سه‌شنبه، خرداد ۱۹، ۱۳۸۸

سبلان و دو قله معروف آن همان کوه مقدس اوستایی هوکر و قلل اوشیدم و اوشیدرن هستند

در فرهنگنامه انترنتی ویکیپدیای فارسی به نقل از بستان السیاحه راجع به سبلان چنین نوشته است: "… نام کوهی است در آذربایجان محتوی است به چشمه های بسیار و چمن های بی شمار و غرایب روزگار. گویند یکی از انبیا در آن کوه مدفون و دور آن کوه سی فرسخ است و قله آن هرگز از برف خالی نباشد. آب چشمه های آن در غایت سردی است و در حوالی آن بعضی چشمه های سوزان جاری است. سپس یادآور شده که در عجایب المخلوقات از قول نزهه القلوب نوشته شده است که… : در برابر سوال چیست کوه سبلان؟ رسول اکرم فرمودند: کوهی است بین ارمن و آذربایجان که در او چشمه ای از چشمه های بهشت و قبری از قبور انبیا است». در سبلان دو تیغه به نام تیغه شمالی و صد متر پایین تر تیغه قائم بوده که جلو تیغه قائم قبری است که به حامد پیغمبر نسبت می دهند. "
از این مطلب معلوم میشود مصرع شعر فولکلوریک معروف آذری که می گوید:"اوشودوم اوشودوم داغدان آلما داشیدیم"(سردم شد و سردم شد وقتی که از کوه سیب حمل کردم،که در اصل معنی آن چنین بوده است از کوه اوشیدم، اوشیدرن سیب حمل کردم ) اشاره به خود نام کوه سبلان و دو قله معروف آن داشته است چون به ظاهر در نام سبلان جزء سب به معنی سیب(سپ در زبان پهلوی) بوده است و لان پسوند مکان. چه در ادامه این شعر فولکلوریک صحبت از شترهای راه گیلان و میمونهای سِیر کننده در سرتاسر این راه است. گرچه نظر به نام اوستایی سبلان یعنی هوکر (خوب کنش) معنی اصلی سبلان (سولان)، جایگاه سود بوده است. نامهای اوستایی دو قله سبلان یعنی اوشیدم (اوسی تم، قله سمت تاریکی و شمال) و اوشیدرن (اوسی درن= قله قائم) گواه صادقی بر درستی این نظرند. بالاخره در متن فوق از نام پیامبری که بدین سمت منسوب بوده و اینجا حامد (نیایشگر) معرفی شده است که ترجمه عربی عناوین سپیتاک بردیه یعنی گائوماته و اوستانس (دانای نیایشها و نیایشگر) است. لابد نامهای سامی کهن منجی یعنی احمد و حیمدا از همین مأخذ گرفته شده اند چه زرتشت تحت نام اوخشیت نمنگهه (پروراننده نماز) و هوشیدر ماه (اوشیدرمه= هوشیار بزرگ) سئوشیانت میانی زرتشیان به شمار رفته است. می دانیم که محمد در قرآن خود را همان احمد موعود معرفی کرده است. خود گائوماته زرتشت (شخص منور دانای سرودهای دینی) یا همان زریادر بردیه است که ابتدا در زمان پدرش سپیتمه جمشید (جمشید و گودرز کشوادگان شاهنامه) و پدربزرگ مادریش آستیاگ (آژدیاک یعنی ثروتمند) در آذربایجان حکومت میکرده و در عهد پدر خوانده و پدر زن خود کورش از آنجا به حکومت بلخ و شمال هندوستان بر گماشته شده است. قبر دخمه ای شکل اصیل وی نه چنانکه در اینجا تصور شده در کوه سبلان بلکه در نزدیکی روستای سکاوند هرسین واقع است که پیکره بزرگ وی هم در آنجا به حالت قنوت با شمع و آتشدان و خدمه کوتاه قد آتش در دیوار آن ترسیم شده است. همینجا بود که داریوش و شش تن سران پارسی همدستش وی را به عنوان جانشین و نائب السلطنه کمبوجیه در ایران ترور کردند. مطابق کتاب کتابهای پهلوی دینکرد و زادسپرم دومین همپرسگی زرتشت با خدایان در اینجا در کوه هوگر و اسیند (هوکر و اوسین دم) با ایزد وهومن (ائیریامن، ایزد دارو و درمان) صورت گرفته بود. از آنجاییکه مطابق روایات زرتشتی عهد اسلامی کوه سبلان محل نازل شدن اوستا بر زرتشت به شمار میرفته است می توان تصور کرد که عنوان سلطان سبلان در اساس در درجه اول به ایزد وهومن (بهمن، ائیریامن، ایزد دارو و درمان، خضر) و در درجه دوم به زرتشت (سپیتاک بردیه پسر سپیتمه) و پدرش سپیتمه جمشید اختصاص داشته است. مطابق همین کتب پهلوی همپرسگی نخست زرتشت با اهورامزدا بوده که در کنار رود دائیتی (موردی چای شهرستان مراغه) یعنی کنار رودخانه زادگاهی وی صورت گرفته است.
از جمله شواهد و منابع تاريخ كه به كوه ساوالان و نيز صعودهاي زيارتي به اين كوه اشاره داد مي توان به منابع زير اشاره كرد(مأخذ اولیه مقاله افسانه هاي كوه بهشت در ساوالان) :
۱ ـ بر اساس نوشته اي از هانري ماسه در كتاب «معتقدات و آداب ايراني» آمده است: «ايرانيان، كوه ساوالان در آذربايجان را بسيار گرامي مي دارند. مي گويند در سيلگاه پر از برفي كه در قله اين كوه هست بدن انساني به چشم مي خورد كه هميشه به حالت يخ بسته است ولي به طور كامل نگاهداري شده است. بجز يكي از دندان ها و قسمتي از ريشش.
۲ - در كتاب آثار البلاد و الخبار والعباد زكريا بن محمد بن محمود المكموني القزويني آمده است: زرتشت از آذربايجان بود و چندي از مردم كناره گرفت و در كوه سبلان به سر برد و از آنجا كتابي آورد به نام بستا (اوستا). میرخواند نیز سبلان را محل نازل شدن اوستا از سقف خانه واقع بر آن بر زرتشت ذکر کرده است.
۳ ـ در كتاب تاريخي ديگري آمده است: سبلان (سولان) و آن كوهي عظيم و بلند در حوالي اردبيل و به شرافت مشهور و بسياري از اهل الله در آن كوه عبادت گزيده و رياضت كشيده اند.
۴ ـ در كتاب معجم البلدان یاقوت نيز به قبور حضرت حامد (گائوماته زرتشت) و حضرت هود پيامبر (سپیتمه جمشید) در زير سنگ محراب اشاره شده است. در روایات اوستایی و پهلوی نیز زرتشت و پدرش سپیتمه جمشید (داماد و ولیعهد آستیاگ و حاکم ولایات جنوب قفقاز) در کوه هوکر (سبلان) با ایزد وهومن و الهه ناهید همپرسگی داشته اند. رود قره سو (اردویسور اناهیت اوستا) و دریاچه قله سبلان (دریاچه اورویس اوستا) به الهه ناهید (اردویسور اناهیتا) و چشمه آبگرم معروف سرئین (به اوستایی به معنی چشمه زیبا) به ایزد وهومن/ائیریامن (ایزد دارو و درمان) اختصاص داشته است. به نظر میرسد از سه قله کوه سبلان، سلطان سبلان منتسب به ایزد وهومن- ائیریامن (هرمس= به لغت پهلوی و اوستایی یعنی جایگاه ثروت= سوالان-سبلان)، هرم داغ (سبلان کوچک، تیغه قائم، اوشیدرنه اوستا) منتسب به سپیتاک زرتشت (ادریس، آتراهاسیس= بسیار دانا، بیژن پسر گودرزکشوادگان در روایات ملی) و کسری (آقام داغ=کوه منسوب به پدر ، اوشیدم) در سمت شمال شرقی به پدر او سپیتمه جمشید (هود قرآن) اختصاص یافته بوده است.
۵ ـ در تاج العروس في شرح القاموس زبيدي آمده است: كوه سبلان از معالم صالحان و اماكن متبركه و مزارات است و سبلان لقب عده اي از محدثان از آن جمله سالم و ابراهيم بن زياد، خالدبن عبدالله و خالد بن دهقان است.
۶ ـ خاقاني شيرواني در ۵۹۵ هجري قمري، حدود ۸۰۰ سال پيش خود به قله سبلان صعود كرده و شعر او كه در آن از حضرت موسي و نيز حضرت خضر نام برده شده سندي بر صعود او به سبلان است.
درباره ساوالان و وابستگي «زرتشت» به اين كوه در اغلب مآخذ جغرافيا و تاريخ و نيز نوشته هاي قديمي به مناسبت هاي مختلف ذكري به ميان آمده از آن سخن ها گفته اند. طبق اسناد موجود و روايات، زرتشت پيامبر در ۶۴۰ سال قبل از ميلاد (۲۶۴۸ سال پيش) در آذربايجان تولد يافت و هنگامي كه به ۳۰ سالگي رسيد، زادگاه خود را ترك گفته و به كوهي رفت. در اين كوه بود كه او از خرد خويش برخوردار شد و درآن ۱۰ سال، از تنهايي خسته نشد تا اين كه دلش دگرگون شد. زرتشت بعد از سال ها عبادت و رياضت كشي در سبلان، زادگاه خويش را ترك گفته و به بلخ عزيمت كرد (در واقع این جابجایی محل حکمرانی توسط پدر زن او کورش /فریدون/فرشوشتر صورت گرفت تا از پیش قوم خود مغان که نامشان در نام دشت مغان زنده مانده است، به دور باشد).
طايفه گور، گاوور و گوران که اکنون به صورت فرقه علی الهی در آمده اند در اساس آلوو الهی بوده اند و بازماندگان همان قبیله مادی مغان عهد باستان می باشند که زرتشت (گائوماتای مغ، بردیه) از میان ایشان بر خاسته بود.

درياچه کوه سبلان بر فراز قله آن

۱ نظر:

ناشناس گفت...

درود بر شما

شما خیلی شگفت انگیز هستید من نوشتار های شما را می خوانم

با سپاس

نیلوفر مهر زمین