندره/آداد) نام ایزد ویرانگری به وضوح قابل مشاهده است. ایزد هندو ایرانی تیشتر (آهنگر) هم که جایگزین تیر شده نتوانسته است نحوست این خدای شوم را کاملا زائل گرداند. اگر ایزد خرد بابلی ائا/انکی را معادل اهورامزدا قرار دهیم برادر همزاد او آداد/ایشکور/تیر ایزد رعد و ویرانگری و بلایا را معادل اهریمن ایرانیان خواهیم یافت. در جشن تابستانی تیرماه یعنی بگمود/تیرگان این ایزد در شمال بین النهرین برای وی کودکان را با افکندن بر آتش قربانی می نموده اند. لابد قربانی شدن دختربچگان نیز برای همسر وی شالا (شاکتی هندوان) صورت میگرفته است.

هیچ نظری موجود نیست: