ایرانمان هرگز گلستان نبوده است
کی نزد ما
تک گلها
به گلستان مبدل شدند؟
آن وقت که
پیر عامل ملی شدن
پیش چشمان نابینای خلق خفته
با دستان حلقه در زنجیر به زندان جاودانه رفت؟
یا آن وقت که
مغز بزرگ فاطمی
فاطمی ها
به تیر خلاص رفت؟
یا آن وقت که قلب حنیف و بیژن
از تپش خلقها
در جهل خندهً اهریمنان
در ماتم و سکوت رفت؟
یا آن وقت کمر بستهً جهانخواران و ارتجاع
در سکوت خلق افیون زدهً تاریخ
در روزنامه و احزاب اطلاع بسته ،
جواب آزادگی و آزاد مردی به تیر خلاص داد؟
و در بازی شطرنج اهریمنان میدان به پیاله لیسان و مدیحه سرایان شاهانه مان سپرد؟
یا آن دوردستها
بردیه زرتشت و مانی و مزدک
جانانه
در خون اصلاح گریشان غوطه ور شدند؟
فریبت داده اند
گل داشتیم
ولی
ایرانمان
هر گز گلستان پرور
و
سراسر گلستان نبوده است.
شنبه 2008.9.27؛ شهر لینشوپینگ سوئد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر