پنجشنبه، دی ۰۵، ۱۳۸۷

نامه ای بی تعارفی به سران جمهوری اسلامی

آهای مردم که در ساحل نشسته، شاد و خدانید ولی این ملت نالان را از ته دل میگریانید؛ بینش و کردارتان انقلاب کبیر ملت ایران هر روز بیش از روز پیش کم عمق و بی محتوی می سازد. تحت عناوین صد در صد مقدسات و ممنوع النقدها میکربهایی فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و قضایی خطرناکتری از طاعون و وبای جمع شده است. برای حفظ انقلاب بسیار بزرگ ضد امپریالیستی ملت ایران که قبای جمهوری ممنوع النقد اسلامی ایران به تن کرده است جز ویران کردن این تنیده های عنکبوت اهریمن تاریخ و روی آوردن به مردم گرایی صرف چاره ای منطقی ندارید. حتی طرح شاه در ارائه حزب رستاخیز ملی منطقی تر و فراگیرتر از دیکتاتوری جمهوری غلات روحانیون شیعه حاضر بوده است. شعار دموکراتیک و ملی هر دو فریب خلق اند؛ اوج شعارهای انحرافی جمهوری اسلامی بوده و هست و باعث قتل هزاران پیر و جوان بی گناه که هر کدام به شیوه خود میهن شان را دوست می داشتند. در طبیعت نه خدایی ماوراء الطبیعی و نه مهدی موعودی جز خورشید و زمین و عامه مردم؛ وجود ندارند. تبلیغ این باورهای خرافی خود فریبی و عوام فریبی با توجه به عواقب کشنده آن عامل قاطع بسیار خطرناک برای مردم ایران و منافع مردم ایران و بقاء ایران است. اگر شما به دنبال سنت و احساسا ت شکل گرفته شخصی خود بخواهید بروید، برای شخص خود آزادید ولی این زهر هلاهل و غیر قابل اثبات و غیر منطقی را به اجبار به حلقوم این ضعیف و ضعفا نریزید. مردم ایران نظیر تمام مردم دنیا ادیان باورهای دینی شان به عنوان باور شخصی برای خود و خانواده شان میخواهند؛ نه زور چپانیهای شما را، که خود دانید جز نتیجه منفی عاید نمی سازد؛ از هر جای این جریان متوالی وحشتناک ضرر دینی و ملی و میهنی برگردید برد کرده اید؛ نه اینکه همانند آن طفل اهریمنی سرطانی وقتی که آب از سر گذشته بود بخواهید بگویید من صدای شما ملت ایران را شنیدم. گند تک حزبی و میدانداری صرف به به و چه چه گویان در رسانه های عمومی جمهوری اسلامی کار را به جایی رسانده است که حتی روشنفکران نسبتاً متعهد ایرانی برای رساندن پیام خود به مردم به رسانه های پر کرّ و فرّ اهریمنان سیاست و اقتصاد جهانی متوسل میشوند و جز این هم چاره ای ندارند. چون مردم از برنامه های تلویزیونی ملال آور شما، به اژدهایان جهانی بزرگ خوش رنگ و رقصان روی می آورند. آزادی احزاب سیاسی مستقل و روزنامه های مستقل و شرکت دادن نمایندگان عموم باورهای سیاسی و دینی در بسیج و سپاه و انتخابات ریاست جمهوری و مجلس درمان اساسی مرض حاضر است؛ نه پا تو کفش دگراندیشان نمودن که شما مرسوم نموده اید.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

مثل اینکه این پند و راهنمایی مرا رفسنجانی هم در یافته که گویا گفته است با قوانین 1400سال پیش نمی توان مملکت اداره کرد. ولی چگونه می توان این سازمانهای تو در تو و پیچ در پیچ و مافیایی قدرت در جمهوری اسلامی ولایت فقیه را به دموکراسی و آزادی احزاب و روزنامه ها و عقاید و آرای عموم ملت راضی کرد. از قرار معلوم چاه کن که به چاه عمیق کنده شده جمهوری اسلامی سقوط کرده خود قادر به بیرون آمدن از این چاه نفرین و ناله ها نمی باشد.به قول ما آذری ها من بو ایشه مات قالمیشام یعنی من در علاج این مسئله مات و حیران مانده ام