جمعه، آذر ۰۱، ۱۳۹۲

ریشۀ واژه های فارسی شگرد و شگرف و شگفت و شاگرد

Shahed Vahabi با عرض سلام. از محضر فضیلت‌مندان این گروه چند پرسش دارم. پرسش اولم این است که آیا میان واژگان: شِگِرد، شِگِرف و شگفت ریشه‌ی مشترکی (در هر زبانی چه ایرانی و چه انیرانی) وجود دارد؟ پرسش دومم این است که آیا واژه شاگرد از واژه‌ی شگرد مشتق شده؟ در صورتی که پاسخ پرسش دوم بله باشد در مورد چنین اشتقاقاتی در کجا می‌توان اطلاعاتی پیدا نمود و عنوان چنین روش اشتقاقی‌ای چیست؟
Javad Mofrad شگرد (روش، طریق) می تواند از ترکیب شیوه و کرد عاید شده باشد. در مجموع یعنی شیوۀ عمل و خود شیوۀ فارسی هم بر گرفته از شیو اوستایی است یعنی شدن و پیشرفت دادن. بنابراین خود شاگرد هم می تواند به معنی پیشرفت کننده در کار بوده باشد. اگر وجه اشتقاق شگرف و شگفت نیز در این رابطه بوده باشد که به نظر محتمل می آید، لابد از تلخیص شیو-گرفت (گرفته شدن و حیرت کردن) پدید آمده اند. یعنی در رابطه با شگرف حرف "ت" و در رابطه با شگفت حرف "ر" در تلفظ حذف شده اند. اما واژۀ شکُفت پهلوی که معادل شِگِفت فارسی گرفته میشود از ریشه شکستن و شکافتن و خارق العاده بودن است. (به راهنمایی متن پرسش و به حکم عقل سلیم عمل شد).
Javad Mofrad به روش تجزیه و تحلیل علم جبر و مقابله عمل شد.
دیاآکو کیانی: در پهلوی به شاگرد "هاوَشت" مبگفتند . شاگرد در زبان پهلوی ندیدم شاید وجود داشته باشد. ولی اگر نباشد احتمال اینکه شاگرد از شگرد ساخته شده باشد بیشتر است چون شاگرد کسیست که شگرد کاری میاموزد. زبان کردی هم به یافتن راستی در اینباره یاری میرساند.
Javad Mofrad شاگرد در زبان پر مایه کُردی نیز موجود است.
دیاآکو کیانی: نادرست گفتم. در پهلوی هم اینگونه است .aŝãgirt اشاگیرت/ اشاکیرت هم میگفتند.
Mehdi Fatemi هشاگرد hashagird در پهلوی ساسانی موجود است.
Javad Mofrad هَشَ در اوستا به معنی یار و دوست و همراه است. بنابراین هیئت کهن هشاکیرت به معنی یاور و کمک کننده است.
Javad Mofrad شکل منقلب اوستایی کِرِدو-شا هم به معنی یاری کنندگان و کارگران آمده است.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

با درود
یک واژه جالب یافتم.در مشهد برابر واژگان شکم پرست،شکم شُل،شکم چران،پرخور واژه ی چِلاس را هم داریم ؛ریشه و چم این واژه را چه می بینید؟
با سپاس

Mofrad گفت...

چله در کُردی به معنی خوردنی است و چلوک (شخص پرخور)، چلیس/چلیز (خواهان خوردن) کلماتی مرکب از آن هستند. لذا چِلاس یعنی شخصی که همواره مشتاق خوردن و حریص خوردن است.