احتمال دارد واژۀ اُردک (مرغابی) که ریشۀ آن روشن نیست، در اساس در زبانهای اوستایی-پهلوی چنین ترکیب ساده ای داشته باشد:
اورودَ uruda (رود) - اَک ak (پسوند نسبت).
خود نام غورباغه را در سنسکریت می توان دارای صدای شدید و ترسناک معنی کرد، در آذری هم به همین معنی است:
घोर adj. ghora violent, scary, वक्य n. vakya voice
۱ نظر:
باغه = موجود کوچک آبزی/وزغ
غورباغه= باغه ای که غور غور میکند
توسباغه = لاکپشت = وزغ لاک دار
ارسال یک نظر