بعد از سالها آشنایی با این کتاب پهلوی سرانجام حال که کتاب هفت جلدی خود در باب تاریخ اساطیری تطبیقی و جغرافیای تاریخی مربوط بدان را به پایان می رود این امکان عاید شد که نظری تحقیقی تازه ای صرفاً به نکات مبهم مطالب این کتاب پهلوی بیافکنیم. برای جلوگیری از اطاله کلام و سادگی امر توضیحات خود را در آغاز قید می کنم و متعاقباً متن فارسی خود کتاب را از پایگاه پژوهشی آریابوم نقل می نمایم:
گرچه در این کتاب متأخر پهلوی بیشتر انتسابات بر اساس تشابه نام شهرها و نام شخصیتهای تاریخی کهن صورت گرفته است، معهذا در آن اطلاعات تاریخی و جغرافیایی جالبی از عهد باستان نهفته است که ما در اینجا نکات قابل توجه و مهمی را می آوریم که دیگرمحققان –که اساساً ایرانشناسان غربی بودند- آنها را ندیده اند.
در بند دو تا پنج انتساب بنای سمرقند به کاووس (خشثریتی سومین پادشاه ماد) و سیاوش (فرود، چهارمین پادشاه ماد، فرائورت) از افسانه های شایع در منطقه اخذ شده است و بی اساس است. همین طور گرد آوری اوستا در عهد گشتاسپ پدر داریوش حاکم پارت یا گشتاسپ (حاکم گرگان) که برادر بزرگ خود سپیتاک زرتشت بوده وهمچنین موضوع سوزانده شدن اوستای جمع آوری شده مفروض توسط اسکندر بی اساس است. اسکندر خود پاسارگاد را با تمام اسناد و مدارک و اسباب و مصالح آن به آتش کشید. به احتمال زیاد تعالیم اخلاقی گائوماته زرتشت (سرود دان زرین تن) نخستین بار در بلخ و شمال هندوستان که وی از جانب پدرخوانده اش کورش سوم و برادر خوانده سنگین جثه اش بردیه بر این نواحی نظارت داشته است؛ تحت عنوان تعالیم شاهزاده گوتمه بودا (سرود دان منور) تدوین گردیده است. یعنی آشوکا هندوان نخستین فرمانروای زرتشتی/بودایی آسیا بوده است.
در بند ششم نام سغد هفت آشیان نه با ناحیه سغد یعنی دامپروران ناحیه سمرقند بلکه در اساس با هفت هندوی وندیداد یعنی هندوستان مطابقت دارد چه نام سغد (محافظت کننده دامهای پرسود) در اینجا اساساً اشاره به کشور گاوان مقدس یعنی هندوستان یا همان فردذفشو اوستا یعنی ناحیه دامپرور است.
در بند هشتم نام شهر نوازک (یا ونابک) که در سمت بلخ بامیک قرار داشته با شهر دارای آتشکده ونابک (دوستدار خدا) یعنی مزار شریف حالیه مطابقت دارد.
در بند نهم از نامهای جالب یبغو (به ترکی یعنی عامل و امیر)، سنجبو (سنجاق-بی به ترکی یعنی امیر صاحب درفش، ریشه نام سلجوق)، چول خاقان (فرمانروای "مردم پرستنده آلت تناسلی= داهه ها")، گهرم (کُهرم، پرستندگان بزان کوهی، سکاها، قشقایی ها) و تیژاو (که در پهلوی به صورت توگار= تخار نیز قابل بیان است) یاد شده است.
در بند هیجدهم نام قومس پنج برج (دامغان، در قیاس با هکاتوم پلیس= در اصل به معنی هفت شهر، سمنان) و محل قوم چول (داهه) که در سمت شمال غربی سمت پارت قابل توجه است. در منطقه ترکمن صحرا قبرستان با سمبل توتمی آلتهای سنگی از ایشان به یادگار مانده است.نام ترکی این مردم در ایران به صور کارا قوزلو و کارا چولو در نزد ترکمن ها در نام عربی یمود/یموت زنده مانده است چون این هر سه نام اشاره به توتم آلت تناسلی مردانه دارند.
در بند نوزدهم به نظر میرسد از پنج شهر ساخته انوشیروان یعنی خسرو-شاد، و خسرو-مُست آباد، و ویسپ-شاد - خسرو، و هوبوی-خسرو و شاد-فرخ-خسرو به ترتیب شهرهای پنجگانه یا هفتگانه مدائن یعنی بلاش آباد، درزنی زان، تیسفون (خسرو شاد هرمز) ، وه اردشیر و ماخوزا منظور شده باشد.
در بند 25 از دژ اعراب (وری تازیان= دژ اژدها-مردوک پرستان) در حیره یاد میشود که مسلم می نماید همان خورنق (دژ و کاخ با شکوه و جلال باشد) که نعمان پسر منذر برای بهرام گورساخته بوده است.
در بند 27 از دژ بهرام آوند در سمت نهاوند و ماد یاد شده است که با شهر بروجرد مطابقت می نماید.
در بند 29 از وسیمکان (مسکن مس- مغان) ، نیهاوند، ویستون، مسرگان (مس- رغه-کان)، بروزان و مرنزان یا مگانجان (مکان بلم رانان) یاد میگردد که به ترتیب با دماوند ، نهاوند، بیستون، دشت بزرگ خوزستان، بلوچستان و نواحل ساحلی ایرانی خلیج فارس و دریای عمان هستند.
در بند 38 نام افراسیاب با الهه سپندارمذ در رابطه با نام سرسواتی (= پر رود و آب، هراخوائیتی؛ آراخوزی، اواگانه، افغان) مورد توجه قرار گرفته است.
در بند47 نامهای شوش و شوشتر با نام عبری شوشین یعنی گل سوسن ربط داده شده است.
در بند 50 از فریدون (فرد دوست منش=هخامنشی) در اساس در مقام کورش دوم (توس نوذری) سپهسالار کیخسرو (کی خشثرو، هوخشتره) یاد شده که مسروق (ساراک اخرین پادشاه آشور) را در هاماوران یعنی دیارهماوردان آشوری نابود کرده و شاهدخت خود (در واقع نواده مخدومش کیخسرو، به نام آموخا) را در این رابطه برای مودت با متحدشان در ویرانی آشور یعنی بابل به عقد بوخت سرو (بخت النصر) شاهزاده بابل پسر نبوپالسر در می آورد. کورش سوم (فریدون کشورگشا، فاتح بابل و لیدیه و...) در واقع با کسب وجاهت قهرمانی ملی کورش دوم نیای خویش وجاهت خود را در تاریخ دو برابر نموده است.
در بند 55 از شهر اسگر (به عربی یعنی سرخ مایل به قهوه ای) در رابطه با بهرام گور پرورش یافته در سمت حیره (شهر چادرها) سخن رفته است که به وضوح یادآور نام شهر کوفه یعنی محدوده شنزار سرخ است.
در بند 56 شهرستان آذرآبادگان در سمت آذربایجان همان آلبانی (آگوان، آلوان، اران، اوتیا) است که جملگی نامهای آن به معنی محل آتش (لابد به سبب چشمه های نفت و گاز سوزان سمت باکو) است.
در بند 57 در صحبت از شهرستان وان به گلخشن (=منسوب رُز-شاه) یعنی رؤسا فرمانروای اورارتو متحد و حامی دایائوکو (کیقباد) و دژ ارونداسپ وان (توشپا پایتخت اورارتو) سخن رفته است.
در بند 58 شهر گنجک منسوب به افراسیاب تورانی (فراسپ اسکیتی یا مادیای اسکیتی) همان گنجک فراسپ یعنی تخت سلیمان در جنوب آذربایجان است. گنجه قفقاز در کتب پهلوی ساخته سیاوش (فرود/فرائورت چهارمین پادشاه ماد) به شمار رفته است. وی در سمت این شهر توسط کشورگشای غارتگر اسکیتی یعنی مادیا (افراسیاب= پر آسیب) به قتل رسیده است.
در بند 59 از شهری به نام آمل (محل نگهداری احشام) ساخته "زندیق پر مرگ" (مهرگه) به عنوان شهر زادگاهی زرتشت صحبت شده است که همان مراغه (به لغت عربی به همان معنی محل نگهداری احشام، به فارسی محل مرغزار) است که تصادفاً شهر زادگاهی نگارنده هم می باشد.
شهرستان های ایرانشهر
«شهرستان های ایرانشهر»(Šahrestānhā ī Ērānšahr) نام کتابی است به خط و زبان پهلوی/ پارسی میانه/ (Middle Persian) که در سده های دوم و سوم خورشیدی نوشته شده است و به بیان تاریخ، نام و ساختار سیاسی شهرهای «ایرانشهر» و بیان ویژگی این شهرها در تاریخ نگاری ایرانیان می پردازد. این کتاب به گمان پژوهشگران می تواند همان کتاب «یادگار شهرها» باشد که در «بندهش»(بندهشن) از آن یاد شده است و نگارش آن را به فرمان «قباد یکم»(کباد) نسبت داده اند.
به نام دادار نیک افزونی بخش
[شهرستان های ایرانشهر]
به نام و نیرو و یاری دادار اورمزد و بخت نیک
1 شهرستانهایی که در زمین ایرانشهر ساخته شده اند، هر کدام در چه روزگاری، در کجا و بدست کدام سرخدایی ساخته شده است، به تفضیل در این یادگار نوشته شده است.
2 در کوست خراسان شهرستان سمرقند را کاووس پسر قباد بنیان گذاشت. سیاوش پسر کاووس آن را به فرجام رسانید.
3 کیخسرو پسر سیاوش آنجا زاده شد و او آتش بهرام ورجاوند را آنجا نشانید.
4 سپس زرتشت دین آورد. به فرمان شاه گشتاسپ 1200 فرگرد [اوستا] به [خط] دین دبیره بر روی لوحه های زرین کند و نوشت و در خزانه آن آتشکده نهاد.
5 سپس اسکندر ملعون آنرا سوخت و در دریا افکند.
6 سغد را هفت آشیان است، و هفت آشیان آن این است که هفت خدای در آن بود. یکی از آن جمشید، یکی از آن ضحاک، یکی از آن فریدون، یکی از آن منوچهر، یکی از آن کاووس، یکی از آن لهراسب، یکی از آن شاه گشتاسپ.
7 سپس افراسیاب تورانی ملعون در هر یک از آنها نشستگاهی برای دیوان [و] بتکده و بتخانه ساخت.
8 در بلخ بامی شهرستان نوازه را اسفندیار پسر گشتاسپ ساخت.
9 و آتش بهرام ورجاوند (وردج-وند=دارای نیروی سحر آمیز) را آنجا نشانید، و نیزه خویش را آنجا زد و به یبغو خاقان و سنجبو خاقان و چول خاقان و خاقان بزرگ و گهرم و تژاو و ارجاسب شاه خیونان پیام فرستاد که : «به نیزه من بنگرید، هر که به وزش این نیزه بنگرد، همانند این است که به ایرانشهر تازیده.»
10 شهرستان خوارزم را نرسه پسر جهود ساخت.
11 شهرستان مرورود را بهرام پسر یزدگرد ساخت.
12 شهرستان مرو و شهرستان هرات را اسکندر رومی ملعون ساخت.
13 شهرستان پوشنگ را شاپور پسر اردشیر ساخت، و او در پوشنگ پل بزرگی ساخت.
14 شهرستان توس را توس پسر نوذر ساخت و نهصد سال سپاهبد بود. پس از توس سپاهبدی به زریر و از زریر (زرین تن) به بستور (زره بسته) و از بستور به کرزم (سرور رزمجو) رسید.
15 شهرستان نیشابور را شاپور پسر اردشیر ساخت. در آن زمان که پهلیزک تورانی (راهزن تورانی) را کشت، در همان جا فرمود شهرستانی بسازند.
16 شهرستان قاین را کی لهراسب پدر گشتاسب ساخت.
17 در گرگان شهرستانی که آن را دهستان خوانند نرسه اشکانی ساخت.
18 شهرستان قومس پنج برج را ضحاک شبستان خود کرد. اقامتگاه «اشکانیان» آن جا بود. در زمان فرمانروایی یزدگرد پسر شاپور آن را ساخت، در زمان هجوم چول در مقام دژ نگهبانی (ویری پهر) بود.
19 پنج شهرستان را خسرو پسر قباد ساخت و آنها را خسرو-شاد، و خسرو-مُست آباد، و ویسپ-شاد - خسرو، و هوبوی-خسرو و شاد-فرخ-خسرو نام نهاد.
20 [او] فرمود که دیواری که 180 فرسنگ دراز و 25 ارش شاه بلند، 180 دروازه کاخ و در داخل آن دستگرد بسازند.
21 در کوست خوروران، شهرستان تیسفون را ورازه گیوگان به فرمان توس ساخت.
22 شهرستان نصبین را ورازه گیوگان ساخت.
23 شهرستان اورها را نرسه اشکانی ساخت.
24 شهرستان بابل را بابل در فرمانروایی جم ساخته. و او سیاره تیر را در آنجا بست، و طلسم مربوط به هفت سیاره و دوازده برج و قسمت هشتم (آسمان) را با جادوگری زیر مهر (آفتاب) و به مردم بنمود.
25 شهرستان حیره را شاپور پسر اردشیر ساخت و او مهرزاد مرزبان حیره را بر حصار تازیان گماشت.
26 شهرستان همدان را یزدگرد پسر شاپور ساخت که او را یزدگرد خشن می خوانند.
27 در ماد و ناحیه نهاوند و حصار بهرام آوند، بهرام پسر یزدگرد که او را بهرام گور می خوانند شهرستانی ساخت.
28 بیست و یک شهرستان که در پدشخوارگر ساخته شده است، یا ارماییل یا به فرمان ارماییل آن کوهیاران ساخته اند که از [دست] ضحاک کوه را برای فرمانروایی در اختیار گرفتند.
29 کوهیاران هفت هستند : وسیمگان دماوند و نهگان(نیهاوند) و وسپور(ویستون) و سوباران (دنبران) و مسرگان و بروزان و مرنزان (مژانگان).
30 اینان بودند که از [دست] ضحاک کوه را برای فرمانروایی در اختیار گرفتند.
31 شهرستان موصول را پیروز پسر شاپور ساخت.
32 نـُه شهرستان که در جزیره ساخته شده است، [آنها را] امیتوس برادرزاده ی قیصر ساخت.
33 بیست و چهار شهرستانی که در زمین شام و یمن و آفریقا و کوفه و مکه و مدینه ساخته شده است، بعضی را شاهنشاه و بعضی را قیصر ساخته است.
34 در کوست نیمروز، شهرستان کابل را اردشیر پسر اسفندیار ساخت.
35 شهرستان رخود را رهام پسر گودرز ساخت، در آن زمان که اسب-ورز نر تورانی را کشت و یبغو را از آن جا گریزان کرد.
36 شهرستان بست را بستور پسر زریر ساخت، و در آن زمان که شاه گشتاسب برای نیایش دین در کنار [دریاچه] فرزدان بود و بنه گشتاسب و دیگر شاهزادگان را در آن جا مستقر کرد.
37 شهرستان فره و شهرستان زابلستان را رستم، شاه سیستان ساخت.
38 شهرستان زرنگ را نخست افراسیاب تورانی ملعون ساخت و آتش ورجاوند کرکوی را در آنجا نشانید و منوچهر را به پدشخوارگر [محاصره] کرد و [افراسیاب] اسپندرمد را به زنی خواست و اسپندرمد در زمین آمیخت. او [افراسیاب] آن شهرستان را ویران و آن آتش را خاموش کرد و سپس کیخسرو پسر سیاوش آن شهرستان را بازساخت و آتش کرکوی را بازنشانید، و اردشیر بابکان آن شهرستان را به فرجام رسانید.
39 شهرستان کرمان را «قباد» پیروزان شاه کرمان ساخت.
40 شهرستان به-اردشیر را سه فرمانروا ساختند، و اردشیر بابکان آنرا به فرجام رسانید.
41 شهرستان استخر را اردوان شاه «پارتیان» ساخت.
42 شهرستان دارابگرد را دارا پسر دارا ساخت.
43 شهرستان بیشابور را شاپور پسر اردشیر ساخت.
44 شهرستان گور-اردشیرخوره را اردشیر بابکان ساخت.
45 شهرستان توج را هما چهرآزاد ساخت.
46 شهرستان هرمزد-اردشیر و شهرستان رام-هرمز را هرمز دلیر پسر شاپور ساخت.
47 شهرستان شوش و شوشتر را شیشین دخت زن یزدگرد پسر شاپور ساخت که دختر راس الجالوت شاه جهودان و مادر بهرام گور بود.
48 شهرستان جندیشاپور و شهرستان ایران-کرد-شاپور را شاپور پسر اردشیر ساخت و آنرا بیل آباد (بیت لاپات) نام نهاد.
49 شهرستان نهر تیره (کارون) را ضحاک در دوران فرمانروایی [خویش] آنجا را شبستان خود کرد، و زندان ایرانشهر بود و زندان اشکان (دژ فراموشی) نام نهاد.
50 شهرستان هماوران را فریدون پسر آبتین ساخت، و مسروق شاه هماوران را کشت، و زمین هماوران را باز به تصرف ایرانشهر در آورد، و او دشت تازیان را به ملکیت به بخت-خسرو شاه تازی داد به خاطر پیوندی که با او داشت.
51 شهرستان آرست (آرایست، ارجیش) را شاپور پسر اردشیر ساخت.
52 شهرستان آسور و شهرستان به-اردشیر را اردشیر پسر اسفندیار ساخت و اُشک هگر (سازنده کوشک نیکو= ارگامزان خبر موسی خورنی) را به عنوان کندگر و بناگر بر حصار تازیان (خورونق) بگمارد.
53 شهرستان جی (به پارتی ارمنی یعنی شهر اسبان= اصفهان) را اسکندر ملعون پسر فلیپوس ساخت، اقامتگاه جهودان آنجا بود. در دوران فرمانروایی یزدگرد پسر شاپور به خواهش زن خویش شیشین دخت [جهودان را] به آنجا آورد.
54 شهرستان ایران-اسان-کرد-قباد را «قباد» پسر پیروز ساخت.
55 شهرستان اشگر را بهرام پسر یزدگرد ساخت.
56 شهرستان آذربایجان را ایران-گشسب که سپاهبد آذربایجان بود [ساخت].
57 شهرستان ون را ون دختر گلخشان ساخت که به زنی کیقباد درآمد، و تور برادریش کرب با جادوگری آنجا را بصورت دژ اروندسب در آورد، برای حفظ جان خویش.
58 در کوست آذربایجان شهرستان گنزک را افراسیاب تورانی ساخت.
59 شهرستان آمُل را زندیق پر مرگ ساخت. زرتشت پسر اسپیتمان از آن شهر بود.
60 شهرستان بغداد را ابوجعفر که او را دوانیقی خوانند ساخت.
به پیروزی پایان یافت.
فرجام یافت به درود و شادی و رامش.
برگرفته از:
Daryaee, Touraj, "Šahrestānhā ī Ērānšahr: A Middle Persian Text on late antique Geography, Epic, and History", Mazda Publishers, Costa Mesa, 2002
۱ نظر:
در بند هشتم کتاب پهلوی شهرستانهای ایران نام شهر ونابک (یا نوازک) که در سمت بلخ بامیک قرار داشته با شهر دارای آتشکده ونابک (دوستدار خدا) یعنی مزار شریف حالیه مطابقت دارد. نام این آتشکده در شاهنامه نوش آذر (انوش آذر= آتش جاودانی) یاد شده است. نام ونابک (دوستدار خدا) که تعلق آن به ایزد مهر را نشان می دهد بعداً با امام علی (علی ولی الله) جایگزین شده است.
ارسال یک نظر