براساس حکایت علی بن فاضل، امام مهدی (ع) و فرزندان ایشان، در جزیرهً خضرا (مشهور به جزیره روافض)، واقع در اقیانوس اطلس سکونت دارند، و همه ساله، در موسم حج، حج می گزارند و پس از زیارت پدران و اجداد طاهرینشان (ع) در حجاز، عراق و طوس، مجدداً به این جزیره باز می گردند. آن حضرت (ع) غالباً در این جزیره اقامت دارند. (ماهنامه موعود، فروردین 1387، شماره 86 پایگاه حوزه).
بر خلاف ظاهر افسانه ای این حدیث، آن را ریشه نیرومندی در باورهای دینی کهن منطقه است که آن با اندکی تفحص توأم در تاریخ و اساطیر کهن جزیره خارک و پارس و عیلام و جنوب بین النهرین معلوم میگردد:
در روایت فوق اطلس به خطا با اقیانوس اطلس (به یونانی یعنی دریا، اقیانوس) یکی گمان شده است در حالی که با توجه به مسکن روافض به شمار رفتن جزیرهً خضرای آن در اینجا با لغت بابلی آته لس به معنی قربانگاه زمخت و سنگی سر و کار داریم که بی شک از این جزیره همانا جزیره قربانگاهی سنگی خارک منظور می باشد. نتیجه مهم این گفته این است که اسامی خضرا و خضر با جزیره خارک مربوط بوده و جزیره خارک در عهد کهن به سبب اختصاص به ایزد جاودانی و خردمندی به نام خضر خوانده میشده است. لذا نام خضرا بر خلاف ظاهر آن از ریشه عربی خضر یعنی سبز اخذ نشده است. بلکه از ریشه پارسی خشثره (شهریار و فرمانده) گرفته شده است. پارسیان این نام را به ترجمه از نام خدای بزرگ عیلام یعنی خومبان (فرمانده) پدید آورده بودند که به همراه همسرش کیریریشا (الهه بزرگ) و پسرش هوتران اسطوره ای همانند ابراهیم (ائا/انکی سومری) و همسر/خواهر خوانده اش سارا (دامکینای سومری زن و خواهر خواندهً ائا به معنی لفظی همسر قانونی، نین خورساگ) و اسحاق (خندان =مردوک، آشّور) داشته است. از سوی دیگر هم مطابقت خود نام خارک (صخره سترگ) با خورساگ (صخره ای و سنگی، حجر/هاجر) محل تلاقی اساطیر مهم خاورمیانه را به همین جزیره آیینهای کهن جنوب بین النهرین یعنی خارک رهنمون میگردد. اساطیر خدایگانی معروف کهن در جدا افتادن نقش تاریخی افراد تاریخی مشهور با نقش اسطوره ای آنان رُل بسیار مهمی داشته اند. برای مثال فریدون (پرسئوس یونانی/عیلامی و بابلی) اساطیری از نقش تاریخی اش کورش سوم و عیسی مسیح اساطیری از نقش تاریخی اش یهودای جلیلی فرزند زیپورایی (بنیانگذار فرقه یهودی زئالوت=مشتاقان آزادی) و مهدی موعود شیعیان دوازده امامی از نقش تاریخی اش مهدی ابوالحسن یحیی بن عمر علوی از اخلاف حسین بن علی نمونه های برجسته این نوع پیش آمد هستند. که این آخری در منطقه شاهی (سرزمین چاه) مقتول شده و به واسطه اسطورهً کیسانی محمدحنیفیه با ایزد جاودانه آبهای ژرف خضر (ائا، خومبان) در جزیره خضرا (خارک) یکی شده است. در روایات شیعی مربوط به مهدی موعود روایاتی است که می توان اساس توصیفات مربوط بدانها را در باب افراد و اماکن مأخذ آنها رد یابی نمود. خود مهدی تاریخی در اساس تاریخی خود همان ابوالحسن مهدی یحیی بن عمر علوی انقلابی و محبوب مردم سمت کوفه بوده است که درعهد تولد حسن عسکری در منطقه شاهی (چاهی) در سمت کوفه به قتل رسیده است و به گواهی تاریخ در سوگ وی بیشترین اشعار رثائی سروده شده بوده است. روایات شیعی از اعقاب مهدی موعود صحبت می دارند که در جزیره ای اساطیری به نام خضرا (منسوب به خضر- ابراهیم قربانی کننده) سکونت دارند. جزیره خضر اساطیری خود با جزیره خارک (به قول جلال آل احمد درّ یتیم خلیج فارس) که محل معبد بزرگ ایزد خرد و آبهای ژرف و زمین بابلی یعنی ائا (خومبان، پوزیدون) مطابقت دارد که همچنین محل معبد نقش این جهانی ائا/انکی یعنی اوتناپیشتیم (مخلوق جاودانی، نوح، خضر) به شمار میرفته است. اینجا از عهد باستان مکان معابد و پرستشگاهها بوده و بدین ویژگی معروف بوده است. از این روست که ایرانیان از عهد هخامنشی در آن دخمه ها و معابد خود را در کنار گورستانهای ماقبل تاریخی آن ساخته اند. جلال آل احمد می آورد: " در مرکز قسمت شمالی جزیره یک برآمدگی بزرگ سنگی هست درست همچون کاسهً دمر افتاده لاکپشتی." اگر جلال آل احمد اطلاع کافی از اساطیر سومری و اکدی بابلیها می داشت به سادگی میفهمید که این در عهد باستان نشانه حیوان توتمی معروف ائا (یعنی ایزد معبد آبهای ژرف) یعنی لاکپشت بزرگ دریایی در این جزیره به شمار میرفته است. نگارنده بر این باور هست که نام خلیج پارس در رابطه با همین جزیره عباتگاهی و قربانگاهی از عهد باستان بدان اطلاق شده است چه کلمه سومری پارسو به معنی مرکز آیینهای دینی و قربانگاه است. جالب است که جلال آل احمد در ادامه صحبت از دو سنگ لاکپشتی و گرد جزیره خارک میگوید: " از این دو برجستگی سنگی چنین بر می آید از روزگاران قدیم مورد نظر همه اقوامی بوده که گذری بر جزیره داشته اند یا سکونتی کرده اند. شاید این توجه به علت قطر استثایی پوشش سنگی جزیره در این نطقه بوده است گاهی به سه چهار متر می رسد. و شاید به همین علت بوده است که این اقوام گونه گون چیزی از ابدیت در این نقطه می دیده اند که هر کدام با روش و مذهب دیگرگونه خویش معبدی یا آتشگاهی یا مزار متبرکی- و به هر صورت تجسم معتقدات خویش را که به آن دلبسته بودند- بر آن و در آن ساخته تا از گزند زمان و دریا و باران در پناه چنان صخره ای محفوظ باشد. بر سر بلندترین نقطهً یکی از این دو بر آمدگی آثاری از بنایی سنگی باقیست. توده ای از سنگ روی هم ریخته ولی راهنمون به شناسایی خرابهً معبدی یا آتشگاهی یا چهارتاقی مانندی. و نیز دو سه تا چاه و چاله با دهانهً گرد یا چهارگوش؛ چاه آبی یا استودانی زردشتی. آن که دهانهً چهارگوش دارد به ظرافت بسیار کنده شده است و آثار جویی باریک که شاید از آن به جایی آب می بره است، هنوز در سنگ باقیست. چنین جوی باریکی می توانسته مجرای فاضلاب (خونابهً قربانی) هم باشد." از همین روی هم بوده است که شاهزاده هخامنشی که سنگنبشته وی اخیرا کشف و تقریباً توسط معاندین به نابودی کشیده شد در اینجا از ساخت معبد و ایجاد چاه آبی خبر داده است. غیر از این دردر تنگ چکان جزیره خارک نقش برجسته آیینی از پادشاه تاجدار ساسانی با فرشته و همراهان وی که توسط بیشاپور ساسانی بر دامنهً صخره سنگی نقر شده دیده میشوند.می دانیم در جزیره خارک زیارتگاهی به نام محمد حنفیه وجود دارد. لذا بعید هم نیست که پای اولاد مهدی موعودهای تاریخی بدین جزیره رسیده باشد ولی نظر به اعتقاد کیسانیان پیروان امامت و مهدی موعود بودن محمد حنیفیه، به داعیگری مختار، این جزیره نه متعلق به پیروان و اعقاب مهدی ابوالحسن یحیی بن عمر بلکه اختصاص به پیروان محمد حنفیه موعود شیعی کهن تر داشته است. جلال آل احمد در این باب می آورد: "در نهضت کیسانیان باز پای خارک در میان است. نخست این که به عقیده این فرقه محمد حنفیه نمرده است. بلکه از دید عالمیان غایب گشته تا در آخرالزمان رجعت کند و دنیا را پر از عدل و داد سازد. بعد در عین حال بنابر مشهور محمد بن حنفیه در طائف (پانزده فرسنگی شرق مکه)، که در گریز از عبدالله بن زبیر بدانجا رسیده بود، مرده است." میدانیم عبدالله بن زبیر و مصعب بن زبیر (نوادگان دختری ابوبکر) قاتلان خود مختار و شکست دهنده و متفرق سازنده کیسانیان هم بوده اند. ابوصخر کثیر بن عبدالرحمن خزائی شاعر متوفی به سال 105 هجری نظریه شیعیان کیسانی را چنین به نظم کشیده است: " بدان که امامان از خاندان قریش چهارند... علی است و سه فرزندش و هریک را سبطی است معروف. یکی سبط ایمان ویراست. دیگری آن که در کربلا شهید شد. و سوم آن که مرگ را نمی چشد و غایب میشود و زمانی از چشمها در (رضوی) پنهان است (منظور محمد حنفیه)..." (ملل و نحل شهرستانی-ص 242). جلال آل احمد در باب این مقبره، موسوم به بقعه میر محمد حنفیه می آورد: " از جغرافیا نویسان این سوی عالم، نخستین بار یاقوت حموی- سیاح سیاه چهره مسلمان- درست قبل از رفت و روب عظیم مغول، به این زیارتگاه اشاره کرده است که میگوید: بارها به آن جزیره سفر کرده ام و در آن قبری یافته ام که به زیارتش میروند و نذر میکنند و به زعم اهل جزیره قبر محمد بن حنفیه رضی الله عنه است؛ گرچه تواریخ از این امر سر باز می زنند." یعنی در واقع جاودانان یعنی محمد حنفیه نزد شیعیان کیسانی و مهدی موعود نزد شیعیان اثنی عشری (در اساس ابوالحسن یحیی بن عمر) در جزیره زیارتگاهی معروف و کهن خارک به عنوان جاودانیها با خضر جاودانی دریاها (ائا، خدای معبد آبهای ژرف) به هم رسیده اند. جالب است که نام مسکن سئوشیانت (سودرسان) منجی زرتشتیان یعنی دریای کانس اویه (دریای چاه آب یعنی ژرف) نیز اشاره به معبد همین خدای خرد و آبهای ژرف بابلی یعنی ائا در جزیره خارک دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر