معمولاً فرصت رفتن به پای تلویزیون برایم کم است ولی همسرم که سرش غالبا با برنامه کانالهای تلویزیون مشغول است گاها مرا به مدت کوتاهی پای تلویزیونی می کشاند. شخصی به نام مسعود بهنود را همانند لوت اساطیری در نخستین ناگاه در برنامه تلویزیونی مصاحبه ووآی امریکا چقدر منور یافتم. همه چیز خوب پیش می رفت و من پیش همسرم شروع به تمجید و افتخار به همچو ایرانی روشنفکر و آزاد رأیی نمودم. بعد در اواخر برنامه که برای پاسخ به بینندگان تلویزیون بود، فردی سیاس با دیدگاه مشخصا چپروانه و عاصی روی خط آمد، و وی را مرد هزار چهره خواند و ضمناًغالب مردم ایران را گرسنه خواند و از مجری خواهش عذر پذیرش حضور او و امثال وی را خواستار شد.مسعود بهنود از درون عاصی حرفی زد که آدم را به یاد روایت افسانه ای می اندازد که آن پیامبر نورانی لوت که به نظر بیگانه مسجد لوت تنها فرد صلاحیت دار مجلس بود، ناگاه قوت فواره کیش خود را با فواره نیرومند پیشابش از منبر به سقف مسجد از خود به نمایش گذاشت. مسعود بهنود بدون در نظر گرفتن عدم حضور دموکراسی و آزادی احزاب با تزریقات امپریالیستی زمان پهلوی صورت گرفته بود دفع مفسد(قربانیان خلق) به افسد(مرتجعان تاریخ) کرد و گفت هزاران اعدامی شریف سیاسی فاجعه سال67توسط جمهوری اسلامی بر سر جنگ قدرت قربانی شدند.
در این صورت باید بابکها و مصدقها و فاطمی ها را نیز قربانی قدرت بشماریم که منطق ادمهایی از نوع مسعود بهنود است...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر