شنبه، آبان ۰۴، ۱۳۸۷

پادوهای ارتجاع مزین سلطنت

خواستم از جوانان روزنامکی و پیران میرفطروسی و آجودانی که از سر بی سر و سامانی و بی سرپرستی به دنبال رضاشاه دیکتاتور بیسواد میدوند و این ضد مشروطه واقعی قهرمان مشروطه سلطنتی(به مثابه جمهوری دیکتاتوری ولایت فقیه)معرفی می نمایند؛ حرفی بزنم دیدم که کسی حرف دل مرا جلوتر با همان بیت شعری که می خواستم شروع نمایم به خوبی زده است و راهم کوتاه شد.لبّ سخن من این بوده و هست اگر رضا خان در همان سمت سردار سپهی باقی می ماند از نظر مشت آهنینش یک قهرمان ملی میشد؛ ولی با پااز حریم سپهبدی به سلطنت استبدادی گذاشتن؛ و تغییر و تبدیل قوانین اساسی مشروطه به استبدادی عواقبش همین روزهای سیاه دیکتاتوری پشت دیکتاتوری است که تجربه میکنیم و درس عبرت هم نمیگیریم.در باب جریان تبدیل قوانین مشروطه به استبدادی توسط مثلث داور ، نصرت الدوله و تیمورتاش و.. که در دوره رضا شاه اتفاق افتاده است؛ خواندن کتاب بی نظیر بازیگران عصر طلایی ابراهیم خواجه نوری برای این راستگرایان پیر و جوان توصیه میشود.فی المثل القبیح به کسی که فرد را قهرمانانه از رودخانه گذر داده حق تجاوز قائل نشوند.
والا به مصداق همان عبارت فارسی معروف آن کس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابد الدهر بماند..
نقدی بر کتاب در دست چاپ خاطرات اردشیر زاهدی


دارا نيروئي- لوس انجلس



هر دم از این باغ بری میرسد تازه تر از تازه تری میرسد



پس از آنان دیگر، ناگهان چشممان بجمال کتاب خاطرات اردشیر زاهدی دارد روشن می شود که قسمتهائی از آن در تاریخ 10 شهریور 1384 بر روی سایت roozonline.com تحت عنوان « کودتای 28 مرداد دروغ است» به چاپ رسیده است.

ما کاری بکار سایر مطالب خاطرات ایشان نداریم که اینروزها خاطره نویسی مد روز است و از شعبان تا رمضان همه دست بقلم شده اند و اولاد وطن را در برابر سیلی از اطلاعات متناقض حیران و انگشت به دهان رها کرده اند، اما نسبت به ماجرای 28 مرداد نمی توانیم ساکت بمانیم که « اگر خاموش بنشینی گناه است»

اگر کسی میداند که این حضرات بدنبال چه چیز هستند بالای غیرت ما را روشن کنند. ما و تعداد بسیاری از یاران از حل این معما درمانده ایم که براستی این آقایان چه منظوری از تحریف واقعیات روشن ترازروز دارند. در اینکه بساط سلطنت در ایران برای همیشه برچید ه شده است جای شکی نیست و بسیار ساده اندیشی و آرزوپروری است که تصور کنیم اولاً مشروطه سلطنتی در ایران حاکم گردد، ثانیاً رضا پهلوی شاه آن مشروطه مفروضه بشود و ثالثاً در آن رژیم مفروضه مهجوره مجهوله پست سفارت کبرا یا وزارت علیا نصیب جناب اردشیر زاهدی گردد. ( از دوستان ریاضی دان خواهشمندیم درصد- یا در هزار- و یا درمیلیارد چنین احتمالی را محاسبه و اعلام نمایند.)

پس سبب چیست که آقای اردشیر زاهدی و امثالهم همواره سعی در خراب کردن چهره خدشه ناپذیر دکتر محمد مصدق و منزه جلوه دادن محمد رضا شاه و نفی کودتای 28 مرداد دارند؟ پاسخ این سئوال را سعی می کنیم حتی الامکان در این یادداشت روشن کنیم.

اگر چه « آش آنقدر شور است که خان هم فهمیده است» و اکنون عالم و آدم دقیقاً و با جزئیات باخبرند که این کودتای ننگین- که آثار شوم آن تا به امروزچون يوغ برگردن نحيف ومانند زنجيرگران برپاي مردم محروم ایران سنگینی میکند- چگونه انجام پذیرفت، لکن برای آگاهی جوانان عزیز مملکت و آن دسته از کسانی که ممکن است تحت تاثیر نوشته های عوامفریبانه اي مانند خاطرات اردشیر زاهدی قرار گیرند، چند نکته از نوشته ایشان را پاسخ می دهیم:

1- آقای اردشیر زادهدی می نوسند: " در مرداد 1332 پادشاه به موجب قانون اساسی در غیاب پارلمان، از اختیار خودش در عزل و نصب وزیران استفاده کرد و فرمان برکناری نخست وزیری که قانون اساسی را زیر پا گذاشته بود و مثل دیکتاتورها عمل میکرد صادر کرد."

پاسخ: فرمان عزل نخست وزیر به تاریخ 22 مرداد صادر شده و در ساعت 1:30 بعد از نیمه شب بامداد 25 مرداد در زمانی که نخست وزیر در منزل خود در خواب بوده است توسط سرهنگ نصیری بدرب منزل ایشان برده می شود در حالکی که چند کامیون سرباز مسلح نیز از کامیونها پیاده شده و در کنار سرهنگ نصیری صف کشیده بودند. اشاره آقای اردشیر زاهدی به قانون اساسی تداعی این نکته است که بر اساس بند 42 متمم همان قانون اساسی( و بر اساس سابقه مسافرت شاه به لندن و واشنگتن) پادشاه می بایستی قبل از حرکت به خارج شورای سلطنت را معین و به دولت ابلاغ ميكرد.

آیا حرکت عجولانه شاه و نوع ابلاغ فرمان و عدم اطلاع احدی از آحاد ملت از اینکه پادشاه مملکت به چه مدت و به چه مقصدی خاک وطن را ترک کرده است محکمترین دلیل برای هر عقل سلیمی نمی باشد که موضوع برکناری در کار نبوده بلکه توطئه نظامی که همان کودنا باشد طرح ریزی شده است؟ (1)

2- آقای زاهدی می نویسند: " چرا امریکایی ها چهل سال است از عهده کوبا در چند قدمی خودشان بر نمی آیند و چرا نتوانسته اند وضع لیبی را عوض کنند؟ وقتی پای عراق و افغانستان به میان می آید امریکا باید میلیارد ها دلار به گفته خودشان خرج کند، اما یک دولت ملی و قانونی مردمی را با شصت هزار دلار در چند ساعت می توانند بردارد؟"

پاسخ: الف) در مورد عراق و افغانستان و لیبی به نظر می رسد جناب اردشیر زاهدی تقویم خود را گم کرده باشند. چرا که شرایط زمانی فعلی را با شرایط 52 سال قبل ( زمان کودتای امريکائی- انگلیسی) دارند مقایسه می کنند.

ب) اما چرا حریف کوبا نمی شوند؟ زیرا که در داخل کوبا نظمامیان خیانتکاری مثل فضل الله زاهدي وجاسوسان مزدوري مانند جمال امامی و میر اشرافی و خودفروختگان عوامفریبي همچون آیت الله کاشانی و خود شیفتگان قدرت طلبی مثل محمد رضا شاه دست همکاری به امپریالیست امریکا نمی دهند.

ج) در مورد رقم دلاری این کودتا نیز آقای اردشیر زاهدی باز یک تکه از کل تصویر را ملاک قرار داده اند به این معنا که رقم 60000 دلار رقمی بوده است که سازمان سیا در اختیار فضل الله زاهدی قرار داده تا بین سایر افسران میهن پرست!! تقسیم کنند که البته بعداً این رقم به 135,000 دلار افزایش پیدا کرده است. علاوه بر اینها پس از موفقیت کودتا سازمان سیا مبلغ یک میلیون دلار به به شخص سرلشگر بازنشسته زاهدی پرداخت کرده است. هم چنین به برادران رشیدیان ماهانه مبلغ 10 هزار دلار، به آیت الله کاشانی مبلغ 10,000 دلار پرداخته است و نیز بین اوباش و اجامر و چماقداران و چاقوكشها که در صبح 28 مرداد محیط پایتخت را به آشوب کشانده و رعب و وحشت در شهر بوجود آوردند مبلغ 900,000 دلار تقسیم کرده است. به علاوه بلافاصله بعد از برقراری دولت کودتا به فوریت مبلغ 5 میلیون دلار کمک بلاعوض در اختیار ان دولت گذاشته شد.(2) ( که اگر این ارقام را به نرخ امروزی محاسبه کنیم خواهیم دید که سر به مليونها ها دلار خواهد زد چراکه در آن زمان نفت به قیمت زیر یک دلار به فروش می رفت)



3- آقای زاهدی می نویسند: " ادعای باطل کرمیت روزولت را در کتابش باور می کنند اما کسی به بقیه حرفهایش در همان کتاب توجه نمی كند که گفته است فقط معدودی همکار داشت و روی پشتیبانی ارتش و مردم از شاه حساب می کرد..."

پاسخ: آقای اردشیر زاهدی از طرفي اعتراض دارند که چرا مردم ادعای باطل کرمیت روزولت را باور می کنند و از طرف دیگر اعتراض می کنند که چرا مردم به بقیه حرفهایش ( لابد این قسمت حرفهای کرمیت روزولت باطل نیست) توجه نمی کنند! بالاخره آقای زاهدی تکلیف مردم را روشن نمی کنند که نوشته های کرمیت روزولت ادعای باطلی است یا نه، شاید هم 50 درصد راست و 50 درصد باطل باشد آن هم به سليقه و انتخاب آقای زاهدی.



4- آقای اردشیر زاهدی می گویند: " من فکر می کنم در اسناد وزارت خارجه امریکا بهتر می شود دید که امریکائی ها تا چه اندازه از واقعه 28 مرداد مبهوت شده بودند. در همان اسناد سیا که چند سال بعد از 28 مرداد نوشته شده آمده است که " در 28 مرداد یک اتفاق باور نکردنی افتاد. بعد از اعلام خبر پیروزی مردم امریکائيها باور نمی کردند و می گفتند شوخی است."

پاسخ: اتفاقاً آقای اردشیر زاهدی در این قسمت یک حقیقت را متذکر شده اند و آن اینکه پس از اینکه كودتا در 25 مرداد شکست می خورد، سازمان سیا به کرمیت روزولت دستور می دهد که فوراً خاک ایران را ترک کند اما روزولت که این شکست را نمی توانسته بپذیرد طرح جایگزین را که همانا کودتای دوم باشد به مورد اجرا می گذارد. به این ترتیب پر واضح و طبیعی است که سازمان سیا که کار سرنگونی دکتر محمد مصدق را منتفی شده میدانست در حالی که منتظر ورود روزولت بود ناگهان با شنیدن خبرموفقیت نقشه جایگزین واقعاً و براستی شگفت زده شود و اعلام دارد که " در 28 مرداد یک اتفاق باور نکردنی افتاده..... این یک شوخی است."



5- آقای اردشیر زاهدی اضافه می کنند:" خیلی جای تاسف است که عده ای در داخل و خارج ایران سال های متمادی به یک مقدار دروغ چسبیده اند و هر چه حقایق تازه منتشر می شود باز همان دروغها را تکرار می کنند. پس فایده ای اسناد چیست؟"

پاسخ: بنظر ما نیز واقعاً و حقیقتاً جای تاسف بسیار است که که عده معدودی مثل اردشیر زاهدی آن هم فقط در خارج مملکت به مقداری دروغ و اوهام چسبیده اند و هر چه حقایق تازه در هزاران کتاب و مقاله و سند بطور روزمره منتشر می شود دنیای اوهام و خیالات خود را رها نمی کنند و 28 مرداد را کماکان قیام ملی می نامند تا آنجایی که احتمالاً امر بخودشان هم مشتبه شده باشد. اما فایده اسناد در این است که آنان که مهر میهن و غم مردم در سینه و سر می پرورانند با خواندن نوشته های بنده و اردشیر زاهدی و دیدن تناقض های آشکار به صرافت مطالعه می افتند و دست بکار مقایسه می شوند و مراجعه به همان اسناد را راه دریافت حقیقت و دلیل راه خود خود به فر دانائی می بینند و بر آنها ست که از لابلای آن اسناد طریق روشن آینده وطن را دریابند.



6- آقای اردشیر زاهدی می نویسند:" با استفاده از مقررات حکومت نظامی هر کسی را که دلش (مصدق) میخواست به زندان می انداخت و هر مدت که میخواست در زندان نگاه می داشت. در سال های 1331 و 1332 حدود 75 نفر از مهمترین سیاستمداران مملکت زندانی شدند. روزنامه ها پشت سر هم به وسیله حکومت نظامی توقیف می شدند، شخصیت های مملکت یا در زندان بودند یا فراری بودند و یا از ترس لجن مال شدن ساکت می ماندند. حتی خود شاه مملکت از همه کنار کشیده و از تهران خارج شده بود که دست نخست وزیر باز باشد."

پاسخ: آقای اردشیر زاهدی اسامی (هیچیک) از 75 نفر نفر زندانی را که به قول ایشان " از مهمترین سیاستمداران مملکت" بوده اند و هم چنین نام ( هیچیک) از " شخصیت های مملکت" را که در زندان یا فراری بودند و یا گوشه نشینی پیشه کرده یودند را ذکر نکرده اند.

به نظر می رسد که شرح و بسط اوضاعي را که ایشان تحریر کرده اند مربوط به سالهای 1332 تا 1335 بوده و تنها جای عاملین آن یعنی محمد رضا شاه و دکتر مصدق و تاریخ آن بر اساس اوهام ایشان جابجا شده باشد. شاید هم منظور آقای زاهدی از شخصیت های فراری همانا اعضای خانواده پهلوی باشد که بدرستی و به حق به دستور دولت اجازه ورود به کشور را نداشتند. هم چنین که لابد خود آقاي زاهدی فهرست روزنامه های توقیف شده ادعائی را در اختیار دارند چرا که طبق آمار رسمی مملکتی در آن دوران بیش از 50 روزنامه مخالف دولت در مملکت انتشار می یافت که دکتر مصدق کتباً به شهربانی دستور داده بود که مزاحم نشریات مخالف دولت نشوند.

7- آقای زاهدی در قسمت دیگری می نویسند: " روز 28 مرداد مصدق به ارتش دستور داد مردمی را که تظاهرات می کردند به گلوله ببندند. آن روز حدود 400 نفر از مردم مخالف مصدق کشته و یا زخمی شدند."

پاسخ: اسناد مدون و غیر قابل انکار نشان می دهد که با وجود تقاضا و اصرار تعداد زیادی از ملیون و نظامیان میهن پرست برای اجازه تیر اندازی به شورشیان و اخلالگران دکتر محمد مصدق هرگز چنین اجازه ای را صادر نکرده است. و نیزبراي رقم 400 نفری که ایشان بدان اشاره دارند پایه و اساس قابل اتکاء موجود نیست.

جمع بندي كلي:

آقاي اردشير زاهدي با سماجت و لجاجت بارزي حقايق هزاران بار نوشته شده ي مربوط به دوران اسفند ماه 1331 تا 28 مرداد 1332 را انکار می کنند و با خطاب کردن واهی دروغ به خاطرات کرمیت روزولت این ماجرا را آنچنان که به دلخواه و آرزو و رویای خودشان بوده است ترسیم کرده اند بنحوي که انگار که ایشان در شهر کورها زندگی می کنند. معلوم نیست که چرا نوشته های آقای روزولت دروغ ولکن ادعاهای آقای زاهدی درست باید باشد زیراکه کرمیت روزولت در کتاب خاطرات خود دلیلی برای دروغپردازی ندارد. به عکس این آقای اردشیر زاهدی است که دلایل بی شماری برای نفی و وارونه جلوه دادن کودتای نا مردمی و شرم آور 28 مرداد دارد که ایشان بلاشک فرزند و داماد 2 نفر اصلی و مقدم کودتا بوده اند و سالهای سال با تمام بی کفایتی و تنها براي دستخوش و پاداش عاملیت پدرشان در کودتا در سمت وزیر خارجه و یا به عنوان سفیر کبیر ایران در واشنگتن با بودجه کلان بی حد و مرز از- کیسه ملت مظلوم ایران- مشغول نوعی سلطنت ،تاخت وتاز و عیش و عشرت بوده اند.



بنابراین فقط شاید چنین باید پنداشت که دلیل این ادعای پوچ این باشد که آقای اردشیر زاهدی هنوز در مستی و نشئه مهمانیهای افسانه ای آن دوران بسر می برند، در دل کین مصدق را دارند که محبوبیت جاودانی پیرمرد را بر نمی تابند و در سر خیالات و رویای بازگشت بدان ایام را می پرورانند و بهمین خاطر کماکان به این ادعاي مضحک ادامه می دهند.



در خاتمه برای اینکه طریق انصاف را پیش گرفته باشيم و خواننده را به تصمیم گیری شخصی و اختیاری راهبرده باشیم مطلب را به این طریق جمع بندی می کنیم:

آقای زاهدی در متن نوشته های خویش جمله اي را نوشته اند تحت عنوان " سئوال من این است" اینک سئوال ملت هم این است که : اگر کتاب روزولت دروغ است پس کتاب " تمام مردان شاه" نوشته استفن کینرز هم دروغ است؟(3) آيا کتاب " سیاست خارجی امریکا و شاه" نوشته گازیوروفسكي هم دروغ است؟ اظهارات و معذرت خواهی بیل کلینتون از ملت ایران هم دروغ است؟ سخنان مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه اسبق ایالات متحده امریکا که در نیویورک تایمز 18 مارچ 2000 بچاپ رسیده هم دروغ است؟ آیا خاطرات ژنرال شوارتسکف که در تاریخ دهم مرداد 1332 با گذرنامه سیاسی و دو چمدان حاوی میلیون دلار وارد تهران شده و به ملاقات شاه رفت هم دروغ است؟ آیا خاطرات برادران دالاس و طرح " عملیات آژاکس" هم دروغ است؟ آیا لغت آژاکس که به معنای چکمه و با لگد کسی را از جائی بیرون انداختن است همینطوري و اتفاقی روی عملیات براندازی دولت دکتر مصدق گذاشته شده بود؟ و .... اگر بخواهیم که تمامی کتابها و مقالات و گزارشات و اسناد محرمانه منتشر شده مربوط به واقعه 28 مرداد را فقط نام ببریم به واقع بیش از دهها صفحه را در برخواهد گرفت که لزومی برای اینکار نیست که عاقل را اشارتی کافی است.(4)



پانویس ها

(1) فرمان کذائی برکناری صد البته که توسط کرمیت روزولت در اختیار سرهنگ نصیری قرار میگیرد. لابد این نکته هم که در بیش از یک صد جلد کتاب نوشته شده است بزعم آقای اردشیر زاهدی دروغ است.

(2) رجوع فرمائید به کتاب" سیاست خارجی ایالات متحده و شاه" نوشته گازیوروفسكي

“Us foreign policy & The Shah” Gasiorowski

(3) کتاب " تمام مردان شاه" All the shah’s men نوشته استفن کینزر. بر اساس بیش از 500 جلد کتاب و رساله و سند و مقاله به رشته تحریر درآمده است. فهرست تمامی این کتابها و مقالات و اسناد در انتهای متن انگلیسی کتاب " تمام مردان شاه" تحت عنوان یادداشتها یا notes ذکر گردیده است. مراجعه فرمایید و لذت ببريد.

(4) برای یافتن کتب بیشتر مراجعه فرمائید در سایت google وجستجو کنید: سیاست خارجی ایالات متحده و خاورمیانه و شگفت زده شوید از تعداد و تنوع آنها كه اكثرشان هم درباره ايران هستند.

همچنين در سايت AMAZON ميتوانيد جستجو فرماييد تحت عنوان ايران- شاه- خاورميانه

هیچ نظری موجود نیست: