جمعه، تیر ۰۵، ۱۳۸۸

معنی لفظی شهرکهای زنوز و جلفا

زنوز: نام زنوز را در لغت اوستایی می توان ترکیبی از زن (شهر، ریشه کلمه زنتو) یا جین (جا) و اوز (چشمه ها) گرفت؛ یعنی شهر چشمه ساران نظیر نام شیشوان که به معنی دارنده آب روان و رودخانه است. نامهای هوراند (هور ونت) و زنوز (زین اوز) و شینداوار (شَیَنت وَر) و هریس (هر-ایس) را میشود در زبان قدیم مادی و پارسی به ترتیب دارای مرغزار کوهستانی، محل چشمه زارها و محل دژ و محل آب جاری نیرومند معنی کرد . در مورد شهرک زنوز مطلب زیر را در سایت میراث فرهنگی چنین بیان نموده اند :
"در زنوز قديم بيش از 500 چشمه وجود داشته و اكثر آنها به علت موقعيت زمين به سوي قبله جاري مي‌شدند. در برخي نوشته ها تعداد اين چشمه ها 360 يا 370 عدد ذكر شده است و اكنون نيز اكثر آنها در حياط منازل، باغات وكوچه ها موجود هستند و جريانشان سرسبزي خاصي را در سراسر اين منطقه به وجود آورده است. از جمله اين چشمه ها مي توان عبدالله چشمه سي، پاشا سويي، مركو يا ملك آب، نهردوشان، كندارخي، ابولفتح چشمه سي (آب منبع قديم زنوز) علي سويي، خطيب، عزيز چشمه سي را نام برد. ".
جلفا: نام جلفا را در فرهنگنامه های فارسی به معنی بافنده (جولاه) گرفته اند. درستی این وجه تسمیه را با نام های کهن دیگر این شهر می توان محک زد که در صورت درستی میتوان آنرا مستند تر پذیرفت: می دانیم که در تاریخچه کهن این شهر نیز آنجا را محل تولید ابریشم خام و پارچه های ابریشمی یاد نموده اند. از آنجاییکه ایرانیان و ارامنه نامهای کهن آپاریس و جوقا را هم برای جلفا قید نموده اند و با توجه به اینکه در گذشته این مناطق در حیطه زبان آریایی ایرانی و سکایی بوده است؛ لذا از فرهنگنامه غنی آریایی ایرانی می توان در این باب استفاده کرد و هر سه نام کهن ایرانی این شهر در منابع ایرانی و ارمنی یعنی آپاریس (اپر-ریس= دارای بافته های نفیس)، جلفا (جولافا، جایگاه بافتن ماده بافتنی نفیس)، جوغا/جوقا (جیو- خامه یعنی جای ابریشم خام) ظاهرا کلمه چوخا که اکنون به البسه ضخیم پشمی اطلاق میشود از همین ریشه است. ارامنه کل این منطقه را گقتن (گا- کت- ان) می نامیده اند که آن را می توان محل آوازخوانان معنی نمود. به قول موسی خورنی گوسانها (گائو زانها، آوازخوانان) در این منطقه انگور خیز ترانه هایی به خصوص در باب آرتاشش (عادل، کورش/فریدون) و پسرانش می خوانده اند.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

اکنون بر این باورم که شیشوان مرکب از کلمات پهلوی شی (جا) و شوان (شبان) بوده است یعنی جایگاه چوپانان.