چهارشنبه، دی ۱۱، ۱۳۸۷

بررسی مندرجات کتیبه های عیلامی در باره جغرافیای تاریخی ایلام و بختیاری

نام شهرکرد وایلام و برخی نواحی دیگر چهارمحال بختیاری و ایلام در کتیبه های کهن عیلامی

در وبلاگ همراه اندیشه که در واقع به صورت دایره المعارفی در باب تاریخ و فرهنگ کهن عیلام است به مطلبی تحت عنوان شوتروک ناخونته اول پادشاه عیلامی در باب جغرافیای ناحیه ای جنگلی و کوهستانی در مجاورت عیلام بر خوردم که بسیار جالب است و پرده از روی نام و نشان شهر کرد و نقاط بین راه آن تا اراضی خود عیلام بر میدارد. تعیین و تبیین این نوع اسناد جغرافیای تاریخی برای نگارنده که مغزش دهه هاست به تطابق درس نقشه جغرافیا را با طبیعت مشغول است کار چندان دشواری نیست. به هر ترتیب نگارنده مطلب را چنین حلاجی می نماید: پادشاه عیلامی که برای تهیه چوب مورد نیاز ساختمان معبد شهر شوش بدان ناحیه عزیمت نموده بود؛ سندی جغرافیایی ارزنده ای از این نواحی ناحیه چهار محال بختیاری به یادگار نهاده است. سومریان نیز مشتری چوبهای جنوب این ناحیه یعنی کهکیلویه و بویر احمدی حالیه بودند و آن را از طریق دریا از بندر دیلمون (دیلم) وارد می نموده اند. هانی پادشاه عیلامی اجاپیر (ایذه) از تصرف دو ناحیه مرزی به نامهای شیل هیتی (سیل- وائیتی، مطابق سیلاب حالیه) و پیرین (پس ریش حالیه) خبر داده است که در سمت کهکیلویه و بویر احمدی قرار گرفته اند. نواحی سر راه شوتروک ناخونته اول پادشاه عیلامی به اکلات مرکز جنگل چوبهای معابد به همراه نامهای کنونی معادل آنها عبارتند از: تهربما (سر صحرا)، تدا (چیداک)، وکل (ده ولی)، هاشمار (=عقاب، اردال=بلندی منسوب به عقاب)،هاشنام (هفشجان)، لوبومی (لردگان)، میموراشی (= چشمه میمو،ممکا = چشمه مم)، شالی (شلمزار) و سر انجام خود ا- کلات (= علی القاعده به تلفظ پارسی قدیم ا- کرت= معبد کلاته یا دژ سنگی) که مقصد سفر شوتروک ناخونته اول بوده به وضوح همان ده کرد (شهرکُرد حالیه) است. در مقاله در رابطه با شوتروک ناخونته دوم از رود هیثیته یا ایدیده (سیمره/کرخه)، شهرهای ی دورانتاش یا دورانداسی ( چغازنبیل) و تیکنی (چغامیش) را به عنوان شهرهای واقع مجاورت آن نام برده شده است.
مطلب وبلاگ همراه اندیشهً آقای رضا صدیقی در باب این اماکن در رابطه با شوتروک ناخونته اول از این قرار است:
ق م 1171-1207 شوتروک – ناخونته اول

"شوتروک ناخونته اول یکی از فرمانروایان عیلامی است که در سال 1207 ق م به قدرت رسید.یک کتیبه شوتروک ناخونته از انتقال استلی از آیا به شوش و هدیه آن به اینشوشیناک می پردازد . کتیبه می گوید بسیاری از شاهان گذشته جایی را که چوب های برگزیده (واژه های عیلامی برای این عبارت هوساهتیک هستند. معنی درست واژه عیلامی هوسامه نیز می باشد:" در اکالات پرستشگاهی برای اینشوشیناک از چوب ....برآورده بودند".) در آنجا پیدا می شد، نمی شناختند.اما وی از درگاه ایزدش اینشوشیناک خواست تا این محل را به او نشان دهد و اینشوشیناک نیز دعای او را اجابت کرد.راه این محل از تهریما،تدا،و کل و سپس هاشمار و هاشنام (تنگ هاشمار که در اسناد آشوری از آن نام رفته باید در کنار پیچ و خم های دیاله در جبل حمرین بوده باشد.) می گذرد. از جاهایی به نام شالی،میموراشی،ولوپونی نیز نامبرده شده است.وی به کمک اینشوشیناک جایی را که چوب های برگزیده می رویید پیدا و در آنجا درختکاری نمود.وی چوب های برگزیده به شوش آورد .به لطف هوبان و اینشوشیناک روی آنها کار کرد و در پرستشگاهی که فراز شوش نهاده بود به اینشوشیناک هدیه نمود. در کتیبه های دیگر به دورانتاش که بعدها به نام دورانداسی خوانده شد، بر کرانه رودخانه هیثیته یا ایدیده و به جایی به نام تیکنی اشاره می کند. کتیبه های دیگروی حاکی از آن است که وی با آجر پرستشگاه اینشوشیناک در شوش را آرایش داد. پرستشگاه ایزد بانو مانزات را مرمت کرد.وجود حوض های سنگی برای پرستش ایزدان عیلامی به طور اخص برای اینشوششیناک و سوهسیپا بیان کننده انجام منظم قربانی ها ست. جزیره لیان(بوشهر کنونی) به شوتروک ناخونته تعلق داشت.در آنجا وی پرستشگاه ایزد بانو کیریریشا را بازسازی کرد."
در وبلاگ همراه اندیشه جای دیگر در رابطه با فرمانروای عیلامی عهد مادها به نام آتاهامیتی ایشوشیناک (حدود 653 پیش از میلاد) از اماکن بزرگ و کوچک چندی یاد نموده که به همراه نامهای معادل کنونی آنها از این قرارند: پسی تمه (به زبانهای ایرانی یعنی جایگاه تیمار و مواظبت، رامشیر)، شامار شوشو (شماره پنج)، بسیت (بسیتین)، شپشیلات (شکریات). در منطقه ای به نام راشی: هامانو (هفت گل)، بیت ایمیبی (تمبی)، بوبه (بی بی گل)، بیت بوناکی (جانکی)، بیت ارابی (ال-ربی، باغ ملک)، در منطقه کرخه ماداکتو (شهر ویران نزدیک دره شهر)، دورانداسی (چغازنبیل)، توبا/تل توبا (هفت تپه)، دین شاری که محل پرستش الهه رئا بوده مطابق با قصبه عبدالخان است. در جنوب که مساکن آرامی ها بوده است از هایااوسی (هویزه)، گاتودو (قجریه) و دائه با (تابان) نام برده شده است. در رابطه با نامهای کنونی ویرانه های با شکوه چُغامیش (تیکنی) و چُغازنبیل (دورانتاش) گفتنی است این اسامی را به ترتیب می توان تپه عظیم و تپه ژنده پیل مانند معنی نمود.
آقای رضا صدیقی در سلسله مقالات خود در باب تاریخ عیلام اشاره به قصبه هایی می نمایند که مسلم می نماید در قسمتهای ایلام کنونی یعنی شمال عیلام باستانی (خوزستان) قرار داشته اند. زیرا برای نمونه نامهایی که وی از سیاهه 250 تایی این قصبه های شمال عیلام می نماید به وضوع با نام و نشان و موقعیت جغرافیایی و شرایط اقلیمی کوهستانی و دارای حیات وحش غنی ایلام حالیه همخوانی دارد. چنانکه اشاره شد ایشان از این لیست طویل به آوردن نمونه ها قناعت کرده و نگارنده نیز در حال حاضر به منبع پایه برای بررسی کل این مجموعه اسامی جغرافیایی دسترسی ندارد. لذا نگارنده به ناچار به بررسی همین فهرست اندک بسنده می کند تا شاید این روش بکار دیگران هم بیاید تا آنان که این منبع پایه ای را در دست دارند گام پیش بگذارند و تاریخچهً قصبات و شهرکهای ناشناخته استان کم اسم و رسم ایلام را با شهرکها و روستاهای دارای فرهنگ طبیعی و سنتیش با تاریخ عیلام جنوبی به اعصار و قرون دور دست تاریخ برند.
مقاله رضا صدیقی در وبلاگش همراه اندیشه از این قرار است (این جانب نظر خود را در باب جایگاه کنونی این قصبات ذکر خواهم کرد که این گام نخستین مسلماً خالی از خطا نخواهد بود).
شوتروک ها(1207-116ق م):
عیلام با روی کار آمدن شوتروک ناخونته (1171-1207ق م) دوره بزرگ تاریخ خود را آغاز نمود.از شوتروک ناخونته کتیبه های زیادی به دست آمده است . وی در آنها بر خود می بالد که کارهایی که فرمانروایان گذشته انجام نداده بودند او به انجامشان مبادرت ورزیده است .جزیره لیان به امپراطوری شوتروک ها تعلق داشت.دراین میان آشور – دان یکم (1154-1189 ق م ) فرمانروایی دیرپای خودر را در آشور آغاز نموده است.در سال 1171 ق م کوتیر- ناخونته (1166-1170 ق م) به فرمانروایی دودمان کاسی خاتمه داد.وی پرستشگاه کیریریشا در جزیره لیان را بازسازی کرد.
در میان شوتروک ها ،شیلهاک اینشوشیناک (1151-1165 ق م ) بی تردید بزرگترین فرمانروای عیلام بوده است.روزگار وی اوج دستاوردهای سیاسی عیلام و اوج اهمیت بازرگانی و اقتصادی این سرزمین بوده است.
کتیبه ای ازوی باقی مانده است که با نیایش طولانی به درگاه ایزدانی که در عیلام آنها را می پرستیدند آغاز می شود،یعنی هوبان ،اینشوشیناک (شبان مردم شوش) کیریریشا،نانار،ناخونته،تمتی،سیلی،شیموت،هوتران،تیرو،ناپ-باهایی-هوتیپ-ناپیپ.
وی در آنچه در پی می آید نام 250 شهر وقصبه را می برد که در هشت گروه می آید که در قلمرو امپراطوری عیلام قرار داشتند.برخی نام ها با بیت"خانه"یا شا(از ) آغاز می شوند که ریشه سامی دارند.اسامی دیگر به ریشه کاسی دلالت می کنند و ریشه بقیه ناشناخته است.
گروه یک:42 ناحیه مانند بیت ناپاهه(خانه آهنگران)،شاایمیره(ازخران)و ...
گروه دوم:تنها نام شابربری ( از گرگها)و شا...نانگری(از...درودگران)را می توان نام برد.
گروه سوم:31 شهر
گروه چهارم:11 شهر مانند شانیشه (از مردم) و...
گروه پنجم:41 شهر مانند بیت ریه هاپی (خانه شبان بزرگ)
شاپور نامشهوم (نامی کاسی به معنای "از آن پشتیبان خدا")،ایشیرتوشا اداد (حرم اداد)،بیت ریکیم اداد(خانه تند اداد).
گروه ششم:49 شهر در ناحیه حلوان مانند سه بیتاتی(خانه ها)،بیت هوبانی(جای مخازن)و تعدادی نام ها که ثابت می کند به سرزمین کاسی ها رسیده ایم که عبارت اند از:بیت ناپ شومالیا(خانه ایزد شومالیا)،بیت میلی شپاک ( خانه ملی شیپاک)،شابور اهوته،بیت باری(خانه گرگ ها و شهرکاپلو.
گروه هفتم:10 شهر
گروه هشتم:26 محله مانند نارسیلام(رود سیلام) و...
بدون تردید،برخی از مکان هایی که از آنها نام رفته با تخت جمشید کنونی فاصله زیادی نداشتند.
وی لقب گسترنده امپراطوری بر خود نهاد.درروزگار وی اینشوشیناک "شبان مردم" بزرگترین ایزد قلمرو او گردید.
درباره دوره ای که بیش از سیصد سال از مرگ هوته لودوش –اینشوشیناک (991-996ق م)می گذرد منابع به کلی سکوت می کنند.گورها محل بناهای قدیمیتر پرستشگاهی را در شوش پوشانده اند."
نظر اینجانب به عنوان محقق جغرافیای تاریخی ایران در باب تطبیق اسامی این قصبات با معادلهای پیشنهادی آن چنین است: بیت ناپاهه (خانه آهنگران، روستای آهنگران پهله یا طبق قاعدهً تبدیل حروف "ن" و "پ" به "م" در تلفظ ماماههً خود نام ناپاهه= شهرمیمه)، شا ایمیره (جایگاه نگهداری خران و اسبان= سیمره، شهر حالیه دره شهر که نام قدیمی اش را به شاخه اصلی رودکرخه داده است)، شابربری (جایگاه گرگ= روستای شباب چرداول)، شانانگری (جایگاه درودگران= قصبه برزه یا به احتمال کمتر در ترکیب شانا-انگری یعنی جایگاه انگری، روستای انجیره)، شانیشه (جایگاه مردم= دهلران)، بیت رهاپی (خانه شبان بزرگ= مه شوان، موسیان)، شاپورنامشهوم (جایگاه پشتیبان خدا= قصبه دارای آتشکده باستانی موشکان شهرستان سرابله، یا به احتمال کمتر شهرک چوار)، ایشیرتوشا آداد (حرم آداد، به فارسی شهر نیرومند آفریده= پهله)، بیت ریکیم آداد (خانهً تند آداد، روستای ریکا در شمال صالح آباد)، سه بیتانی (جایگاه خانه ها= قلعه درهً ارگوازی)، بیت هوبانی (مخازن، به فارسی یعنی جایگاه خوبان= مهران)، بیت باری (خانهً گرگ=علی القاعده به تلفظ پهلویش بالا= بالا/حصین آباد، شهر ایلام حالیه) شهر کاپلو (قصبه کره پو) و سر انجام نار سیلام (رود سیلام= دارای رود پرآب) با شهر آبدانان در ایلام همخوانی دارد.
از مطابقت نام شانیشه (جایگاه مردم) با دهلران (در پایه ده لولوبیان یعنی ده مردم) این نتیجه مهم عاید میگردد که نیاکان غیر آریایی لرها هم از لولوبیان (یعنی لولو ها بومیان آذربایجان و کردستان) بوده اند چون تبدیل حرف "ل" به "ر" در رابطه با این همانی بودن نامهای لُر و لولو (=مردم)، از ویژگیهای زبانهای مادی و پارسی کهن بوده است که اساساً در زبان خود حرف "ل" نداشته اند و حرف "ل" زبانهای دیگر را به صورت "ر" تلفظ می نموده اند. لذا در این باب که دیاکونوف در تاریخ ماد با ارائه نمونه هایی لغوی در زبانهای لولوبی و کاسیان بومی غیر آریایی و عیلامی، لولوبیان آذربایجان و کردستان و بومیان سرزمین کاسیان لرستان را از تبار عیلامیها شمرده یعنی در کل ساکنین بومی کهن زاگروس را عیلامی تباران آورده، محق بوده است.

۱ نظر:

Mofrad گفت...

معنی و مناسبت نام شهر مِهران
گفته میشود "مِهران در گذشته منصورآباد نام داشته است و در سال ۱۳۰۹ با تصویب فرهنگستان زبان فارسی به نام مِهران نامگذاری شد". این نام در هیئت مِه-ران (محل بزرگ) مناسبت تامی با نام این قصبه دارد، چه اصل نام منصور آباد در این رابطه باید همان مونزر آباد زبان کُردی یعنی به زبان مردم بومی مِهران، از ریشه اوستایی مانزَرا= بسیار توانگر به معنی "آبادی توانا و بزرگ" بوده باشد. آیا فرهنگستان این معنی با اطلاع از این معنی کُردی نام این شهر انتخاب کرده یا سنگی به هوا انداخته و به طور تصادفی به هدف بر خورده است؟