جمعه، آذر ۱۵، ۱۳۹۲

نام آذری قَجَله (زاغچه/کشکرک) ریشۀ پهلوی دارد

واژۀ آذری قجله در ترکی ترکیه وجود ندارد، لذا با توجه به شباهت ریشه ای آن با کشکرک/کسکره (کسک-کرک یا کس-کرک /پرنده کبود رنگ) می توان مطمئن بود که آن از تلخیص کشکرک/کسگره زبان پهلوی آذربایجان به یادگار مانده است؛ چه در کشکرک/کسگره حرف "ک" اول می توانست تبدیل به "ق" (گ) شود و حرف "س" (یا "ش") ساکن در وسط این نام مرکب در اثر تکرار تلفظ حذف گردد. "ک/گ" دوم هم می توانست به "ج" تبدیل شده و حرف "ر" علی القاعده به "ل" مبدل شود و سرانجام "ک" آخری تبدیل به "ه" شود. نظیر این تبدیل آخر را در کلمات تک (ته)، پناک (پناه) و رمک (رمه) شاهد هستیم.
اکنون می بینم کلمه قَشقِله/قلاژیلۀ لکی شباهت بیشتری به قجله آذری دارد. کلا ژیله به کُردی معنی کلاغ ریز (زاغچه) است. اشکال کشکره و کشکرت آن به معنی کش رونده و دزد هستند. ولی کشکرک پهلوی مترادف با زاغ به معنی کبود رنگ به نظر می رسد.
جالب است که خود نام کلاغ هم می تواند از ریشه کُردی کال (زاغ رنگ، سیاه مایل به آبی) بعلاوه پسوند حالت اسمی "اک" (اغ) پدید آمده باشد.

۸ نظر:

بهدین گفت...

با درود
ما این پرنده را (( کشکور )) یا (( کشکه بر )) می گوییم . بهتر می دانم توضیح دهم جهت آگاهی شما که .این پرنه را پرنده ( دزد ) هم می گویند . زیرا این پرنده هنگام لانه سازی لانه خود را با چوب های نازک و پوشال و گل می سازد . این پرنده لانه خود را تزیین می کند . یعنی اشیائ کوچک و قابل حمل رنگی را در لانه خود نصب و لانه را این گونه تزیین می کند .دیده شده است که در لانه این پرنده حتی جواهر آلات زنان را دزدیده و به لانه برده است . در سابق که کشک درست می کرده اند و کشکها را برای خشک شدن در پشت بام ولو می کردند این پرنده از این کشکها می دزدیده است . به همین شوند نام (( کشکه ور یا کشکه بر ))به این پرنده داده اند .
من خودم شخصا از ماجرایی خبر دارم که انگشتر عروس خانمی گم شده بود . زیاد به این و آن تهمت زده بودند . دو سه سال بعد به گونه ای اتفاقی انگشتر را از لانه این پرنده پیدا کردند .

Mofrad گفت...

لابد شکل کشکور این مفهوم را می داده است. من تصورم این است که این نام در اصل مرکب از کاس/کس به معنی سبز پررنگ/کبود و کرک یعنی پرنده است. در مجموع یعنی پرنده کبود رنگ. معنی کشکور برداشتی ثانوی از نام کشکرک بوده است. چون این پرنده قبل کشف و رایج شدن کشک هم اسمی داشته است.اگر بر این اساس بود این نام باید به کلاغ نیزاطلاق میشد که در این دزدی ها زبردست است.

ناشناس گفت...

با درود
دیشب جای شما خالی در شب نشینی خانوادگی بودیم که یک واژه مشهدی جالب استفاده شد؛ هر چه دنبال معنی آن گشتم چیز دندان چیزی نیافتم ؛ گفتم با شما در میان بگذارم.واژه (پِت)را ما به معنی مقداری کم و ناچیز از چیزی به کار می بریم.برای نمونه:یَک پِتّی رو زِمین ریختَه؛یا یَک پتِّ غذا بِهِش بده.
با سپاس

Mofrad گفت...

پَت در کُردی به معنی تکه و پاره است. از ریشه پَت اوستایی به معنی [چیز کنده شده و ]به پایین افتاده.

ناشناس گفت...

با درود
در گویش مشهدی واژه ای داریم به نام بیجی ، به چم گریختن وفرار کردن؛
در واکاوی این واژه نخست این احتمال را دادم که این واژه از جهیدن بوده به این صورت که گفته می شده بِجَه و به مرور بیجی شده؛ولی ی در پایان واژه مرا در شک نگه داشت.سپس گفتم،از این جهت که بیجی به عنوان فعل امری به کار میرود وما به کسی که مخاطب ماست میگوییم بیجی(فرارکن)پس می شود آنرا از مصدردیگری دانست.که (ب)و (ی) درآن به خاطر فعل امر ساختن به آن چسبیده اند مانند:بگی،برسی؛بشوی و... .
البته در فرهنگ دهخدا روستایی در بابل را هم با نام بیجی آورده.
با سپاس

Mofrad گفت...

بیجی به معنی گریختن و فرار کردن از ریشه اوستایی بوجَ به معنی آزاد و رها شدن می باشد. ولی در نام روستای بیجی می تواند از ریشه دیگر باشد مثلاَ جای بیه. گویا بیه در شمال به معنی ابریشم خام بوده است.

ناشناس گفت...

با درود
درباره واژه پِت پرسیده بودم که احتما دادید همان واژه پَت در کردی باشد ولی جالب اینجاست که در خراسان واژه پَت به معنی دیگری کاربرده می شود.ما در خراسان به موی ژولیده و شانه نشده موی پَت میگوییم.با یکی از دوستان اهل فردوس هم که صحبت کردم معلوم شد واژه پِت در آنجا هم کاربرد دارد.دیدگاه شما چیست؟
با سپاس

Mofrad گفت...

پت می تواند به معنی افتاده و نیز بد بدهد. لابد منظور موهای افتاده و ژولیده است.