چرا نوشته های تاریخ تطبیقی ایران باستان اینجانب جواد مفرد کهلان این قدر ثقیل الهضم هستند؟
بیش از 15 سال طول کشید که تحقیقاتم راجع به زادگاه زرتشت و تاریخ اساطیری ایران به سر رسید. در کتاب تحقیقی که به همین نام و نشان در سوئد (چاپ آرش استکهلم) و ایران (چاپ نگین تهران) منتشر شد مانند یک دانشجوی علوم ریاضی که ریشه دستگاه معادلات را پیدا میکند کمر همت بدان بستم که اولاً زادگاه زرتشت را آنچنانکه کتب پهلوی در حوالی کوه سهند و دریاچهً اورمیه به دقت تعیین نمایم بخت از چند لحاظ با من بود چرا که اهل همین منطقه بودم ثانیاً پروفسور جمشید جی مودی مطالب کتابهای پهلوی را در این باب جمع آوری و تئوریزه کرده و تحقیقات وی از طریق مجله بررسیهای تاریخی توسط رشید شهمردان ترجمه و انتشار یافته بود و در کنار آن تألیفات اوستایی و پهلوی جالب پور داود و هاشم رضی و بهرام فره وشی را به عنوان منابع تکمیلی در دست داشتم. علاوه بر این ها در دوران کودکی حادثه ای در کنار خانه روستایی مان در روستای چیکان به وقوع پیوست که مرا دانشجوی بسیار کنجکاو و عاشق این راه کرد و آن اینکه دو مهر اوستایی بزرگ از زیر بنای مسجد روستایمان پیدا شد که کارگران روستایی مسجد جلو چشمان من آنها را دوباره به زیر بنای آهکی انداختند. وقتی که به عنوان دانشجو به دانشگاه تبریز راه یافتم در یافتم که آن نوشته ها به الفبای اوستایی و پهلوی بوده و خود روستا و مسجد وی همان شیچیکان (یعنی محل قضاوت) جای نگهداری اوستای دورهً ساسانی بوده است. در همان اوان دوران تحصیلات ابتدایی در حدود 2 کیلومتری شمال غرب روستا ویرانهً زیارتگاه گنبدی شکلی را به نام کائین کبه (زیارتگاه شاهان) که دارای آجرهای لعابدار بود دیده و از نقش و نگار آنها در یافته بودم که در اصل آتشکده قدیمی مهمی بوده است که در دوران دانشجویی دریافتم آن همان آتشکده معروف آذرگشنسپ بوده است که بعد از ویرانی آن و شهر مجاورش کزنا (رغه زرتشتی، در جوار شهر مراغه) توسط هراکلیوس در عهد خسرو پرویز آتش آن به برکه (شیز، تخت سلیمان) حمل شده است.... اینها سر نخ گره معضل تاریخ اساطیری ایران به دست می دادند. در این راه تاریخ ماد تألیف دیاکونوف وکتب کیانیان و پیشدادیان تألیف آرتور کریستن سن که حالا بیش از سی سال است با من همراه هستند وسیله ای شدند که در تطبیق تاریخ اساطیری ایران با تاریخ مدون ایران باستان بدین نتیجه برسم که کیانیان/ فرتریان همان پادشاهان ماد هستند و نوذریان همان هخامنشیان. تازه در 3و4 سال اخیر به درستی نظر ایرانشناس بی نظیر آلمانی هرتسفلد پی بردم که میگوید سپیتاک پسر سپیتمه نوادهً دختری آستیاگ و پسر خوانده و داماد کورش (فریدون) همان زرتشت تاریخی است که من نظر وی را با توجه به تحقیقات خود گسترش داده و بدین نتیجه رسیدم که این فرد عالم و انقلابی با دهها نام از جمله زرتشت ، اسفندیار، گئوماته بردیه، گوتمه بودا ، مهاویرا، گوتمه شوارا، شمشون، ایوب و ابراهیم خلیل الله شهرهً جهانیان شده است. وی از طرف کورش (سلیمان وابراهیم معبد ساز تورات و قرآن) بیش از دو دهه در نزد دربیکان بلخ (دریها) و دادیکان (نیاکان عرب و یهود تاجیکان) و قسمت اعظم شمال هندوستان فرمان رانده است.... در راه در تعیین کی، کیست به کنه اساطیر توراتی و قرآنی رسیدم و کمتر فرد مهمی در رابطه از دید و بررسی وتعیین و تبیین خارج ماند. این نظرات در همان گزارش زادگاه زرتشت و 9 کتاب آتی بیان شده اند که شرح تکمیلی آنها در سه جلد اخیر در آیینهً تاریخ بیان شده اند که در شمار کتابهای رایگان فارسی هستند و هر که می خواهد به کنه اساطیر و روایات دینی پی ببرد می تواند از طریق ایمیل من که در سایت فرهنگ و اندیشه، به آدرس زیر مراجعه کند . اصلاً خود آدرس مایل خود را هم ضمیمه می نمایم تا راه میانبری هم وجود داشته باشد: far-hang.blogspot.com , j_mofrad@yahoo.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر