از پرسورام و کارته ویریای مهابهارتا هم به ترتیب همان کیخسرو و افراسیاب منظور می باشند:
براساس مهابهارتا، پادشاهي قدرتمند موسوم به ارجونا كارته ويريا روزي به كلبه پدر پرسورام وارد شد و در آن هنگام مادر پرسورام به نام رنوكا(جنگجو=جریره) در كلبه تنها بود و آنها گاوي داشتند كه هر چه از او ميخواستند از پستان گاو بدر ميآمد. پس رنوكا انواع طعام و اشربه و حلوا براي كارته ويريا فراهم كرد. كارتهويريا به يكي از ملازمان خود گفت اين زن اين همه طعام را از كجا ميآورد؟ پس آن كس آمده و قصه آن گاو را به كارته ويريا (شاه بسیار ویرانگر= افراسیاب)گفت، كارته ويريا كسان خود را فرمود تا آن گاو را به زور ربوده و با خود ببرند. وقتي پرسورام(کیخسرومطیع کنندهً پارسها) از ماجرا با اطلاع ميشود در قهر شده و به سراغ كارته ويريا ميرود و او را در نبردي تن به تن به هلاكت ميرساند. پسران كارته ويريا از مرگ پدر مطلع شده و زماني كه پرسورام در خانه نبود، به انتقام خون پدر، جمدگني (=مخلوق همزاد آتش، فرود/سیاوش) را كشتند. زماني كه پرسورام به خانه آمد، پدر را كشته ديد و در اندوه فراوان فرو رفت و چون از ماتمداري پدر فارغ گشت، سوگند ياد نمود كه به عوض خون پدر، يك كشتري (شاه) را در عالم زنده نگذارد. پس سلاح خود را برداشته به جنگ پسران كارته ويريا رفت و همه ايشان را با لشكر كشت. بعد از آن 21 مرتبه برگرد عالم گرديد و تمام كشتريان (شاهان) را كه در عالم بودند همه را كشت و تخم ايشان را بر انداخت و در ناحيه كوروكشترَ پنج حوض (تالاب) كلان درست كرد و تمام آن حوضها را از خون كشتريان(شاهان) پر كرد و از خون، آب به جهت پدران خود داد. جالب است که در اسطورهً ارجونا کارته ویرا(عزیز ویرانگر، همان مادیای اسکیتی/افراسیاب ملقب به عزیز مصر که از مصرباج ستانی کرد = یوسف تورات و قرآن) و پرسورام (کیخسرو، کی آخسارو، هوخشتره) از سودابه/سوداوه(الههً پوشیده و باکره= ایشتار/استر) و صحراگردان هایهایا(مردم اسب پرور سکایی) نام برده شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر