شنبه، تیر ۱۲، ۱۳۹۵

معنی لفظی ماد و پارس و مازندران

نامهای ماد و پارس پیدا به ترتیب انجمنی و دارندگان توتم پلنگ/یوز پلنگ است: می دانیم که درفش شاهی هخامنشیان از پوست پلنگ یا یوز پلنگ بوده است یعنی همان جانوری که نزد سکائیان آریایی پارس نامیده شده است و آن از زبان سکایی در زبان ترکی محفوظ مانده است. نامهای اساطیری مادر/دایه فریدون (کوروش) یعنی فرانک (گربه وحشی) و سپاکو (سگ وحشی) و پوست پلنگ درفش کاویانی هخامنشی گواه آن هستند. ریشه پارس یعنی پرِثَ اوستایی (جنگیدن) در این کلمات سانسکریتی هم دیده میشود: पृदाकु pRdAku m. tiger or panther, पृत् pRt f. battle.
نام ماد به صورت مادو در اکدی به معنی انجمنی مطابق نام بین النهرینی لولوبی (جماعت)، نامهای هند وایرانی مغ (انجمنی)، ساگارتی (سانگارتی= انجمنی) و گوران (انجمنی) است. یعنی مادی/مادو در اساس نام اکدی این مردمان بوده است.
نام مازندران (به تلفظ محلی مازِندِرون) از ریشۀ مزن (به صورت سانسکریتی mazuna به معنی سگ) مترادف با کا-سپیانه به معنی محل مردم سگپرست است. یونانیان و رومیان باستان به صراحت از سنت سگپرستی کاسپیان خبر داده اند. خود واژۀ اوستایی مز[مه]-سون را هم که می توانست به مازون و مازن و مزن تلخیص یابد، می توان مترادف با کا-سپی به معنی بزرگ دارنده سگان و سگپرست گرفت.

هیچ نظری موجود نیست: