شنبه، دی ۰۲، ۱۳۹۶
نام و نشان شب یلدا
شب چله نزد ایرانیان: زمستان به دو چله کوچک و بزرگ تقسیم می شود. چله بزرگ از اول دی ماه تا ١۰ بهمن ماه را در بر می گیرد و از ١۰ بهمن به بعد را چله کوچک می گویند. یلدا، شب نخست چله بزرگ است. شب یلدا یا «شب چله» شب اول زمستان و درازترین شب سال است و فردای آن با دمیدن خورشید، روزها طولانی تر شده و تابش نور، افزونی می یابد. این بود که ایرانیان باستان، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می خواندند و برای آن جشن بزرگی بر پا می کردند. در زمان ابوریحان بیرونی به دی ماه، «خور ماه» (خورشید ماه) نیز می گفتند که نخستین روز آن خرم روز (روز شادمانی خورشید) نام داشت و ماهی بود که آیین های بسیاری در آن برگزار می شد. از آن جا که خرم روز، نخستین روز دی ماه، بلندترین شب سال را پشت سر دارد پیوند آن با خورشید، معنایی ژرف می یابد. از پس بلندترین شب سال که یلدا نامیده می شود خورشید از نو زاده می شود و طبیعت دوباره آهنگ زندگی ساز می کند و خرمی جهان را فرا می گیرد. به عبارتی دیگرخورشید در حرکت سالانه خود، در آخر پاییز به پایین ترین نقطه افق جنوب شرقی می رسد که موجب کوتاه شدن طول روز و افزایش زمان تاریکی شب می شود. اما از آغاز زمستان یا انقلاب زمستانی، خورشید دگر باره به سوی شمال شرقی بازمی گردد که نتیجه آن افزایش روشنایی روز و کاهش شب است. به عبارت دیگر، در شش ماهه آغاز تابستان تا آغاز زمستان، در هر شبانه روز خورشید اندکی پایین تر از محل پیشین خود در افق طلوع می کند تا در نهایت در آغاز زمستان به پایین ترین حد جنوبی خود با فاصله ٥/٢۳ درجه از شرق یا نقطه اعتدالین برسد. از این روز به بعد، مسیر جا به جایی های طلوع خورشید معکوس شده و مجددا به سوی بالا و نقطه انقلاب تابستانی باز می گردد. آغاز بازگشت خورشید به سوی شمال شرقی و افزایش طول روز، در اندیشه و باورهای مردم باستان به عنوان زمان زایش یا تولد دیگرباره خورشید دانسته می شد و آن را گرامی و فرخنده می داشتند.
تنوع برگزاری یلدا : یکی از آیین های شب یلدا در ایران، تفال به دیوان حافظ است. مردم دیوان اشعار لسان الغیب را با نیت بهروزی و شادکامی می گشایند و فال دل خویش را از او طلب می کنند. در برخی دیگر از نقاط ایران نیز شاهنامه خوانی رواج دارد. نقل خاطرات و قصه گویی پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر می کند. اما همه این ها بهانه هایی است تا خانواده ها گرد یکدیگر جمع شوند و بلند ترین شب سال را با شادی و صفا سحر کنند.در سراسر ایران زمین، جایی را نمی یابید که خوردن هندوانه در شب یلدا جزء آداب و رسوم آن نباشد. در نقاط مختلف ایران، انواع تنقلات و خوراکی ها به تبع محیط و سبک زندگی مردم منطقه مصرف می شود اما هندوانه میوه ای است که هیچ گاه از قلم نمی افتد، زیرا عده زیادی اعتقاد دارند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که در پیش دارند سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد.در گذشته، آیین هایی در این هنگام برگزار می شده است که یکی از آنها جشنی شبانه و بیداری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده، بوده است. جشنی که از لازمه های آن، حضور کهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد کهنسالی خورشید در پایان پاییز بوده است و همچنین خوراکی های فراوان برای بیداری دراز مدت که همچون انار و هندوانه و سنجد، به رنگ سرخ خورشید باشند.
کلمۀ شب یلدا را میشود در اساس نه از یلدای سریانی به معنی عام شب تولد بلکه برگرفته یلدای فارسی به معنی خاص شب آفرینش ایزد دلیر دانست: چون کلمۀ پهلوی و فارسی یَل از ریشۀ سنسکریتی اِلا یعنی ورزش به نظر میرسد و استاد پورداود لقب اوستایی ایزد مهر یعنی سورَ را به معنی نَبَرده (یَل) گرفته است. بنابراین یَلدا در زبانهای ایرانی به معنی آفرینش ایزد یَل (ایزد مهر، خورشید شکست ناپذیر نزد رومیان) بوده است. ابوریحان بیرونی به نقل از سلمان فارسی کُشتی به میان بستن را با ایزد مهر و جشن مهرگان وی مربوط دانسته است.
گفته میشود در حدود ۴۰۰۰ سال پیش در مصر باستان جشن «باز زاییده شدن خورشید»، مصادف با شب چله، برگزار میشده است. مصریان در این هنگام از سال به مدت ۱۲ روز، به نشانهٔ ۱۲ ماه سال خورشیدی، به جشن و پایکوبی میپرداختند و پیروزی نور بر تاریکی را گرامی میداشتند. همچنین از ۱۲ برگ نخل برای تزیین مکان برگزاری جشن استفاده میکردند که نشانهٔ پایان سال و آغاز سال نو بوده است.
در روم و یونان قدیم نیز، اولین روز زمستان روز بزرگداشت خداوند خورشید بوده است و آن را تولد خورشید شکست ناپذیر، ناتالیس سول انویکتوس، مینامیدند که از ریشهٔ کلمهٔ ناتال که در بالا اشاره شد برگرفته شده است و معنی آن، میلاد و تولد (یلدا) است. نام ایزد آریائیان سکایی خورشید یعنی گویتو سورو ("جیوتی[س]-سورو"، خورشید جنگاور) منشأ نام خورشید شکست ناپذیر (مهر) نزد ایرانیان و یونیان و رومیان به نظر می رسد.
معانی و مفاهیم محتمل دیگر یلدا در زبانهای ایرانی
در سالهای قبل یلدا را از ریشۀ ایرانی یار-دا (تقسیم سال) بر پایۀ یار (سال) و دا(۴) به معنی تقسیم کردن گرفته ام:
यर्हि ind. yarhi while, दाय m. dAya, division, दाय adj. dAya giving.
امّا الان متوجه میشوم یاردا با منظور داشتن دا(٢) به معنی آفریدن و ساختن نیز در مفاهیم آفرینش سال یا آفرینش یار و یاور به روشنی در مورد یلدا (جشن مهرگان کوچک آغاز زمستان) مصداق دارد. یعنی از آن جایی که می دانیم که ایزد مهر نور و روشنایی خدای یاری و یاوری بوده است، پس در مفهوم ایرانی یَلدا (یاردا) هم تقسیم و آفرینش سال در صبح شب یلدا (در کوتاهترین روز سال، تجسم طفولیت ایزد خورشید)، هم زمان تولد و آفرینش ایزد نور و روشنایی یاری (از ریشه اوستایی "یا" = مهربانی کردن) و یاوری (از ریشه اوستایی اَوَرِ) یعنی ایزد مهر (خورشید شکست ناپذیر) توأماً مستتر است. ریشۀ یار (یال، یل) در اوستا به صورت "یا" به معنی مهربانی کردن و یاری نمودن آمده است. بنابراین بر این پایه ها هم یاردا (یلدا) در اساس به معنی آفرینش و تولد ایزد مهر است. نام خرم روز را که ابوریحان بیرونی برای اول دی آورده می توان به معنی روز شادمانی خورشید یا روز گرامیداشت خورشید گرفت. از اینجاست که این صفت و موصوف در ارمنستان به صورت اضافه بنوت در آمده و ایزد مهر فرزند داود (گرامی) گرفته شده است.
شب چلّه نامیده شدن آن اشاره به شدت و طول تاریکی این شب است. چون فکر میکنم خود نام شب چلّه با کلمه سنسکریتی چیره به معنی شب دارای زمان طولانی مربوط بوده باشد. طبق قاعده حرف "ر" در زبانهای ایرانی به "ل" تبدیل شده است. نظیر تبدیل اروند به الوند:
चिर adj. cira long [time], चिर adj. cira lasting along time.
لذا به نظر می رسد واژۀ چیلّۀ (چلّۀ) بزرگ اشاره به طولانی بودن شب یلدا بوده باشد و چلۀ کوچک اشاره به همان سدۀ اوستایی که به معنی زیان، چپاول، حمله [شدت حمله سرما] است و آتش جشن سده نظیر آتش چهارشنبه سوری برای رفع شّر سرما و مریضی با آتشهای مقدس بوده است. نظر به قابل تبدیل بودن حروف"ج" و "ر" سنسکریت به "ی" و "ل" در زبانهای ایرانی خود یلدا به همان معنی چلّه (محل کشیدگی کمان) است: ज्यार्ध m. jyArdha sine of an arc.
یال در زبان کُردی به معنی ستیغ بلندی است. لذا خود واژۀ یلدا به صورت یال-دا می تواند به معنی محل کشیدگی کمان (چلۀ کمان، معادل jyardha در سنسکریت) گرفته شود. جزء سنسکریتی dha در کلمۀ پهلوی ز-یگ/ز-یک (نخ، تار، زِه= چلۀ کمان) هم دیده میشود.
ایزد مهر زادۀ شب یلدا در اساس ایزد و نور خورشید بوده است
از عهد دیرین مشکلی در تصور چگونگی ارتباط ایزد خورشید و ایزد مهر بوده است. از سویی خدای نور (و خورشید) به شمار می رود، از سوی دیگر در مقام خدای عهد و پیمان از خورشید جداست و به کارهای اجتماعی مشغول است. چنانکه گفته شد استاد پورداود آورده "لقبی که همواره برای میثره آورده شده است سورَ می باشد که به معنی نبرده است." ولی سورَ در سنسکریت به معانی خورشید و خدا است. و در پهلوی سور به معنی جشن هم آمده است که می دانیم ایزد مهر ایزد جشن مهرگان و شب یلدا (جشن مهرگان کوچک آغاز زمستان) بوده است از سوی دیگر دو معنی نبرده (جنگاور) و خورشیدِ سورَ نشانگر نام "خورشید شکست ناپذیر" می باشند. می دانیم عید کریسمس مسیح و مسیحیان را در اساس منسوب خورشید شکست ناپذیر (مهر) پنداشته اند و در عهد اسلامی گفته اند که یلدا نام ملازمِ (در واقع پیشکسوتِ تاریخیِ) عیسی مسیح بوده است.
محققان در بحث سر ایزد مهر از جمله موضوع کوکبی یا اجتماعی میثره به اجماع نظر واحد نرسیده اند و ابهام همچنان باقی است. این جانب عقیده مند هستم که میثره در اساس سنسکریتی خود مه-اَتهَره (مه-اَثره، آتش بزرگ، خورشید) بوده ولی بعداَ به معنی ایزد عهد و پیمان گرفته شده و تبدیل به خدایی با دو جنبۀ متفاوت اجتماعی و کوکبی گردیده است.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر