سهشنبه، خرداد ۰۵، ۱۳۸۸
نام آریائیان میتانی، ماننایی، مادی و کاسی جملگی به معنی مردم شراب و شادی بوده است
نگارنده قبلاً نام قبیله آریایی و قفقازی میتانی را صرفاً از زبان خود مردم میتانی گرفته و آن را مأخوذ از نام ایزد قبیله ای عهد و پیمان و خورشید و جشن و شادمانی آنها یعنی میثه (میثره، مهر) میگرفتم. ولی همسایگان سامی این مردم در زبان خویش تفسیر دیگری از نام دیگر همین ایزد خورشید سور (خورشید، جشن و شادمانی) یا هور (خورشید و آتش) داشته اند. چه نامهای این مردم یعنی سوبی و میتانی در زبان ایشان به معنی شرابخوار و شادی و خوشی را می داده است. جالب است که نامهای دیگر نام مردم میتانی نزد آشوریان یعنی مهرانو(از ریشه مهر-ج، یعنی جشن و شادی) و مخرانو در زبا ن عربی به ترتیب به معنی مردم جشن و شادی و تهیه کنندگان شراب می باشند. ریشه های مختلف نام میتانی در زبانهای هندو ایرانی یعنی می،مزو، میزد، مدَ و ماد هم به معنی شراب هستند و خود مئثه از جمله به معنی خوشی است. از آنجا که مسلم شده ناحیه شهر اورمیه (اورمیاته، آرمائیت باستانی) در عهد باستان میتانی نشین بوده است لذا نام این شهر را باید نه شهر آب بلکه شهر مردم شراب و شادی گرفت. حتی نام شاخه شرقی ایشان یعنی مادها (اسلاف گورانها) و کاسیان (اسلاف لُران) هم به همین معنی پرستنده ایزد شراب و شادی بوده است که مادها این ایزد و همزادش را تحت اسامی هئومه (می خوب) - جم (جام) و جمی و کاسیان ایشان را تحت اسامی کاسی و کاسیتو پرستش نموده و ایشان اجداد و خدا- الهه قبیله ای خویش میشمرده اند. لذا معلوم میشود نام لُر از ترجمه همان نام ایزد و الهه های همزاد قبیله ای ایشان یعنی کاسی و کاسیتو پدید آمده است؛ چه بنا به قاعده قابل تبدیل بودن "ل" به "ر" و برعکس،ریشه کلمه لُر و کلمه لول (سرمست و شاد، خوشبخت، بختیار) یکی است. جالب است که کلمه موگ (ریشه هندواروپایی واژه مغ در زبانهای ژرمن به معنی جام شراب و آبجو) است. لابد با توجه بدین مفهوم بوده است که سمبل پادشاهان آریائیان اسکیتی جام زرین آسمانی محسوب می شده و سپیتمه داماد و ولیعهد آستیاگ (اژیدهاک) و پدر بردیه زرتشت (سپیتاک) ملقب به جمشید (دارنده جام درخشان) بوده است. معهذا در فلات ایران بعدها از این نام معانی انجمنی، جادوگر و دانای سرودهای دینی (ما-گائو=گائو-مات) هم اراده میشده است. در باب کاسیان گفتنی است که معلوم میشود شاهنامه معنی سومری آن یعنی آرام را در نظر گرفته اند که نام نیای اساطیری لرها ارمائیل ذکر نموده اند. همچنین از این رو است که از صورت عربی نام جم یعنی الجم واژه عجم پدید آمده است. گورانها در شمال غربی ایران و علویان در ترکیه و سوریه بازماندگان مغان مادی ومیتانیان می باشند. این مردم که امام – خلیفه علی را با غّلو در شخصیت وی جایگزین آلوو (ایزد آتش خویش) ساخته اند و سنت دینی نیرومند میخوارگی خود را در اسلامشان حفظ نموده اند. در واقع خرمدینان نیز چنانکه از نامشان بر می آید اعقاب همان مادها (مردم پرستنده ایزد شراب و شادی جم- هئومه) بوده اند. می دانیم مرز سرزمین میتانیان در شرق تا در یاچه اورمیه و کرمانشاهان و در غرب قسمتهای مرکزی فلات آناتولی و سوریه و لبنان و فلسطین بوده یعنی در سرتاسر شمال بین النهرین پخش بوده اند. نظر به نامهای سوبی (سوبارتو= کشور مردم شراب) و هنیگلبت (سرزمین شادیبخش) که به نواحی شمال شرقی سوریه اطلاق گردیده است خود نام سوریه باید به همین معنی و از همین ریشه ایرانی-سامی آن یعنی سور و شادمانی گرفته شده باشد. قابل توجه است خود نام خدای قبیله ای آشوریان و نام قوم و سرزمین ایشان یعنی آشور هم به معنی شاداب و خندان است و همانند مهر ایزد خورشید و جنگ به شمار رفته است. نظر به نام های هوریانی نخستین پادشاهان آشور گفته میشود ایشان و خدای قبیله ای شان از همان مردم و فرهنگ هوری و میتانی بوده اند. فرقه های علوی و بکتاشی مراسمی به نام عین الجم دارند که باید یادگار همان جشنهای مهرجان کهن اسلاف ایشان باشد چه عینو در زبان اکدی به معنی شراب بوده و جم همان جام فارسی است. جمشید در واقع همان جام درخشان خورشید و هم خداوندگار جام می بوده است که اوستا مکان وی را اطراف رود دائیتی (موردی چای مراغه) نشان میدهد. جالب است که اگر نام سرزمین کهن ماننا (در حوالی جنوب دریاچه اورمیه) را تلخیص مانمنای زبان آرامی از زبانهای سامی بگیریم، در این صورت آن هم به معنی سرزمین ایزد جام شراب (جمشید- هئومه) خواهد بود جالب است که در اوستا و شاهنامه محل هوم عابد در کنار دریاچه اورمیه و شهر برزه (محل زراعت و دامداری) یعنی همان مراغه (مرغزار، رغه زرتشتی، هروم=سرسبز و خرم) قید گردیده است که ناحیه آن تحت نام اوئیش دیش (دارای آب صاف) جز خاک اصلی ماننا محسوب بوده است. مفهوم نام اوئیش دیش به صور اریخشان (صاف و زلال و درخشنده) در کتاب پهلوی دینکرد و افراهروذمی (زمین دارای آب زلال و درخشان) در فتوح البلدان احمد بن یحیی البلاذری و افراهروذ (دارای آب زلال و درخشان) در کتاب البلدان احمد بن ابی یعقوب باقی بوده است. اکنون نام رودخانه صوفی (صافی) است. در کتاب پهلوی شهرستانهای ایران آنجا به جای هوم (هئومه) مختص پئورو مهرکه (در اصل به معنی محل پر از می و شادی) ذکر شده است. این منطقه در اوستا فرگرد اول وندیداد تحت نام ایرانویج (مرغزار اسبان خوب) هم جای شادمانترین و خوشترین مکان به شمار رفته است که بی تردید این صفت به سبب پرستش ایزد خورشید و می یعنی مهر (جمشید- هئومه ایزد) در این منطقه بوده است.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر