معنی لفظی نام اروپا
(اتحادیهً اروپا پیش از تبیین درست معنی نام آن با اهداف متناقض نیمه هومانیستی، نیمه امپریالیستی تشکیل شده است)
نگارنده از دو دههً پیش علاقمند گردیدم که توجیه و استدلالی قانع کننده در باب نام اروپا پیدا کنم. لذا هر وقت که به مطلب جدیدی در باب نام و نشان کلمه اروپا بر خورد نمودم آن را مورد مداقه و کنکاش قرار دادم تا ببینم این نام از زبان کدام ملت به روی قارهً اروپا رفته است. یادداشتهای اولیه در این باب را حدود بیست سال پیش از کتابخانهً بزرگ شهر استامبول برداشته بودم که از یک دایرة المعارف جغرافیای تاریخی از دوره پیش از جمهوریت ترکیه بود که هنوز همراه دارم و مطالب آن تقریبا در زمان تدوین آن جامع بوده است. در این دانشنامه به درستی قید شده است که نام اروپا در آغاز به دشتهای وسیع تراکیه (شرق بالکان) اطلاق می گردیده است. دایره المعارفهای کنونی اروپا مطلب جدیدی که به مندرجات آن اضافه نموده اند این است که این نام را در زبان یونانی می توان به معنی دارای پیشانی پهن معنی نمود که گویا منظور الههً زیرزمین (سمله) است. در کتاب مذکور ریشهً نام اروپا را از کلمه ای سامی فنیقی به معنی غروب و در دایرة المعارفهای جدید آن را از کلمهً سامی اکدی به صورت "اربو" به همان معنی سرزمین غربی گرفته اند. این نظریه آزآنجا قابل توجیه میگردد که نام آسیا در زبانهای هندواروپایی و زبان آشوری به معنی سرزمین شرقی در نقطه مقابل آن قرار میگیرد. اما مطلب جدیدی که نگارنده در این باب بدان رسیده این است که در زبان یونانی و کلاً اروپایی وجه اشتقاق بهتر و منطقی تری برای نام اروپا وجود داشته است و آن این است که این نام را مرکب از کلمات یونانی "ایو" (نیک، خوب) و "روپ" (تسمه، طناب و وسیلهً قابل پیچ و تاب) بدانیم و این خود گواه آن است که این خود نام دیگری بر تراکیه بوده است که درگروه زبانهای لاتین و ژرمن به معنی تسمه و طناب به خوبی بر جای مانده است. برای اثبات این نظر دلایل و اسنادی جمع آوری نموده ام که بر خلاف دو نظریه مذکور تنها متکی به یک سند لغوی و موقعیت جغرافیایی نمی باشد: 1- چنانکه اشاره شد نام تراکیه در زبانهای لاتینی به معنی تسمه و طناب و چرم است و این بی شک نشانگر کیفیت خوب تاریخی طناب و تسمه های کهن این دیار بوده است که با این صفت یونانی در زبان یونانی/ اسلاوی/ ژرمنی باید ایوروپا یعنی سرزمین تسمه و چرم خوب بیان می شد. ناگفته نماند هرودوت در هنگام لشکرکشی داریوش به سرزمین سکانیان اروپایی از راه تراکیه از بند چرمی اساطیری صحبت میدارد که داریوش به عامل خود در کنار تنگه بسفور دستور داده بود که هر روزی که از سفر داریوش به سرزمین سکائیان اروپایی (اسکیتان) پگذرد گرهی بدان زند. 2- نام کنونی کشور رومانی که ساده اندیشانه تصور گردیده است اشاره به مهاجرین رومی آن باشد که زبان و فرهنگ خود را به رومانی داده اند، در اصل در زبانهای اسلاوی و ژرمنی به شکل رمانی به معنی سرزمین تسمه و کمربند و بند چرمی است. 3- نام سکایی تراکیه که در منابع کهن یونانی ذکر شده یعنی فراکیه در زبان خویشاوندان ایرانی سکاها به صورت فتراک باقی مانده است به معنی تسمه و طناب است. 4- در اساطیر سکایی (اسکیتی) که هرودوت نقل نموده است، نام پادشاه اساطیری ائوخاتیان (اسلاوها،داسی ها)، لیپوکسائیس یعنی پادشاه سرزمین لیپو (علی القاعده همان ریپو یعنی سرزمین طناب و تسمه و لیف) ذکر شده است که این خود علی القاعده بیانگر نام هندواروپایی کهن تراکیه بوده است. در این باب گفتنی است در تورات باب دهم سفر پیدایش در شجره نامهً اقوام و ملتها پسران جومر (کیمریان پرستندهً ایزد خورشید اُمری، مهر) به ترتیب اشکناز (پرستندهً گوزن= سکا)، ریفات (ریپوها، دارندگان طناب و تسمه) و توجرمه (سئورومات یعنی اسلاف کرواتها، به معنی دارندگان شمشیر) یاد گردیده است. 5- نام بالکان را که مأخوذ از زبان مردمان آسیای میانی گرفته و به معنی سرزمین تپه های مدور می دانند، می توان از ریشهً نیمه اسلاوی و نیمه ترکی بالوخان یعنی سرزمین خداوندگار سفید و روشن گرفت. نام این ایزد در نزد اسلاوها به شکل بیلوبوگ (خداوندگار سفید و روشن) بافی مانده است. نام کهن این ایزد/ پیامبر تراکیایی نزد هرودوت به صورت سالموکسیس (به سکایی یعنی پادشاه سرزمین چرم) یاد شده و از قبیلهً گِتها (اسلاف اسلاوهای بالتیکوم؛ لیتوانیها و لیتونیها) به شمار رفته است. این ایزد در آنجا بیشتر تحت نام سوانتوویت (ظهورکنندهً مقدس) پرستش میشده است. گفتنی است هرودوت ضمن شرح اعتقادات گتهای تراکیه از غیبت و ظهورمجدد سالموکسیس نزد گِتها (لفظاً یعنی مردمان دارای تسمه) سخن رانده است. جالب است ریشهً نامهای لیتوانی و لیتونی را می توان در کلمهً ژرمنی لد(ر) یعنی دارندگان چرم جستجو کرد. خود نام بالتیکوم نیز ریشه در نام همان خدای گتها یعنی سالموکسیس/ سوانتویت/ بیلوبوگ دارد چه نام این ایزد به صورت بالدر (خدای سفید و روشن یا خدای سرزمین کمربند و تسمه) به اساطیر اسکاندیناوی راه یافته است و به درستی خدای خاص سرزمین گسترده نگاه و پیشانی پهن یعنی اروپا (تراکیه) به شمار آمده است که مانند اصل خود سالموکسیس (پادشاه سرزمین چرم) یا گبلیزیس (ایزد خانهً زیرین) به جهان زیرین راهی گشته است.
۱ نظر:
درود بر تو
امیدوارم پیروز باشی
بدرود .
iraneviran.blogfa.com
ارسال یک نظر