کواکسار هیئت یونانی نام هوخشثره (به معنی لفظی پادشاه نیک) است. دو حرف "ک" در این نام علی القاعده جانشین دو حرف "خ" شده اند. این نام علی الاصول صورت یونانی نام پارسی هوخشثره یعنی "خو خشثره" یعنی شهریار نیک است. یونانیان باستان علی الاصول به علت عدم دارابودن حرف "ش" در زبان خود جزء دوم این نام یعنی خشثره یا خشثرو را به همراه علامت پسوندی حالت اسمی "س" کسار-س بینان نموده اند. نام اوستایی وی یعنی هئوسروه نیز اساساً باید به همین معنی سرور خوب بوده باشد که بعداً در ترجمه های اوستای به معنی نکونام گرفته اند. آلتر ناتیو تلفظ کواکسار یعنی کیاکسار را هم می توان شاه مؤبد نیرومند گرفت چه خود کلمات خشثره (خسرو) و خشیه (شاه) در بنیان به معنی نیرومند می باشند. این پادشاه مدبر غافلگیرانه ماد به همراه متحدینش کورش دوم (توس)، برادرش آریارمنه (گستهم) و هوم/سپیتمه گودرز (پدر بردیه زرتشت) مادیای اسکیتی جهانگشا (افراسیاب= پر آسیب)را در جنوب شهر مراغه در معبد زیر زمینی خود که اکنون موسوم معبد مهری مراغه است دستگیر و اعدام نمود. این جهانگشای اسکیتی قاتل فرائورت (فرود/سیاوش، پدرکیخسرو) از امپراطوری عظیم استپی خود در جنوب روسیه 28 سال آسیای مقدم را به تاراج گرفته و مصر را مجبور به باج دهی کلانی نموده بود. بعد از این کار در هنگام جنگ داخلی طولانی امپراطوری آشور را که در آن آشوریان با بابلیان در نبرد خونین پایاپای افتاده بودند، به طرفداری از بابل وارد این جنگ شد و امپراطوری آشور که شش قرن ماد را غارت و سلاخی میکرد را با ویران کردن پایتختهای آن یعنی شهر آشور و نینوا (دژ بهمن آنسوی اربیل/در شاهنامه به اشتباه اردبیل) برای همیشه از صفحه روزگار محو نمود. در تورات از این پادشاه تحت عناوین عبری خنوخ (فاتح)، متوشائیل (مرد خدا)، ایلیا (مرد خدا) و یوشع اسم برده شده و با مصادره به مطلوب از خود یهودیان گرفته شده است. خوشحالی یهود از ویران شدن امپراطوری آشور توسط کواکسار که در حدود سال 612قبل میلاد اتفاق افتاده در کتاب ناحوم نبی تورات به خوبی حفظ شده و احساساتی که اقوام اسیر آشور داشتند به وضوح بیان می نمایند: "خداوند در باره تو (پادشاه آشور) امر فرموده است که بار دیگر ذریتی به نام تو نخواهد بود و از خدایانت بتهای تراشیده و اصنام فرو ریخته شده را منقطع خواهم نمود و قبر تو را خواهم ساخت زیرا خوار شده ای. اینک بر کوهها پایهای مبشر که صلح و سلامت را ندا می کنند....." نام آخرین پادشاه آشور که خود و خانواده اش را از دست کواکسار(هوخشثره) به درون آتشهای کاخ شعله ور خویش افکند ساراک (سین ساریشکون) بود که در اوستا از آن در مقام مخاصم کیخسرو، تحت نام ائوروسار یاد شده است.
امپراطوری دیگری که توسط کواکسار برای همیشه منهدم شد اورارتو بود که خاطره آن در کتب پهلوی به صورت ویران کردن بتخانه کنار دریاچه چیچست (اورمیه) و بنیاد آتشکده آذرگشنسب (کائین کعبه جوار شرقی مراغه) بازگویی شده است. منظور از بتخانه بی شک شهر اورارتویی رؤسا در کنار قصبه بسطام شهرستان خوی است که رؤسا آن را به عنوان پایگاهی در درون اراضی مادها بنا نموده بود.
از ایرانشناسان بزرگ خارجی هرتسفلد آلمانی و از محققین ایرانی سرشناس تاریخ ایران باستان حسن پیرنیا و جلال خالقی مطلق در اینکه برای پیدایی کیخسرو تاریخی، کواکسار را به عنوان محک خودگو کنار گذاشته و وی را با کورش سوم (ثراتئونه/فریدون) مقابله نموده اند، خود بیراهه رفته و برخی پیروان خویش را هم به دنبال خود به بیراهه رهنمون شده اند. کواکسار(کیخسرو) این پادشاه محبوب دوره حماسی قهرمانان بزرگ شاهنامه که در نامه نیاکان ایرانیان به وضوح بر کورش سوم (فریدون) ارجهیت دارد، در اشعار شاعران پارسی گوی معروف از وی از جمله با چنین ابیاتی یاد شده است(منبع اشعار لغت نامه دهخدا).
سرافراز کیخسروش نام کن
به غم خوردن او را دل آرام کن .
فردوسی .
همه پیش کیخسرو آورد زود
به داد و دهش آفرین برفزود.
فردوسی .
فرنگیس و کیخسرو آنجا رسید
ز هر سو بسی مردم آمد پدید.
فردوسی .
گر آن کیخسرو ایران و تور است
چرا بیژن شد اندر چاه یلدا؟
خاقانی .
ملک کیخسرو روز است خراسان چه عجب
که شبیخونگه پیران به خراسان یابم .
خاقانی .
کیخسرو دین که در سپاهش
صد رستم پهلوان ببینم .
خاقانی .
چو بر کیخسروی آواز دادی
به کیخسرو روان را بازدادی .
نظامی .
کس ندیدش دگر به خانه ٔ خویش
اینْت کیخسرو زمانه ٔ خویش .
نظامی .
صبا از عشق من رمزی بگو با آن شه خوبان
که صد جمشید و کیخسرو غلام کمترین دارد.
حافظ.
بیفشان جرعه ای بر خاک و حال اهل دل بشنو
که از جمشید و کیخسرو فراوان داستان دارد.
حافظ.
تکیه بر اختر شب دزد مکن کاین عیار
تاج کاوس ربود و کمر کیخسرو.
حافظ.
بده ساقی آن می که عکسش ز جام
به کیخسرو و جم فرستد پیام .
حافظ.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر