نگارنده قبلاً در تحقیات خود بدین نتیجه رسیده بودم که مرقس نویسنده نخستین انجیل خانواده خود یعنی مادرش مریم و دایی و مرّبیش یوسف (ملقب به برنابا= واعظ) را در مقام والدین عیسی مسیح انجیلها قرار داده است. در این باب نامهای ایشان که در مقام تحویل گیرنده جنازه عیسی مسیح دیده میشوند، مّد نظر قرار نگرفته بود که در اینجا به اثبات اینهمانی این مریم (مریم مجدلیه) و یوسف (آریماتایا) با والدین اساطیری عیسی مسیح (یعنی یهودای جلیلی پسر زیپورایی) می پردازیم. نامهای مجدلیه و آریماتایا در اساس نه چنانکه تصور شده است نام مکانهای زادگاهی اینان بلکه عناوین احترام آمیز برای ایشان به مفاهیم معظم و والامقام (شیر راه خدا) بوده اند. لذا معلوم میگردد این یوسف و مریم که تصور شده است دارایی خود را در راه تبلیغ آیین مسیحیت گذاشته و خانه ایشان محفل رسولان مسیحی بوده است، توسط فرزند انجیل نویس خانواده یعنی مرقس که مسیحیت شیر درنده را سمبل وی میشمارد به دو صورت متفاوت والدین عیسی مسیح و مبلغین اولیه آیین عیسی مسیح وارد اساطیر عیسی مسیح انجیلها شده اند. به عبارتی در مورد اول مرقس خود را در جایگاه عیسی مسیح قرار داده بوده است. جالب است که در مراسم تدفین عیسی مسیح انجیلها صرفا از حضور دو زن به نامهای مریم مادران یعقوب (نام برادر عیسی مسیح) و یوشع (=منجی،به روایتی یوسف) و سالومه و یوحّنا فرزند زبدیا (الههً تقدیر)و کلوپاس (نور مطلق=خدا) صحبت میشود که می دانیم یوحّنا اسم اصلی همین مرقس نویسنده نخستین انجیل است. این گفته میرساند که مرقس نوجوان و خانواده اش در مراسم تدفین عیسی مسیح تاریخی یعنی یهودای جلیلی پسر زیپورایی معلم انقلابی یهود شرکت داشته و یا ناظر آن بوده اند. مرقس با انشاء انجیل خود جریان سیاسی یهودا پسر زیورایی یعنی فرقه یهودی استقلال زئالوت (فدائیان مشتاق آزادی) در مقابل امپراطوری روم را تبدیل به فرقه مذهبی جهانگیر نموده و از بسیاری جهات به بیگانه از اصل انقلابی خود در آورده است.
سرگذشت مریم مجدلیه تکرار همان اسطوره میرهه/میرا (الهه تقدیر و درخت مُر) مادر آدونیس (سرور) خدای محبوب فینیقیان است که پسر این الهه همخوابه شده با ملک سوری تئیاس (ملوخ خدا) است که این شاهدخت ضمن فرار وی از دست مرگ به شکل غسل تعمید یافته وارد خود اسطوره پیدایی عیسی مسیح شده است که گفته شده است از مادری به نام مریم (ماریا، مادر مقدس) زاده شده است.
بر پایه داستان انجیل هم مریم مجدلیه زنی تنفروش (به روایتی از تبار شاهدختان) و بسیار زیبا بودهاست. روزی اهل شهر به دنبال وی میافتند تا وی را سنگسار کنند.او میگریزد تا به عیسی میرسد. عیسی داستان را از پیگیران مریم میپرسد و آنان میگویند که ما میخواهیم او را از برای گناهانش سنگسار کنیم. عیسی میگوید بسیار خوب چنین کنید ولی اولین سنگ را کسی بزند که گناهی نکرده باشد. این سخن عیسی ایشان را شرمنده و پراکنده ساخت و جان مریم مجدلیه رهانیده شد. از آن پس این زن از یاران نزدیک عیسی در آمد.
در مورد برنابای واعظ گفته شده است: براي مثال شخصي بود به نام يوسف كه رسولان او را «برنابای واعظ » نام نهاده بودند! او از قبيله کاهنان لاوی و اهل قبرس بود. او مزرعه خود را فروخت و پولش را آورد و پیش قدمهای رسولان گذاشت. (اعمال رسولان باب ۴ آیه ۳۲-۳۷).
اینک مطالب مربوط تدفین عیسی مسیح را از انجیلها به عینه از سایت مرکز پژوهشهای مسیحی نق می نمائیم:
بند 27 محکوم و مصلوب شدن عیسی؛ تدفین عیسی؛ محافظین بر سر قبر (انجیل متی)
تدفین عیسی
»همچنین در مرقس 15 : 42 ـ 47 و لوقا 23 : 50 ـ 56 و یوحنا 19 : 38 ـ 42«
.57 در وقت غروب مردی ثروتمند به نام یوسف که اهل رامه (آریماتایا) و یکی از پیروان عیسی بود رسید.
. 58 او به حضور پیلاطس رفت و تقاضا نمود جسد عیسی به او داده شود. پیلاطس دستور داد که آنرا به او بدهند.
.59 یوسف جسد را برده در پارچه کتانی تازه پیچید .
. 60 و در قبر خود که تازه از سنگ تراشیده بود قرار داد و آنگاه سنگ بزرگی در جلوی آن غلطانیده رفت.
.61 مریم مجدلیه و آن مریم دیگر نیز در آنجا مقابل قبر نشسته بودند.
بند 15مرگ عیسی (مطابق انجیل مرقس، انجیل اساسی)
1. در وقت ظهر، تاریکی تمام آن سرزمین را فرا گرفت و تا سه ساعت ادامه داشت
2. در ساعت سه بعد از ظهر عیسی با صدای بلند گفت « ایلی، ایلی لماسبقتنی.» یعنی « خدای من، خدای من، چرا مرا ترک کردی؟»
3. بعضی از حاضران وقتی این را شنیدند گفتند« نگاه کنید، او الیاس را صدا میکند.»
4. یکی از آنها دوید و اسفنجی را از شراب ترشیده پر کرد و روی نی گذاشت و باو داد تا بنوشد و گفت« بگذارید ببینیم آیا الیاس میآید او را پائین بیاورد؟»
5. عیسی فریاد بلندی کشید و جان داد.
6. پرده اندرون مقدس معبد از بالا تا پائین دو تکه شد.
7. سروانی که در مقابل او ایستاده بود وقتی چگونگی مرگ او را دید گفت « حقیقتاً این مرد پسر خدا بود».
8. درآنجا عده ای زن هم بودند که از دور نگاه میکردند و در بین آنها مریم مجدلیه و مریم مادر یعقوب کوچک و یوشا و سالومه دیده میشدند.
9. این زنان وقتی عیسی درجلیل بود باو گرویدند و او را کمک میکردند. بسیاری از زنان دیگر نیز همراه او به اورشلیم آمده بودند.
بند 23 تدفين جسد عيسي (مطابق انجیل لوقا)
50و51و52 آنگاه شخصي به نام يوسف ، اهل رامه يهوديه ، نزد پيلاطوس رفت و اجازه خواست كه جسد عيسي را دفن كند. يوسف مردي خداشناس بود و انتظار آمدن مسيح را مي كشيد. در ضمن ، او يكي از اعضاي شوراي عالي يهود بود، اما با تصميمات و اقدام ساير اعضاي شورا موافق نبود. 53 او پس از كسب اجازه ، جسد عيسي را از بالاي صليب پايين آورد، آن را در كفن پيچيد و در قبر تازه اي گذاشت كه قبلاً كسـي در آن گذاشتـه نشده بود. اين قبر كه شبيه يك غار كوچك بود، در دامنه تپه اي در داخل يك صخره ، تراشيده شده بود. 54 تمام كار كفن و دفن ، همان عصر جمعه انجام شد. يهوديها كارهاي روز تعطيل شنبه را عصر روز جمعـه تدارك مي ديدند.
55زناني كه از جليل بدنبال عيسي آمده بودند، همراه يوسف رفتند و محل قبر را ديدند و مشاهده كردند كه جسد عيسي چگونه در آن گذاشته شد. 56 سپس به خانه بازگشتند و دارو و عطريات تهيه كردند كه به رسم آن زمان ، به جسد بمالند تا زود فاسد نشود. اما وقتي دارو آماده شد، ديگر روز شنبه فرا رسيده بود. پس مطابق قانون مذهبي يهود، در آن روز به استراحت پرداختند.
بند 19 تدفين عيسي (انجیل یوحنا)
38 و بعد از اين، يوسف كه از اهل رامه و شاگرد عيسي بود، ليكن مخفي بهسبب ترس يهود، از پيلاطس خواهش كرد كه جسد عيسي را بردارد. پيلاطس اِذن داد. پس آمده، بدن عيسي را برداشت. 39 و نيقوديموس (=پیروزی مردم) نيز كه اوّل در شب نزد عيسي آمده بود، مُرِّ مخلوط با عود قريب به صد رطل با خود آورد. 40 آنگاه بدن عيسي را برداشته، در كفن با حنوط به رسم تكفين يهود پيچيدند. 41و در موضعي كه مصلوب شد باغي بود و در باغ، قبر تازهاي كه هرگز هيچكس در آن دفن نشده بود. 42 پس بهسبب تهيّه يهود، عيسي را در آنجا گذاردند، چونكه آن قبر نزديك بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر