نامهای ارمنستان در زبانهای رسمی هیتی ( نسیلی و لوویایی) به معنی سرزمین ماه یا به معنی مردم پرستنده ایزد ماه (آرما، سوئن)
یا به معنی خانه مردم دارای توتم عقاب (اِر، آله، هایک/هاوک، آرا، سائینی) بوده است. ما در اینجا در پی اثباب همین شق دوم بر می آییم: در اساطیر ارامنه که در تاریخ
ارمنستان موسی خورنی مورخ معروف ارمنی عهد قباد ساسانی منعکس شده است. مواردی هست که به واسطه جوانب اساطیری مکتوم مورد بررسی دقیق قرار نگرفته است. نگارنده قبلاً از برسی اساطیر ایرانی بدین نتیجه بودم که سرزمین سائینی اوستا (یعنی سرزمین سیمرغ/عقاب) همان ارمنستان است که علی القاعده خود در زبانهای هندوایرانی و سکایی به معنی سرزمین جایگاه عقاب(ار= آله) می باشد. ولی اخیراً با توجه به نام خدایان لوویایی و هیتی آرما(ماه در زبان هیتی لوویایی) و سیون(سون، سین، سوئن= ماه) در یافتم که این نامها در آسیای صغیر عهد باستان و در اصل به معنی سرزمین ایزد ماه بوده اند. از اینجاست که موسی خورنی نام خدای بزرگ ارمنستان را آرامازاد(ماه خدای دانا) یاد داشت نموده است ولی از چهار شکل ارمنی وی صرفاً به ذکر کُند آرامازاد(اهورا مزدای تاس، سمبل کرکسی وی) بسنده میکند. این نشان میدهد که شکل عقاب اهورامزدای ایرانیان در این رابطه نقشی بازی کرده است. لابد اشکال دیگر وی شیر و ببر یا پلنگ بوده است چه اهورامزدای بومیان دیرین فلات ایران یعنی آنزو(به سومری یعنی بزرگترین و وسیعترین) به صورت نیمه شیر و نیمه عقابی عظیم به شمار می رفته است. از سوی دیگر این نام به صورت اِنزو در زبان سومری به معنی رقم سی یعنی عدد مخصوص ماه است. از اینجاست که خدای ماه ارامنه با اهورامزدای ایرانیان(که مشابهت تامی با آرامازاد داشته) و زئوس یونانیان(خدای آسمان که عقاب پرندهً توتمی وی به شمار میرفته است) و سین بابلیان(یعنی خدای ماه) معادل گرفته شده است. از اینجاست که استرابون جایی از پرستش ماه در مرزهای ایبری (گرجستان) سخن میراند و جای دیگر نام ولایت بزرگی در قفقاز را سوئنس (ماه) می نامد، که این نام همان است که در اوستا در شمار پرستندگان دین راستین(اشا) به صورت سائینی یعنی سرزمین عقاب یاد شده است. جالب است که منابع هیتی از سرزمینی به نام کاشکا (به هیتی یعنی سرزمین ماه) در سمت ارمنستان کوچک یاد میکنند که بی شک منظور همان ارمنستان اولیه است. خود ارامنه نام کهن هیتی این سرزمین یعنی کاشکا را فراموش کرده ولی نام لوویایی/ایرانی ارمنستان را محفوظ داشته اند. نام دیگری که ارامنه بر اساس اخبار موسی خورنی به سرزمین کهن خود میدهند هایک است که مسلم به نظر میرسد از ریشهً کلمه ارمنی هاو یعنی عقاب(سین مرغو، سیمرغ) اخذ شده است. در زبان عربی که نمایندهً زنده بزرگ زبانهای سامی کهن است، این نام به معنی مغاک و درهً ژرف(نشان ولایت آنان یا خدای بابلی اِئا/انکی) است. از اینجا می توان چنین نتیجه گرفت که سامیان نام هایک را با انکی/ائا یعنی ایزد آبهای ژرف مطابق می گرفته اند. جالب است که خود نام آرامو در زبان کهن مصری به معنی پرندهً آتش خدایی (سیمرغ آتش، فوئه نیکس/ ققنوس) است. اسطورهً ایرانی پرورش زال (به سومری یعنی آتش به فارسی یعنی عقاب= دال) در آشیانهً سیمرغ نیز اشاره به همین معنی دارد. بنابراین کوه بلندی که مسکن سیمرغ به شمار می آمده، در اصل نه البرز تهران (یعنی کوه بلند) بلکه همین کوه آرارات و همچنین مطابق منابع کهن بابلی کوهی به نام کارنول (بزکوه) در جنوب غرب ایران بوده است. به هر حال از آنجاییکه منابع هیتی از مردمان مخاصمی به نامهای هایاسا (سرزمین مردمان عقاب پرست) و آزّی (پرستندگان مار/انکی/ائا، ماریان خبر هرودوت) در سمت سرزمین کاشکا (ارمنستان کوچک) یاد میکنند؛ لذا نام هایک ارامنه نیز عهدش به ماقبل تاریخ می پیوندد. ماریان ارمنستان را خود موسی خورنی تحت همین نام و نیز زیر عنوان ویشپازونر (یعنی اژدها زادگان سمت کوه آرارات) معرفی نموده است. موسی خورنی در شجره نامه نخستین انسانها می آورد که ترگوم (تارخونتا/ پدر عالی یا فاتح در جایگاه هوا خدای هیتی) در مقام پدر هایک است. در واقع آنزو/سیمرغ بومیان کهن فلات ایران نیز در اصل هوا/خدا به شمار میرفته است.از معنی لفظی ارمنستان و کاشکا (یعنی سرزمین ماه) معلوم میشود نام کسیسوتریوس خبر موسی خورنی(نوح ارمنستان/اوتناپیشتیم که به یاری و راهنمایی انکی از طوفان بزرگ جاودانه بر جای ماند) در اصل کوسوه سوتروس یعنی ناجی سرزمین ماه بوده است که طبق روایت موسی خورنی در سرزمین ارمنستان کشتیرانی نموده است. نا گفته نماند که کِشتی در ادبیات کهن خاورمیانه کنایه از ماه نو/هلال بوده است. نظر به اینکه نام کوه آرارات در منابع عهد اسلامی حارث(کوه بزرگ، در اصل هایاسا/هایک) و در اوستا مزیش ونت (کوه بزرگ)/ماسیس (به زبان سانسکریت / مادی / سکایی یعنی ماه) ذکر شده است. مسلم به نظر میرسد خود نام کوه آرارات یعنی کوه سرزمین اورارتو(آلارود، نائیری یعنی سرزمین رودخانه های خوب و فراوان) همچنین با نام ایرانی آله اوروت (یعنی کوه عقاب بزرگ) برابر میشده است. بنابراین از کشتیران افسانه ای کوه آرارات یعنی نوح (ناجی/منجی/تسلی دهنده) در اصل خود ایزد قبیله ای ارامنه یعنی هایک/آرامازاد/سائینی (ماه/سیمرغ) مراد بوده است. در اخبار موسی خورنی سه پسر کسیسوتریوس در جایی با اسامی زروان (پیر، بزرگتر)، تیتان (با حافظه) و هاپه تسوته (ایزد آتش زیر زمینی، منظور ارتاوازد ارامنه/کمبوجیه سوم معروف به محبوس جاودانه جهان زیرین) و جای دیگر تحت اسامی زروان(پیر)، تاروان(جوان) و سام (والامقام) ظاهر میشوند که در اساس همان سلم (مگابرن ویشتاسپ پسر خوانده بزرگ کورش) و ایرج/ گئوماته بردیه/سپیتاک زرتشت (داماد و پسرخوانده کوچک کورش) و تور (کبوجیهً سوم پسر واقعی کورش/فریدون) هستند که در تورات در مقام پسران نوح(ناجی/منجی) تحت نامهای سام (والامقام)، یافث (تنومند) و حام (تند مزاج) یاد شده اند. از این جاست که می بینیم در اوستا فریدون/ثرائی تئون(کورش سوم جهانگشا) در مقام نوح (ناجی/منجی) مرغ کشتی /قایق به نام پائورو (به اوستایی یعنی مرغ راهنما/سیمرغ، به ودایی یعنی کبوتر دور پرواز) را برای پیدا کردن خشکی به پرواز در می آورد و وی سه روز و سه شب در آسمان می ماند و قادر به پیداکردن خشکی نمیشود ولی سر انجام وی به کمک الههً آبها ناهید قادر به انجام این امر میگردد. در اسطوره اوتاپیشتیم یعنی ناجی/منجی بابلیها و نوح تورات نیز از این کبوتر دور پرواز کشتی عهد طوفان بزرگ یاد شده است.نظر به نام اورارتو در زبان سامیان اکدی یعنی وراشتو (به سومری یعنی جزیره بر نشستن کشتی منجی، که نزد اکدیان اورالت تلفظ میشده) می توان آن را در زبان سامی عربی به مفهوم عامیانه آن یعنی جایگاه نشستن کبوتر یا کبوتران(ورشان) معنی نمود. لابد از همین مفهوم عامیانه است که اسطوره بر نشستن کبوتر و کشتی اوتناپیشتیم/نوح بر فراز کوه آرارات و داستان پرورش ملکه سمیرامیس(علی القاعده یعنی از قبیلهً قفقازی سئورومات=مادرسالاران زرهپوش)- که در اساطیر با ارمنستان و آشور و خانواده سپیتاک زرتشت مغ سئورومتی جنوب قفقاز مربوط گردیده است- ساخته شده است. چه کتسیاس مورخ یونانی عهد هخامنشیان در مورد خاستگاه قفقازی این ملکهً آشوری می آورد:"سمیرامیس به وضع معجزه آسایی زاده شده و توسط الههً آشوری در کتو (لانهً پرندگان، منظور ارمنستان) رها شده، با کبوتران پرورش یافته بود". قابل توجه است که در زبان سومری کلمهً ماسوئا -که یادآور نام موسی دریانورد قرآن و موسی در صندوق رها شده رود نیل است- به معنی قایق ژرف می باشد. این نام در زبان سانسکریتی /میتانی/ سکایی به معنی منسوب به سرزمین ماه(ارمنستان) را می دهد. لابد بر اساس همین شواهد و قراین بوده است که اسطورهً بر نشستن کشتی نوح بر فراز کوه آرارات(=اورارتو یعنی سرزمین کوهستانی) پدید آمده است.
مطابق خبر بروسوس مورخ کلدانی و یونانی عهد سلوکیان نخستین خدیو زمین آلاروس(خدای اورارتو یعنی سرزمین بستر رودخانه ها= سرزمین منسوب به خدای آبهای سومری و هوری اِئا / آیائوس) نام داشته و دهمین خلف /پادشاه وی خیستروس (هوخشتره/کی آخسارو، پادشاه مادی فاتح اورارتو و آشور) است که در عهد وی طوفان بزرگ (منظور ویرانی جاودانهً امپراطوری بزرگ آشور) روی داده است. طبق روایات پهلوی وصلتی بین پسر کی قباد (نخستین پادشاه ماد ومتحد اورارتو) یعنی کی اپیوه (اوپیته) با خاندان پادشاهی اورارتویی صورت گرفته بود. به هر حال نزد ارامنه از خدای سرزمین آلاروس(آلارود خبر هرودوت) همان خدای قبیله ایشان هایک(آله-ماه) اراده شده است .موسی خورنی نام اخلاف هایک را به ترتیب پدر و پسری تحت اسامی آراما نیاک(نیای سرزمین ماه= ارمنستان)، آرامائیس (ماه مقدس و با شکوه) آماسیا (ماه نیک )، گقام(گردندهً تیز رو منظور ماه)، هارما (دارای رمه های خوب= لقب سپیتمه جمشید پادشاه قفقاز و ولیعهد و داماد آستیاگ)، آرام (آرامش دهندهً سرزمین ماه، که به جای آرامو بنیانگذار حکومت اورارتو، تلپینو[تموز بابلی] به معنی لفظی خدای اصیل کشاورزی[= آرامه] هوریان، کی آخسارو فاتح اورارتو، سپیتمه جمشید پادشاه ولایات قفقاز و قاتل وی یعنی کورش سوم/آرای بزرگ است) و آرای زیبا (که بیشتر به جای سپیتاک زرتشت پسر سپیتمه جمشید زیبا و پسر خوانده و داماد کورش/آرای بزرگ= آرامو می باشد) آورده است. ناگفته نماند به احتمال زیاد معنی لفظی لاتینی نام پارسی کورش(ذوالقرنین) یعنی آریِس(قوچ) در پدید آمدن نام اساطیری آرای ارامنه دخیل بوده است.
در اینجا برای آشنایی با نظریات مقدماتی محققان پیشین خلاصهً نظریات ایشان را قید می نماییم که خواهیم دید دانششان با توجه به شرایط زمانی عمیق نرفته بوده است.
مقدمه ای بر تاریخ دیرین ارمنستان : محقق محسن کوهساری( پژوهشگر تاریخ، از دبیران استان گلستان)
برخی کشورها نامشان را از نژاد قومی که در آن سرزمين زندگی می کنند ، گرفته اند ؛ ولی نام برخی ديگر ، ارتباطی به نژاد فعلی ساکن آن ندارد . به اين ترتيب ممکن است آن سرزمين از قبل نام ، نژاد پيشين و يا يک مکان در آن کشور داشته است و ساکنان جديد همان اسم را پذيرفته اند .
بر اساس باورموسي خورنی[Moses Khorenatsi ] ، ارمنيان از نژاد اورارتوييان هستند و وجه تسميه ی آن ها از نام پادشاه اورارتويی ، آرامو ، گرفته شده است : « او [ آرام ] اينگونه توانمند و نامدار گرديد ، لذا تا امروز نيز مردمان کشورمان را به او مي شناسند » . ( 1 ) بيشتر مورخان ارمنی شناس معاصر اين نظريه را رد کرده اند ؛ هر چند ممکن است ريشه هايی از حقيقت را در ديدگاه موسی خورنی پيدا کنيم و آن ارتباط نام ارمنيان با آرامو ، شاه اوراتويی،است. احتمالا اين عنوان يک مکان جغرافيايی بوده ، که بعدها منابع آن فراموش و يا گم شده است .
آرنولد توين بی [Arnold Toynbee] اعتقاد دارد که ارمنيان همان موشکيان [ Mushkian] هستند يعنی مهاجران فريگی [ Phrygian ] که همراه هايک به اين سرزمين آمدند . سپس وی محل سکونت اين قوم را به يک مکان اورارتويی « اورمنيو- نی »[ Urmeniuh_ ni ] ربط مي دهد ؛ زيرا منوآ ، شاه اورارتويی ، در کتيبه ای از اين محل در همسايگی موش [ Mush] نام می برد که آن را فتح و با خاک يکسان کرده است . او همچنين نام ارمنيان را از اريمنا - پدر روسای سوم که از آخرين شاهان اورارتويی بود - می داند ، وی در پايان نقل می کند ، احتمالا اين نام از کلمه ی آرومانی [ Arumani] آمده است که از نژاد آراميان [ Arameans ] بوده اند . ( 2 ) در گفتار توين بی ديدگاه های مختلفی بيان شده که هيچ يک از آن ها توسط پژوهش های باستان شناسی و يا تاريخی ثابت نشده است .
نلبنديان [ Nalbandian] در کتابش می نويسد ، در قرون هفتم و هشتم ق.م. اقوام تازه ای اورارتو را مورد تاخت و تاز قرار دادند و آن سرزمين را فتح کردند . بر طبق گفته های هرودت مردمانی که اورارتوييان را برانداختند ، از فريگيه آمده بودند و به ارمنيان مشهور شدند . سپس اين قبايل هند و اروپايي زبان شان را بر اورارتويي ها تحميل کردند و از اختلاط اين دو قوم ، ارمنی اورارتويی ، ملت جديد ارمنی پديد آمد . ( 3 ) وی از يک طرف روايت هرودت را بدون اثبات تصديق می کند و از طرف ديگر بر طبق اظهار وی چگونه امکان دارد ملتی که از آن هيچ خط و دست نوشته ای به دست نيامده ، زبانش را جايگزين قومی کند که دارای زبان مشخصی بوده و از آن ها کتيبه های زيادی به دست آمده است . به هر حال از نوشته ی نلبنديان می توان اينگونه نتيجه گرفت که ارمنيان از امتزاج بخشی از فريگی ها با اقوام بومی به وجود آمده اند .
اما گروسه [ Grotseh] مدعی است که مقارن سال 1200 ق.م. بخشی از اقوام تراکيه ای [ Tracie] به داخل آسيا نفوذ کردند . آن ها تحت نام فريگی ها با هيتی ها آميخته شده و در فلات آناتولی پخش و ساکن شدند ؛ سپس سيطره خود را در جنوب تا کيليکيه و در شمال تا هوياک [ Hoyak ] ، « پايتخت پيشين هيتی ها ، بغازکوی » ، گسترش دادند . اين فريگی ها همان قومی هستند که منابع آشوری آن ها را موشکيان نام نهادند . در سال 677 ق.م. پادشاه آشور ، آسارهادون [ Assarhaddon] ، کيمريان را که تا حوالی توشپا [ Tuspa] نفوذ کرده بودند ، شکست داد . سپس گروه کيمريان وارد آناتولی شدند و بين سال های 6-675 ق.م. باقيمانده ی حکومت فريگيان رااز بين بردند و به فرمانروايی شان پايان دادند . پس از مدتی ، کيمريان از ادامه ی فتوحات عاجز ماندند ؛ ولی فرمانروايی فريگيان ديگر احيا نشد . بنابراين گروهی از فريگيان- مردمانی که به ارمنيان شهرت يافتند - اينگونه پا به عرصه ی هستی گذاردند.(4 )
نظريه ی ديگری نيز وجود دارد که به موجب آن ، برخی مورخان نام ارمنيان را برگرفته شده از قوم هاياسا[Hayasa] می دانند و بر اين باور هستند که منشأ ارمنيان از اقوام بومی اين سرزمين گرفته شده است . « در قرن چهاردهم تا سيزدهم هيتی ها در کوه های شمال ارمنستان با اتحاديه ی قبيله ای هاياسا – آززی[ Azzi] درگيری مسلحانه پيدا می کنند . اين اقوام احتمالا از نژاد هند و اروپايی هستند ؛ زيرا بر پاره ای شواهد ، زبانشان به زبان هند و اروپايی نزديک است » . ( 5 ) نام هاياسا نمی تواند اين نظريه را که منشأ ارمنيان از اقوام بومی غير هند و اروپايی است ، تقويت کند ؛ چون مهاجرت فريگی ها به شرق آناتولی از سال 1200 ق.م. آغازمی شود : « پادشاهی هيتی ها در حدود سال 1200 ق.م. به پايان رسيد،چون گروه هايی از فريگی ، تراکيه و ديگر مردمان بالکان ، توسط ايليريان[Illyrians] به درون آسيای صغير رانده شدند . . . وقتی که موج های مهاجرت متوقف گشت ، مشخص شد که فريگی ها در غرب و موشکيان در شرق وارث اصلی امپراتوری هيتی ها گرديده اند » . ( 6 )
در پايان اينگونه نتيجه گرفته می شود که ارمنيان از شعبه ی غربی نژاد هند و اروپايی ، بخشی از فريگی ها ، بودند که به تدريج بر فلات و دشت ارمنستان مسلط شدند و با اقوام بومی اين سرزمين ( هوری ، هيتی ، اورارتويی و . . . ) امتزاج يافتند . به طوری که در قرن ششم ق.م. توانستند قوم غالب شوند و تمام اين سرزمين را تحت سيطره ی خويش درآوردند ؛ اما در مورد نام ارمنيان بايد گفته شود که از دوران های بسيار دور ، منطقه ای مشخص و معين از آناتولی عنوان ارمنيه داشته است و مردمی که ما آن ها را ارمنيان می ناميم از غرب به اين ناحيه مهاجرت کرده اند . نام ارمنستان شايد از بخشی که اين مهاجران اول بار به آنجا گام نهادند يعنی « آرم » [ Arm] با پسوند « ينی » [ Ini] گرفته شده باشد و به طوری که واژه ی هايک که ارمنيان خود را به آن نام می نامند بايد نام سرزمين و مردم مشرق آناتولی باشد که در اسناد هيتی به نام هاياسا خوانده شده است . ( 7 )
( 1 ) خورناتسی ( خورنی ) ، موسس ( موسی ) ؛ تاريخ ارمنيان ، ترجمه ، مقدمه و حواشی و پيوستها از اديک باغداساريان ( ا . گرمانيک ) ، تهران ، ناشر مولف ، چاپ اول ، 1380 ، ص 67 .
( 2 ) Gurun . Kamurun :" Armenian File" . Ankara . 1982 Int : WWW . mfa . gov . tr / grupe / eg08 / default . htm P . 7 ( (3) ) . ibid . P . 10 . ibid . P . 12 . (4. ( 5 ) نوری زاده ، احمد ؛ تاريخ و فرهنگ ارمنستان ، تهران ، نشر چشمه ، چاپ اول ، 1376 ، ص 14. ( 6 ) .Gurun : " Armenian File " . P .14( 7 ) فرای ، ريچارد . ن ؛ ميراث باستانی ايران ، مترجم : مسعود رجب نيا ، تهران ، نشر علمی و فرهنگی ، چاپ پنجم ، 1377 ، ص 108 و ملکی ، آنوشيک ؛ هند و اروپائيان – ارمنيان ، مجله پيمان ، تهران ، زمستان و بهار 81-1380 ، شماره ی 20 ، ص 64 .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر