یکشنبه، خرداد ۰۳، ۱۳۸۸

نبرد مجیدو (سده 15 ق.م) که در اساطیر دینی تحت نام نبرد هارمجدون، گذشته در آینده شده است

از گاهشمار تاریخ ایران و جهان

نبرد مجیدو (سده 15 ق.م) جنگی بود میان نیروهای مصری تحت فرماندهی فرعون توتمس سوّم و یک ائتلاف کنعانی بزرگ تحت سرکردگی پادشاه کادش. این نخستین نبردی می باشد که با جزئیاتی قابل اطمینان به ثبت رسیده است. همچنین نخستین کابرد ثبت شده از کمان و نخستین جسد شماری نیز در مجیدو (سرزمین پر میوه) و در این نبرد انجام گرفت. تمامی جزئیات این نبرد از منابع مصری به دست می آید - بطور عمده از نوشتارهای هیروگلیفی بر روی تالارهای سالنامه ها در نیایشگاه آمون در کارناک و تبس (اقصر امروزی).
این گزارش مصر باستان، تاریخ نبرد را 21مین روز از نخستین ماه سوّمین فصل از سال 23م دوران پادشاهی توتمس سوّم، عنوان می کند. بنابراین ادعا، تاریخ این نبرد می بایست 16 آوریل 1457 ق.م میلاد باشد. دیگر انتشارات این نبرد را در سال های 1482 ق.م یا 1479 ق.م جا نهاده اند. نبرد مجیدو با پیروزی مصریان همراه بود و منجر به آشفتگی در نیروهای کنعانی شد، که بمنظور حفظ امنیت خود به درون شهر مجیدو گریختند. پسامد این اقدام ایشان، محاصره درازمدت شهر مجیدو بود.
با برقراری دوباره نفوذ مصر در شام، فرعون توتمس سوّم دوران پادشاهی ای را آغاز نمود که در آن، امپراتوری مصر به بزرگترین گستره خود رسید.
شورش کنعان
در پایان دوران پادشاهی حتشپسوت، شهبانوی مصر، فرمانروایان محلی در همسایگی سوریه امروزی تلاش می کردند تا یوغ برتری مصر را براندازند. توتمس سوّم، که در پی درگذشت نامادری اش حتشپسوت، پادشاه شد، مجبور بود که بی درنگ با این شورش درگیر شود.
کنعانیان با پادشاهی میتانی بر کرانه های فرات، متحد و همپیمان گشتند. نیروی اصلی و محرک در پشت این شورش، پادشاه کادش بود. استحکامات نیرومند کادش، امنیت او و شهر را نگاه می داشت. پادشاه مجیدو نیز با استحکامات توانمند برابری، به این اتحاد پیوست. اهمیت مجیدو همیشه در موقعیت جغرافیایی آن بود. این شهر در امتداد کناره جنوب باختری دره جزریل، درست آنسوی کوه کرمل و مدیترانه، واقع است. مجیدو از این موقعیت، بر مسیر تجاری اصلی میان مصر و میان دو رود نظارت داشت.
نبرد و محاصره
توتمس فرصت را دریافت. اردوگاهی برپا کرد و در طی شب، نیروهایش را در نزدیکی دشمن آراست. آنها، صبح روز بعد، حمله کردند. امکان نداشت که پادشاه شگفت زده کادش بتواند خطوط مقدم خویش را به موقع بازگرداند، و برای نبرد آماده گردد. حتی اگر این کار را هم می کرد اما کمک زیادی به وی نمی نمود. نیروهاش شورشی او روی زمین های بلند همجوار استحکامات شهر بودند. ارتش مصر با آرایشی شامل سه جناح سازماندهی می شد که هر دو جناح شورشیان را تهدید می کرد. فرعون، حمله را از مرکز آغاز کرد. ترکیبی از موقعیت و شمار، توانایی مانور عالی جناح چپ همراه با یک حمله جسورانه، اراده دشمن را در هم شکست؛ صفوف آنها بی درنگ از هم فروپاشید. آنها در نزدیکی شهر به درون آن گریخته، دروازه ها را پشت سر خود بستند.
سربازان مصری به غارت اردوگاه دشمن پرداختند. آنها در طی غارت، 924 ارابه و 200 دست زره را تصرف کردند. بدبختانه برای مصری ها، در طی این آشفتگی، نیروهای پراکنده شورشی، دربرگیرنده پادشاهان کادش و مجیدو، توانستند دوباره به مدافعان درون شهر بپیوندند و مدافعان، آنها را از دیوار شهر بالا کشیدند. بنابراین، فرصت تصرف سریع شهر، از دست رفت.
مصریان شهر را محاصره کردند. آنها نیروهایی را به سرتاسر سرزمین ها شورشی فرستادند؛ شهر مجیدو مدت هفت ماه محاصره را تحمل نمود و سرانجام، سقوط کرد.
ارتش فاتح، 340 اسیر، 2.041 مادیان، 191 کره اسب، 6 اسب نر، 924 ارابه، 200 دست زره، 502 کمان، 1.929 گاو، 22.500 گوسپند، و زره سلطنتی، ارابه و دیرک چادر پادشاه مجیدو را به میهن خویش برده، از شهر و شهروندان آن، چشم پوشیدند.
پیامدها
متصرفات مصر با این لشکرکشی گسترش یافت. همانگونه که پاول.ک.دیویس نوشته است: "با برقراری دوباره نفوذ مصر در فلسطین، توتمس پادشاهی ای را آغاز کرد که در آن، مصر به بزرگترین گستره خود بعنوان یک امپراتوری رسید." توتمس سوّم از پادشاهان شکست خورده خواست تا هر یک، یکی از پسرانشان را به دربار مصر بفرستند. آنها در آنجا، آموزش مصری می دیدند و آنگاه که به میهن خویش بازمی گشتند، با همراهی مصر، به فرمانداری می پرداختند.
نبرد مجیدو


نمای هوایی تپه مجیدو از شمال باختری
تاریخ به احتمال 1457 ق.م
موقعیت مجیدو، اسرائیل
نتیجه پیروزی مصر

طرفین جنگ
مصر کنعانیان
کادش
مجیدو
میتانی

فرماندهان
توتمس سوّم پادشاه کادش
نیرو
10.000 نفر
) به احتمال 20.000 نفر؟( نامعلوم، به احتمال کمتر از نیروهای مصری
تلفات و خسارات
نامعلوم 83 کشته،
340 اسیر

این نبرد در اساطیر توراتی و انجیلی به صورت پیشگویی جنگ صاحبان ادیان معرفی شده و از اصل گذشته و واقعی خود بیگانه مانده است. نظریات روحانیان مسلمین را نیز که ساده لوحانه بدین باور پیشگویانه از آینده به مسیحیان گراییده اند از زبان یک مسیحی در اینجا به عینه از ماهنامه موعود نقل میگردد. با این توضیح که چنین ارجاع تاریخ گذشته به روز بازپسین همچنین در مورد نبرد کارکمیش (که در اساطیر عهد اسلامی به نبرد موعودها در قرقیسیا تعبیر شده) پیش آمده است که در آن به موجودیت امپراطوری برده داران جبار آشوری پایان داده شد: از خود نام قرقیسیا بی شک همان دژ باستانی مستحکم کارکمیش (لفظاً یعنی شهر محل تنگاتنگ جمع شدن) مراد می باشد که آخرین جنگ منجر به نابودی آشور در آنجا در سال 605 قبل از میلاد بین سپاهیان بابلی تحت فرمان شاهزاده بخت النصر و لشکریان آشوری به فرماندهی آشور اوبالیت دوم و متحدان مصری ایشان در گرفت و متحدین آشوری و مصری شکست خورده و فراری شدند.
آيا واقعه آرماگدون پايان جهان است؟ (ماهنامه موعود)
۰۱ مرداد ۱۳۸۲
جرولد آست

ترجمه: فاطمه شفيعي سروستاني
اشاره‌ :
از آنجا كه‌ صحبت‌ از موعود و آخرالزمان‌ منحصر به‌ اسلام‌ و شيعه‌ نيست‌ و در ديگر اديان‌ و مكاتب‌ از آن‌ گفت‌وگو بوده‌ است‌. بنا داشته‌ايم‌ با عنايت‌ خداوند متعال‌ در هر شماره‌ بخشي‌ از نظريات‌ آنها را در مجله‌ بياوريم‌. الزاماً مطالبي‌ كه‌ در اين‌ بخش‌ منتشر مي‌شود، از حيث‌ محتوايي‌ مورد تأييد ما نمي‌باشد و قصدمان‌ تنها عرضه‌ گزارشي‌ از عقايد و آراء ايشان‌ مي‌باشد. در شماره‌هاي‌ قبل‌ به‌ دجال‌ (آنتي‌كريست‌) و برخي‌ مصاديق‌ آن‌ پرداختيم‌ و در اين‌ نوبت‌ هم‌ نگاهي‌ به‌ اوصاف‌ آرماگدون‌ در ديگر كتب‌ آسمان‌ خواهيم‌ داشت‌.
نيروهاي‌ نظامي‌ در محلي‌ كه‌ كتاب‌ مقدس‌ آن‌ را آرماگدون‌ معرفي‌ كرده‌ است‌ به‌ هم‌ مي‌پيوندند. بعضي‌ از علماي‌ كتاب‌ مقدس‌ ادعا كرده‌اند كه‌ آرماگدون‌ تمدن‌ امروزي‌ بشر را نابود مي‌ كند. بنابراين‌ جاي‌ تعجب‌ نيست‌ كه‌ آرماگدون‌ تجسم‌ بدترين‌ پايان‌ جهان‌ گردد.
معني‌ كلمه‌ آرماگدون
‌كلمه‌ آرماگدون‌ از كلمه‌ «مگيدو» (مجدّو) كه‌ شهر مهمي‌ در فلسطين‌ قديم‌ بود ريشه‌ گرفته‌ است‌. بسياري‌ از محققان‌ فكر مي‌كنند كه‌ آرماگدون‌ از «هرمجدون‌» به‌ معني‌ «تپه‌ مجدّو» گرفته‌ شده‌ باشد. اين‌ ناحيه‌ تاريخي‌ غني‌ دارد. حفاري‌هاي‌ انجام‌ شده‌، بيست‌ دوره‌ اشغال‌، از تاريخ‌ چهار هزار سال‌ قبل‌ از ميلاد تا چهار صد و پنجاه‌ سال‌ قبل‌ از ميلاد مسيح‌ (ع‌) را نشان‌ مي‌دهد. «مجدّو» در 18 مايلي‌ «بندر حيفا» در اسراييل‌ شمالي‌ و 55 مايلي‌ شمال‌ بيت‌ المقدس‌ واقع‌ است‌.
موقعيت‌ استراتژيكي‌ مگيدو (مجدّو)، بيش‌ از مساحتش‌ به‌ آن‌ اهميت‌ بخشيده‌ است‌. اين‌ منطقه‌ مشرف‌ بر كوه‌هاي‌ اسراييل‌ شمالي‌ است‌ و به‌ روستاي‌ «اسدارلون‌» نيز معروف‌ است‌. در قديم‌ فلسطين‌ شمالي‌ به‌ ويژه‌ منطقه‌ مگيدو به‌ علت‌ محافظت‌ از شرقي‌ترين‌ راه‌ به‌ «منطقه‌ حاصل‌خيز» اهميت‌ نظامي‌ داشت‌. جاده‌ عبوري‌ ميان‌ سه‌ قاره‌ آفريقا، آسيا و اروپا كه‌ از مغرب‌ به‌ درياي‌ مديترانه‌ و از مشرق‌ به‌ صحراي‌ عربستان‌ مي‌رسيد تحت‌ قلمرو كهن‌ اسرائيل‌ بود. اين‌ منطقه‌ كوچك‌ ارتباطي‌ بين‌ دريا و دشت‌، سرزمين‌ استراتژيكي‌ بود كه‌ سه‌ قاره‌ را به‌ هم‌ متصل‌ مي‌كرد. اين‌ پل‌ باريك‌، منطقه‌اي‌ آن‌چنان‌ مهم‌ بود كه‌ نظاميان‌ دائماً بر سر به‌ دست‌ آوردن‌ آن‌ در حال‌ جنگ‌ بودند.
در گذشته‌ قسمت‌هايي‌ از قلمرو اسرائيل‌ گذرگاه‌هاي‌ مهم‌ نظامي‌ به‌ حساب‌ مي‌آمد و ميگدو از يكي‌ از اين‌ گذرگاه‌ها محافظت‌ مي‌كرد. تاكنون‌ بيش‌ از 200 جنگ‌ در اين‌ منطقه‌ يا اطراف‌ آن‌ رخ‌ داده‌ است‌. به‌ همين‌ خاطر يكي‌ از محققين‌ آن‌ را «سرزمين‌ جنگ‌ قرون‌» ناميده‌ است‌ .
آينده‌ مگيدو يا آرماگدون‌ چيست‌؟ آيا كتاب‌مقدس ‌چيزي‌ درباره‌ اين‌ سرزمين‌ حياتي‌ واستراتژيكي ‌بيان ‌كرده ‌است‌؟
پيشگويي‌ آرماگدون
‌اگر چه‌ در كتاب‌ مكاشفات‌ يوحنا به‌ آرماگدون‌ اشاره‌ شده‌ امّا چيزي‌ در باره‌ اينكه‌ نيروهاي‌ نظامي‌ به‌ هم‌ پيوسته‌ در منطقه‌ به‌ يكديگر حمله‌ مي‌كنند بيان‌ نگرديده‌ است‌. ليكن‌ ذكر شده‌ كه‌ اين‌ نيروها در دشت‌ مگيدو جمع‌ شده‌ و از اين‌ منطقه‌ هموار و وسيع‌ به‌ عنوان‌ پهنه‌اي‌ جهت‌ آماده‌ شدن‌ براي‌ حمله‌ بزرگ‌ استفاده‌ مي‌كنند. سؤال‌ اين‌ است‌ چه‌ كساني‌ در آنجا جمع‌ مي‌شوند و چه‌ كسي‌ آنها را جمع‌ مي‌كند و بالاخره‌ اينكه‌ و براي‌ چه‌ هدفي‌ در آنجا جمع‌ مي‌شوند؟
به‌ نظر مي‌رسد اين‌ افراد از چند گروه‌ سياسي‌ و مذهبي‌ باشند: «پادشاه‌ جهان‌ ـ شيطان‌ ـ پادشاه‌ كل‌ عالم‌ خدا» و «پادشاهي‌ از شرق‌ رود فرات‌». شايان‌ ذكر است‌ كلمه‌ «پادشاه‌» لزوماً به‌ شكل‌ امروزي‌ آن‌ به‌ رهبران‌ اطلاق‌ نمي‌شود. بلكه‌ ممكن‌ است‌ از آنها به‌ عنوان ‌رييس‌ جمهور، نخست ‌وزير يا رييس ‌ياد شده‌ باشد.
در تاريخ‌، بسياري‌ از ملت‌ها به‌ هم‌ پيوسته‌اند تا از قدرت‌ «چهار پاي‌» نيرومندي‌ كه‌ در كتاب‌ مكاشفات‌ به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌ حمايت‌ كنند. خداوند قدرت‌ عظيم‌ اين‌ اتحاد را به‌ حيواني‌ كه‌ به‌ وسيله‌ نيروهاي‌ غير خدايي‌ هدايت‌ مي‌شود تشبيه‌ كرده‌ است‌.
در كتاب‌ مقدس‌ آمده‌ كساني‌ كه‌ اين‌ اتحاد را تشكيل‌ مي‌دهند «از يك‌ ذهنند و قدرت‌ و فرمانروايي‌ خود را به‌ چهارپا خواهند داد.»
كتاب‌ مقدس‌ ذكر كرده‌ است‌ كه‌ آنها ارواحي‌ هستند كه‌ معجزاتي‌ را ظاهر مي‌سازند و بر پادشاه‌ تمام‌ ربع‌ مسكون‌ خروج‌ مي‌كنند تا آنها را براي‌ جنگ‌ عظيم‌ آن‌ روز فراهم‌ آورند .
سؤال‌ اين‌ است‌ كه‌ چرا نيروهاي‌ نظامي‌ در آرماگدون‌ جمع‌ مي‌شوند؟ از قرار معلوم‌ اين‌ نيروهاي‌ نظامي‌بدين‌منظوردرخاورميانه‌جمع‌مي‌شوند كه‌ نشان‌ دهند چه‌ كسي‌ كنترل‌ جهان‌ را در دست‌ خواهد گرفت‌.
هر چند به‌ جاي‌ نبرد با يكديگر شروع‌ به‌ جنگ‌ عليه‌ عيسي‌ مسيح‌ مي‌كنند!
ما تا به‌ حال‌ در مورد افرادي‌ كه‌ شجاعت‌ اين‌ را داشته‌ باشند تا به‌ جنگ‌ در مقابل‌ خدا بروند، فكر نكرده‌ايم‌. معمولاً انسان‌ها با يكديگر مي‌جنگند. امّا كتاب‌ مقدس‌ آشكار مي‌سازد كه‌ در واقع‌ مردم‌ سعي‌ خواهند كرد تا با عيسي‌ مسيح‌ جنگ‌ كنند در اين‌ زمان‌ پاياني‌، ديكتاتورها و عوام‌ فريب‌ها براي‌ فرمانروايي‌ بر جهان‌ طمع‌ مي‌كنند واميد دارند كه‌ در مقابل‌ نيروهاي‌ عظيم‌ و سلاح‌هاي‌ كشنده‌ آنها پيروز شوند. سلاح‌هايي‌ آنچنان‌ قدرتمند كه‌ قادرند زندگي‌ را نابود كنند.تنها خداوند است‌ كه‌ مي‌ داند اگر عيسي‌ مسيح‌ (ع‌) را نفرستد تا در امور انسان‌ها مداخله‌ بكند «هيچ‌ موجود زنده‌اي‌ نجات‌ نخواهد يافت‌» .
شيطان‌ و آرماگدون‌
پشت‌ صحنه‌، رهبر قدرتمند ديگري‌ وجود دارد كه‌ نقش‌ برجسته‌اي‌ را در گروه‌ نيروهاي‌ نظامي‌ در آرماگدون‌ ايفا مي‌كند. «خداي‌ اين‌ عصر» تمام‌ ملت‌ها را فريب‌ مي‌دهد . هدف‌ او به‌ عنوان‌ دشمن‌ انسان‌ها فريب‌ و نابودي‌ نسل‌ انسان‌ است‌ .
به ‌نظر مي‌رسد لشكريان‌ انبوهي ‌كه‌ در پايان‌ زمان‌ گرد هم‌ مي‌آيند وسيله‌اي‌ براي ‌رسيدن‌ وي‌ به‌ هدفش‌ هستند .
امّا چيزي‌ كه‌ ملت‌ها نمي‌دانند آن‌ است‌ كه‌ خداوند به‌ شيطان‌ فرصت‌ داده‌ تا رهبران‌ متكبر جهان‌ را بفريبد؛ زيرا كه‌ فكر مي‌كنند با اين‌ جنگ‌ قادر خواهند بود كنترل‌ جهان‌ را به‌ دست‌ گيرند.
طبق‌ آيات‌ كتاب‌ مقدس‌ خداوند خود با آن‌ ملت‌هاي‌ فريب‌ خورده‌ كه‌ كمرشان‌ از ويراني‌ خم‌ شده‌ وارد جنگ‌ خواهد شد . خداوند ثابت‌ خواهد كرد كه‌ خود قادر مطلق‌ است‌ نه‌ شيطان‌ و نه‌ كساني‌ كه‌ او آنها را فريب‌ مي‌دهد و خداوند به‌ انسان‌ اجازه‌ نخواهد داد تا خود را كاملاً نابود كند .
با اين‌ مقدمه‌ زماني‌ كه‌ مي‌خوانيم‌: سپاهيان‌ چگونه‌ در «جنگ‌ عظيم‌ آن‌ روز خداي‌ قادر مطلق‌» گرد مي‌آيند، هدف‌ آرماگدون‌ آشكار مي‌شود.
زكرياي‌ نبي‌ نيز اين‌ زمان‌ بحراني‌ را اين‌ چنين‌ توصيف‌ مي‌كند: «نظاره‌ كنيد! روز خداوند فرا مي‌رسد... و خداوند بيرون‌ آمده‌ با آن‌ قوم‌ها جنگ‌ خواهد نمود. چنان‌ كه‌ در روز جنگ‌ جنگيد و در آن‌ روز پاهاي‌ او بر كوه‌ زيتون‌ كه‌ از طرف‌ مشرق‌ به‌ مقابل‌ اورشليم‌ است‌ خواهد ايستاد .
نيروهاي‌ نظامي‌ گرد هم‌ مي‌آيند
تفسير كتاب‌ مقدس‌ فرضيه‌ ديگري‌ را در باره‌ آرماگدون‌ روشن‌ مي‌كند و تعجب‌آور است‌ كه‌ چرا هيچ‌ كس‌ مشتق‌ شدن‌ مگدون‌ را از منظر دوم‌ در نظر نگرفته‌ است‌. يعني‌ از كلمه‌ عبري‌ «گاداد» كه‌ به‌ معني‌ «جمع‌ شدن‌ دسته‌ يا گروه‌ سربازان‌ است‌. در زبان‌ عبري‌ با اضافه‌ كردن‌ حرف‌ «ما» به‌ فعل‌ اسم‌ ساخته‌ مي‌شود.بنابراين‌ «ماگد» كه‌ به‌ معني‌ محلي‌ براي‌ جمع‌ شدن‌ گروه‌ سربازان‌ است‌ ساخته‌ مي‌شود و پسوند «و» به‌ معني‌ «براي‌ او (مذكر)». در نتيجه‌ «محلي‌ از آن‌ او» كه‌ گروه‌ سربازان‌ در آن‌ جمع‌ مي‌شوند.
در كتاب‌ يوئيل‌ نبي‌ خداوند اين‌ فرمانروايان‌ و تداركاتشان‌ را براي‌ تهاجم‌ و جنگ‌ مجسم‌ مي‌كند. چنانكه‌ مي‌گويد: « اين‌ را در ميان‌ اقوام‌ اعلام‌ كنيد (جار زنيد)، براي‌ جنگ‌ آماده‌ شويد! مردان‌ نيرومند را پيدا كنيد، بگذاريد تمام‌ مردان‌ جنگي‌ بيرون‌ آيند. بگذاريد تا به‌ اورشليم‌ بيايند. گاو آهن‌هاي‌ خود را در مقابل‌ شمشيرها و اره‌هاي‌ خود در مقابل‌ نيزه‌ها خرد كنيد. بگذاريد ضعيف‌ بگويد من‌ قوي‌ هستم‌».
پيشگويي‌ فوق‌ اشاره‌ مي‌كند كه‌ رهبران‌ در جايي‌ كه‌ امكانات‌ ساختن‌ ابزار آلات‌ كشاورزي‌ را به‌ ساختن‌ تسليحات‌ و جنگ‌ افزار تغيير مي‌دهند دست‌ از توليدات‌ خود بر مي‌دارند.
سپاهيان‌ در حالي‌ كه‌ تمام‌ اطراف‌ دشت‌ را اشغال‌ كرده‌اند در آرماگدون‌ جمع‌ شده‌ و به‌ پيشروي‌ خود به‌ ديگر مناطق‌ سرزمين‌ مقدس‌ ادامه‌ مي‌دهند. امّا جنگ‌ واقعي‌ 55 مايل‌ پايين‌تر از مگدون‌، در اطراف‌ اورشليم‌ رخ‌ خواهد داد.
در واقع‌ جنگ‌ بزرگ‌ بيش‌تر از يك‌ ستيزه‌ نيست‌. خدا اجازه‌ خواهد داد تا سپاهيان‌ در آرماگدون‌ جمع‌ شوند ولي‌ در پايان‌ ترديدي‌ وجود نخواهد داشت‌ كه‌ خود حكومت‌ خواهد كرد. با اجازه‌ دادن‌ به‌ شيطان‌ و مزدوران‌ او و رهبران‌ فريب‌ خورده‌ براي‌ به‌ حركت‌ درآوردن‌ ملت‌ها براي‌ جنگ‌ با او (خدا)، به‌ آن‌ لشگريان‌ كه‌ مانع‌ حكمراني‌ عيسي‌ (ع‌) بر اورشليم‌ خواهند شد، اجازه‌ خواهد داد كه‌ فقط‌ در جنگ‌ با او نابود شوند. بنابراين‌، آرماگدون‌ نشانه‌ جنگي‌ بزرگ‌، نه‌ ميان‌ ملت‌هاي‌ نيرومند و اتحادهاي‌ نظامي‌ بلكه‌ ميان‌ نيروهاي‌ خير و شر است‌. جنگ‌ نظامي‌ در اورشليم‌ و اطراف‌ آن‌ در خواهد گرفت‌ .
جنگ‌ به‌ هم‌ پيوسته‌ است‌:
كتاب‌ مقدس‌ توضيح‌ مي‌دهد كه‌ زمان‌ تزلزل‌ زمين‌ به‌ عنوان‌ «روز خدا» اتفاق‌ مي‌افتد . زماني‌ كه‌ در طول‌ آن‌، در امور انسان‌ مداخله‌ خواهد شد تا به‌ سركشي‌ او بر عليه‌ خدا پايان‌ دهد .
در ادامه‌ پيشگويي‌ ذكر شده‌، در كتاب‌ يوئيل‌ نبي‌ خداوند مي‌فرمايد: «اجازه‌ دهيد ملت‌ها بيدار شوند و به‌ (اورشليم‌) به‌ روستاي‌ ژهوت‌ بيايند. در آنجا من‌ براي‌ داوري‌ ميان‌ همه‌ اقوام‌ اطراف‌ خواهم‌ نشست‌. داس‌ را پيش‌ آوريد؛ زيرا كه‌ حاصل‌ رسيده‌ است‌. بياييد، پايمال‌ كنيد؛ زيرا كه‌ خمره‌هاي‌ شراب‌ لبريز شده‌اند، زيرا كه‌ شرارت‌ شما عظيم‌ است‌. جماعت‌ها، جماعت‌ها! در وادي‌ قضاوت‌؛ زيرا روز خداوند در وادي‌ قضا نزديك‌ است‌ .
عيسي‌ مسيح‌ (ع‌) در بازگشت‌ خويش‌ با بيان‌ لشگريان‌ روبرو خواهد شد. و از دهانش‌ شمشيري‌ بيرون‌ خواهد آمد كه‌ با آن‌ امت‌ها را مي‌زند... او خود خمره‌ شراب‌ خشم‌ خداي‌ قادر مطلق‌ را، زير پا لگد مي‌كند (مكاشفه‌ 15:19). پرندگان‌ جمع‌ مي‌شوند تا به‌ افرادي‌ كه‌ با عيسي‌ مسيح‌ (ع‌) جنگيدند غذا دهند .
ظاهراً كشتار محدود به‌ منطقه‌ اطراف‌ اورشليم‌ نخواهد بود.مكاشفه‌ 20: 14 اشاره‌ مي‌كند كه‌ پيشروي‌ آن‌ تا حدود 200 مايل‌ ادامه‌ مي‌يابد.
آرماگدون‌، مقدمه‌ صلح‌
عيسي‌ مسيح‌ (ع‌) سرانجام‌ به‌ عنوان‌ منجي‌ انسان‌ها شناخته‌ خواهد شد. او پادشاه‌ پادشاهان‌ است‌ . بشر بيهودگي‌ طغيان‌ بر ضد خدا را درك‌ خواهد كرد. ملاكي‌ نبي‌ در باره‌ قدرت‌ عظيم‌ خدا صحبت‌ كرده‌ است‌: «زيرا كه‌ از مطلع‌ آفتاب‌، تا مغربش‌، نام‌ من‌ در ميان‌ امت‌ها عظيم‌ خواهد بود» .
در پايان‌ خداوند به‌ عنوان‌ بزرگترين‌ حكمران‌ بشرشناخته‌ مي‌شود. در كتاب‌ بقرنتيان‌ اشاره‌ شده‌ هزاران‌ سال‌ است‌ كه‌ شيطان‌ ـ خداي‌ اين‌ عصر ـ با وجود پيشگويي‌ خدا مبني‌ بر اجراي‌ برنامه‌ خود براي‌ انسان‌كه‌ زمين‌ را براي‌ او خلق‌ كرده‌، خود را به‌ عنوان‌ خداي‌ انسان‌ها جا زده‌ است‌ .
اكثر پيامبران‌ ذكر كرده‌اند، زماني‌ كه‌ اين‌ اتفاق‌ مي‌افتد انسان‌ از صلحي‌ بي‌سابقه‌ و كاميابي‌ بي‌نظير بر روي‌ زمين‌ لذت‌ خواهد برد. اين‌ صلح‌ از هزاران‌ سال‌ قبل‌ به‌ انسان‌ وعده‌ داده‌ شده‌ است‌ .
آرماگدون‌ در حالي‌ كه‌ نشانه‌ نابودي‌ نيروهاي‌ شيطان‌ است‌، مقدمه‌اي‌ براي‌ رستگاري‌ انسان‌ مي‌باشد. اين‌ اتفاق‌ با پايان‌ سوء داوري‌ انسان‌ همراه‌ است‌. در آرماگدون‌ است‌ كه‌ انسان‌هاي‌ حريص‌ و فريبكار در مكاني‌ مشخص‌ جمع‌ مي‌شوند تا مسيح‌ (ع‌) بتواند به‌ مصيبت‌هايي‌ كه‌ آنهابراي‌ انسان‌ها ايجاد كرده‌اند پايان‌ دهد.
آرماگدون‌ خبر از پايان‌ ترس‌، درد، ويراني‌ ومرگ‌ نابهنگام‌ مي‌دهد، متأسفانه‌ راه‌ ديگري‌ براي‌ انسان‌ وجود ندارد تا درسش‌ را بياموزد. خدا بالاخره‌ بايد در امور انسان‌ دخالت‌ كند تا صلح‌ را در اين‌ جهان‌ جاري‌ سازد .
طبق‌ سخنان‌ دانيال‌ نبي‌ حضرت‌ عيسي‌ سيستم‌ اجتماعي‌، اقتصادي‌، سياسي‌، تربيتي‌ و مذهبي‌ اين‌ جهان‌ را عوض‌ مي‌كند و جهاني‌ بر مبناي‌ راه‌ و روش‌ خدا بنا مي‌كند .
علايم‌ روز اصلاح‌، نشان‌ مي‌دهد كه‌ مسيح‌ شيطان‌ را اسير مي‌كند و مانع‌ از تاثير گذاري‌ او بر انسان‌ مي‌شود .
روز بزرگ‌ آخر، حاكي‌ از زماني‌ است‌ كه‌ تمام‌ افرادي‌ كه‌ خداي‌ واقعي‌ را نشناختند، زنده‌ مي‌ شوند تا حقيقت‌ او را درك‌ كنند و فرصت‌ رستگاري‌ را به‌ دست‌ آورند .
آرماگدون‌ پايان‌ جهان‌ نيست‌ .بلكه‌ مكاني‌ براي‌ جمع‌ شدن‌ سپاهيان‌ عظيم‌ است‌ و محلي‌ است‌ كه‌ خداوند رهبران‌ فريب‌ خورده‌ را براي‌ شكست‌ در جنگي‌ حتمي‌ با خود در اورشليم‌ فرا مي‌خواند.
فراتر از نابودي‌ انسان‌ها، آرماگدون‌ نويد هزار سال‌ صلح‌ و كاميابي‌ براي‌ همه‌ است‌. انسان‌ به‌ زندگي‌ خود ادامه‌ خواهد داد و آرماگدون‌ حكومت‌ مسيح‌ (ع‌) را به‌ عنوان‌ حاكم‌ زمين‌ و تمام‌ ملت‌ها نويد مي‌دهد، زمين‌ در زير پادشاهي‌ خدا در صلح‌ غوطه‌ ور مي‌گردد.
ماهنامه موعود سال ششم _ شماره 32
پي‌نوشت‌ها :
1. Megiddo .
2. Haifa .
3. Esdrealon .
4. Fertile crescent .
5 . ممكن‌ است‌ منظور نويسنده‌ سفياني‌ باشد كه‌ در منابع‌ اسلامي‌ به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌ است‌.(مترجم‌).
6 . توسط‌ يك‌ نفر رهبري‌ مي‌شوند (يعني‌ شيطان‌).
7 . (مكاشفات‌ 1311: 17).
8 . مكاشفات‌ 16-13:16.
9 . متّي‌ 22:24.
10 . رساله‌ دوم‌ بقرنتيان‌ 4-4.
11 . مكاشفات‌ 9-12.
12 . رساله‌ اول‌ پطرس‌ 508.
13 . اشعيا 17 و 12:14.
14 . كتاب‌ زكريا 3-1:14.
15 . انجيل‌ متي‌ 22-24.
16 . زكريا 4-1:14.
17 . 10-9 : 3.
18 . اشعيا 9 و 6:13 و 12:2.
19 . زكريا 1:14.
20. Jehoshapat .
21 . يوئيل‌ 14-12:3 آن‌ را با مكاشفات‌ 19-15:14 مقايسه‌ كنيد.
22 . شايد منظور از پرندگان‌، هواپيما باشد. مترجم‌.
23 . مكاشفه‌ 16:19 و 14:17.
24 . ملاكي‌ نبي‌ 11:1.
25 . رساله‌ دوم‌ بقرنتيان‌ 44 و 4:11.
26 . تيمورتاوس‌ 2 ، 9:1 ، تيتوس‌ 2:1 ، اشعيا 10-1:11.
27 . مكاشفات‌ 19 ، ذكريا 14، يوييل‌ 3.
28 . دانيال‌ 45-44:2.
29 . مكاشفات‌ 5-4 : 20 ، اشعيا 1-11.
30 . مكاشفات‌ 12-11 : 20.

هیچ نظری موجود نیست: