یکشنبه، شهریور ۱۷، ۱۳۸۷

معنی لفظی نام آسیا

معنی اصلی نام آسیا به معنی سرزمین ایزد اسب شکل باد بوده است

در سایت اسب ایرانی، مقاله اسب و سوارکاري در ايران باستان، دکتر عليرضا شاپور شهبازي، مجله باستان شناسي و تاريخ، سال يازدهم، شماره اول و دوم، پاييز و زمستان 75 و بهار و تابستان76 به مطلبی برخورد نمودم که نظریه قبلی مرا در باب معنی اصلی نام آسیا که من قبلاً آن را از همان نظریه پیشینیان که آن را مترادف با نام آناتولی به معنی سرزمین شرقی میگرفتم، عوض نمود: "واژه اي که بر اسب گذاشته شده از ريشه هندواروپايي اِکَ ئو آمده است که از ميان آنها موارد ذيل را ياد مي کنيم: سانسکريت: اَسوَه (صيغه مذکر)، ليتواني کهن: اَشوَ (صيغه مونث)، اوستايي و مادي: اَسپَه، تراکيه اي: اِسپي ئو، اُسِتي: يَسف، لاتيني: اِکوا (مونث) و اکوس (مذکر)، يوناني: هيپوس، هوري-ميتاني: ايشي يَه، سکايي: اَسَّه، فارسي باستان: اَسَه، پشتو: آس، آلماني قديم: اَي هو-، انگليسي باستان: اِاُه، ايرلندي: اِخ، و از طريق هوري عتيق سي شو به اکدي کهن راه يافته و شي شو شده و در کنعاني و عبري قديم سوش و در آرامي سوشيا و در مصري سمّ ت، گرديده است. عيلاميان نيز اسب را از خارج گرفتند و بدان کوتو نام دادند." اشکال مختلف کلمه اسب در زبانهای هندواروپایی نشان میدهد که نام آسیای صغیر که ابتدا همان مناطق سمت شهر تروا را شامل میشده، در اساس به معنی سرزمین ایزد اسب تمثال بوده است. چه اسب چوبین اساطیری تروا که مورد احترام و توجه اهالی تروا قرار داشته است، نشانگر آن است که در این منطقه اسب حیوان توتمی و مقدس ایزد باد مردم به شمار می آمده است. از آنجاییکه اسب در اساطیر یونانی سمبل و شکل خدای باد به شمار می آمده است، بنابرین در اینجا در اساس از اسب (اسوه، ایشی یه، آسیا) خود خدای قبیله ای باد هیتیان لویایی یعنی تارو منظور بوده است که شهر به نام وی تاروا/تروا (= ایلیون، به یونانی یعنی شهر ایزد باد) نامیده می شده است. نام این خدای لوویایی محافظ این شهر در اساطیر یونانی همچنین پالادیوم/پالاس یعنی ایزد/الهه محافظ جنگجویان قید گردیده است. بنا به اساطیر یونانی تا مجسمه این ایزد/الهه در این شهر قرار داشت، این دژ تسخیر ناپذیر بود، لذا یونانیها برای تصرف تروا ابتدا طرحی برای ربودن این مجسمه افکندند. در رابطه با نام کنعانی و عبری اسب گفتنی است. کلمات آرامی سوشیا (اسب) و انت (دارنده) به همراه کلمه سامی هزوارشی شوسبار(سوار) نشانگر آن هستند که نام سوشیانت و فلسفه ظهورمنجی از ملل سامی آشوری و آرامی تحت ستم و زیر دست امپراطوریهای ایران و یونان و روم به ایرانیان رسیده بوده است و چون در زبان اوستایی هم معنی مناسب سودرسان از آن عاید میشده است به همین صورت سامی آن پذیرفته شده و رسمیت یافته است. این بدان معنی است که حتی در ریشهً نامهای منجی سامی مسیح و مسینا(مسیح ما) در اصل حالت مالکیت از ریشه میتانی ایشی یه (اسب) به معنی سوار نهفته بوده است که بعداً توجیهیاتی با معانی غسل تعمید داده شده و تدهین شده هم در زبانهای سامی بر آنها یافته اند. چه گروه بزرگی از میتانیهای آریایی میثه/میثره پرست همان قبیله نظامی حاکم اتحادیه قبایل هیکسوس (پادشاهان شبان) بوده اند که سرانجام بعد از یک قرن و نیم حکومت در مصر سفلی (در حدود اواخر قرن 18 تا اواسط 16پیش از میلاد) تحت فرماندهی کاموسه (روح همنشین ایزد میثه/میثره، موسی کلیم الله) توسط فرعون مصری جدید اهموسه (برادر میثه) از مصر به سوی فلسطین باز پس رانده شدند. به گواهی اسناد تاریخی از جمله مندرجات تاریخی/اساطیری خود تورات این میتانیها (قوم موسی) به همراه قوم هوری (قوم هارون)، قوم عمران (آموریها) و قوم مریم (ملت ماری رانده شده توسط حمورابی) بعد از باز پس رانده شدنان از مصر در سرزمین یهودیه / فلسطین ماندگار شدند و سرانجام به سلک یهود در آمدند.

هیچ نظری موجود نیست: