دوشنبه، مرداد ۱۸، ۱۳۸۹

کی خشثرو (کیخسرو، هوخشثره) در مقام نینوس

کتسیاس مورخ و طبیب یونانی عهد اواسط حکومت پادشاهان هخامنشی و پزشک دربار ایشان از کی خشثرو (کی آخسارو خبر هرودوت) تحت نام اساطیری نینوس (حاکم فاتح نینوا) و سردار وی کورش دوم (سپهسالار توس) فرمانروای پارس را آریئوس (نجیب زاده) پادشاه عربستان (پادشاه ولایات عیلامی و سامی نشین سمت خوزستان) یاد کرده است. بر این اساس در نقشه حکومتی نینوس، منطقه حکومت نواده دختری وی آموخا ملکه بابل (در مقام سمیرامیس اساطیری) که باغهای معلق بابل –از عجایب هفتگانه- برای وی ایجاد شده بود؛ در آمیخته است. بعل (سرور) خدای میرای سر سبزی در مقام پدر نینوس، همان فرائورت/فرورتیش (سیاوش، فرود ) پادشاه محبوب و مقتول مادی، پدر کی خشثرو است که به قول فردوسی از خونش " گیاه خون اسیاوشان" رسته است. اوننس (وهو-نین-اوس= حاکم نیک [بخت]) همان بخت النصر (نبوکدنصر= ایزد نبو حفظ میکند از بدبختی) همان داماد کی خشثرو- آستیاگ، فرمانروای معروف بابل است. اما موضوع برزنس پادشاه ارمنستان از گفتنی های پر راز و رمز تاریخ است. برزنس (برسم-س، پادشاه گیاه مقدس برسم هوم) همان سپیتمه (سپیتامیا به لغت هیتی یعنی پادشاه گیاه مشروب مقدس) از تبار مغان سئورومتی (سمیرامیسی) است که در همین عهد کی خشثرو ابتدا از سوی مادیای اسکیتی بر ولایات جنوب قفقاز فرمان می راند. مطابق اساطیر، ملکه سمیرامیس همسر شمشی عداد (پادشاه آشوری سالهای 808 -811 پیش از میلاد) تباری قفقازی و سئورمتی داشته است. نامش نیز بر این امر گواهی میدهد. آموخا دختر آستیاگ در مقام ملکه محبوب بابل به سبب تبار مادی خویش (خویشاوندی نزدیک قومی و زبانی با سئوروماتها) به سادگی در آنجا همان عنوان با شکوه و پر جلال سمیرامیس را کسب نموده است. اما کی خشثرو سیاستمدار بزرگ ماد وی را به همکاری بر ضد جهانگشای ویرانگر اسکیتی مادیا (افراسیاب= پر آسیب) متقاعد کرد. نتیجتاً مادیای اسکیتی در اراضی تحت تسلط سپیتمه، غافگیرانه در سمت دریاچه اورمیه و شهر مراغه مورد تهاجم سپاهیان ماد و پارس به رهبری کی خشثرو، گستهم نوذری (آریارمن، برادر کورش دوم) قرار گرفت و خود مادیای اسکیتی یا همان فارنوس (پادشاه صاحب فّر حکومتی) به دست سپیتمه (هوم، گودرزکشوادگان) اسیر و برای اعدام و مصلوب شدن به دست کی خشثرو سپرده شد کی خشثرو-ی که پدرش فرورتیش (فرود- سیاوش) نزدیک به سه دهه پیش از آن به دست همین مادیای اسکیتی (افراسیاب= پر آسیب) در سمت شهر گنجهً اران (کنگ دژ سیاوش) به قتل رسیده بود. این کلید فتحهای بزرگ کی خشثرو از جمله فتح آشور و اورارتو و کپادوکیه و ولایات دیگر در شرق و غرب بود. بعد از همین امر سپیتمه جمشید (= سپیتمه مغ) به مقام دامادی پادشاه بزرگ ماد و همسری آمیتیدا انتخاب شده و در مقام حاکم ولایات جنوب قفقاز و نواحی غربی تر ابقا شده و علاوه بر آن به مقام ولیعهدی آستیاگ پسر کی خشثرو بر گزیده میشود. نگارنده قبلاً برداشت ناقصی از شجره نامه پادشاهان تاریخ اساطیری ارمنستان تاریخ ارمنستان موسی خورنی که مربوط بدین قرن می باشند، به عمل آورده بود که در اینجا اصلاح میگردد: "پاروئیر یعنی "مرد بسیار نیرومند" پسر سکایوردی= فرزند سکایی= تورانی همان پارتاتوا (پُر توان) پشنگ (پثنگهه= پهناور) پسر تور است. هراچیا (دارای روشنایی خوب) همان سپیتمه ملقب به هوم دارنده چشمان طلایی و درخشان است. پارناواز (صاحب فر کیانی) همان مادیای اسکیتی (افراسیاب) است. پاجویج (نگهبان اصلی کشور) معادل لقب اوستایی کی خشثرو یعنی متحد کننده کشور است. کورناک ("کور-ش از خاندان حکومتی جدید") همان توس نوذری شاهنامه و اوستا (کورش دوم قهرمان کورشنامه گزنفون نیای کورش سوم ملقب به کبیر) است. پاوس (تاجدار) همان آستیاگ (ایشتی تیاگ= صاحب تاج) است. هایکاک دوم (فرمانروای جنگجو) همان مگابرن ویشتاسپ پسر خوانده-برادر خوانده و سردار کورش سوم و برادر سپیتاک زرتشت (زریر) است. وی ابتدا در سمت آسیای صغیر (ماد سفلی) فرمان میرانده است. یرواند قصیر العمر (نجیب دارای حکومت کوتاه) همان سپیتاک زرتشت (گائوماته بردیه) دارای حکومت سرتاسری کوتاه مدت است. در واقع این داستان تاریخی زندگی گوتمه بودا (سرود دان سکایی، گائوماته زرتشت فرمانروای سکائیان دربیکی) از دیدن واقعه مرگی در نزد خانواده خود در جوار دربار از زندگی بسیار دلسرد و باورش از خوشیها و سعادت بشری دگرگونه شد؛ بر اساس واقعه تاریخی کشته شدن پدر خود سپیتمه ولیعهد آستیاگ و پدر بزرگ مادریش آستیاگ در جریان تفویض قدرت از مادها به پارسیان هخامنشی پدید آمده است. کتسیاس میگوید که آستیاگ بعد از شکست از کورش در همدان پنهان شد ولی چون شنید نواده هایش سپیتاک و مگابرن ویشتاسپ برای پیدایی وی مورد شکنجه قرار گرفته اند؛ برای نجات نواده هایش خود را تسلیم نمود. گرچه کورش هخامنشی مادر او آمی تیدا دختر مسن آستیاگ را به دربار خود برد و مگابرن را از حکومت غرب آسیای صغیر و کردستان به حکومت گرگان بر گماشت و سپیتاک زرتشت (زریادر- زریر) را از حکومت ولایات جنوب قفقاز به حکومت دربیکان بلخ (سکائیان پارسی دری) بر گماشت و وی را به مقام دامادی خویش (همسری آتوسا) بر گزید؛ معهذا چنانکه از منابع بودایی بر می آید این واقعه اسفناک یعنی از هم پاشیدگی یکسره جاه و جلال و کانون گرم خانوادگی تأثیر روحی عمیقی بر وی گذاشت و تمام زندگی آتی وی را تحت تأثیر روحی و روانی متألم خود قرار داد. تیگران ارمنستان و اران و آذربایجان خبر این شجره نامه کتاب موسی خورنی همان خورشید چهر پسر کوچک سپیتاک زرتشت می باشد. نام فرمانروای اسکیتی پیش از پارتاتوا و پدر او یعنی ایشپاکای (پادشاه سواران) در اینجا تحت عنوان "پسر سکا" (مترادف همان کوراوغلوی اساطیری آذری) ذکر میگردد. لذا این باید همان فرمانروای سکایی (تورانی) باشد که سارگون دوم (زئنینگو اوستا= عارتگر گله ها) پادشاه غارتگر آشوری را حدود سال 705 پیش میلاد در کنار دژ کولومیان (تخت سلیمان) به قتل رسانده بود. کلمهً توریه (تور) در زبان هیتی به معنی "سوارکاران دارای زین و رکاب" است (که در آن عهد تازگی داشته و سلاح بسیار کارایی بوده است). بنابراین فراسپ (پراسب) که بانی دژ کنگ دژ افراسیاب (تخت سلیمان) به شمار رفته است باید همین ایشپاکای فرمانروای اسکیتی بوده باشد که در قیام مادها علیه آشور هم به کمک ایشان شتافت ولی به سبب کهولت سن در اثنای جنگ در گذشت. پاروئیر (پشنگ) پسر وی به مقام دامادی اسرحدون پادشاه آشور قناعت کرد و به متارکه روی آورد. نگارنده قبلاً در تحقیقات خود سهل انگاری نموده و زمان بین اسرحدون- سناخریب – سارگون را طویل تر از آن چه بود دیده و نتیجتاً فراسپ را از اسلاف ایشپاکای اسکیتی گمان نموده بودم نه خود وی. در پایان این انقلاب خونین ایرانیان و حامیان اسکیتی و کیمری ایشان، خشثریتی (کیکاوس پدر بزرگ کی خشثرو) به یاری آترادات پیشوای آماردان (گرشاسپ/رستم هفتخوان) مُهر پیروزی و استقلال ایران را در پای حصار شهر آمل رقم زد.
محض اطلاع از خبر اساطیری جالب کتسیاس مطالب وی در این باب را در اینجا می آوریم گرچه این نوشته نیاز به اصلاحات دارد و خود اسطوره ای بر پایه حدس و گمانه زنی های پیشین است.

نی‌نوس :از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد


نقشهٔ سرزمین‌های زیر فرمان نی‌نوس برپایهٔ نوشته‌های یونانی
نی‌نوس یا نینوس (به یونانی: Νινύας) برپایهٔ نوشته‌های تاریخنگاران یونانی بنیادگذار شهر نینوا بوده‌است. شخصیت تاریخی نی‌نوس امروزه به درستی آشکار نیست و می‌نماید دربارهٔ او آمیزه‌ای از تاریخ و افسانه در نوشته‌های یونانی راه یافته‌باشد.
هنرهای بسیاری را چون پرورش سگ‌های شکاری بدو نسبت داده‌اند. گاه در اسطوره‌های یونانی وی را به گونهٔ یک قنطورس نمایانده‌اند.
نخستین بار از شاه نینوس و شهبانویش سمیرامیس در تاریخ ایران نوشتهٔ کتسیاس در حدود ۴۰۰ پیش از میلاد نام برده می‌شود. کتسیاس پزشک اردشیر دوم هخامنشی بوده و برپایهٔ نوشته‌های خودش به بایگانی شاهنشاهی ایران دسترسی داشته و از آن در نوشته‌هایش سود جسته‌است.
از نی‌نوس در تاریخ همچنان از سوی اروپاییان نام برده شد تا اینکه با رمزگشایی خط میخی دیدی نو از تاریخ آشور به‌دست آمد.
او خود را فرزند بعل خوانده‌است. او ۵۲ سال فرمانروایی نموده‌است. بر پایهٔ نوشتهٔ کتسیاس آغاز فروپاشی‌اش سال ۲۱۸۹ (پیش از میلاد) بوده‌است. نینوس در ۱۷ سال همهٔ آسیای باختری را به یاری آریئوس پادشاه عربستان می‌گشاید. او که می‌خواهد نخستین امپراتوری تاریخ را به راه اندازد برزنس پادشاه ارمنستان را شکست می‌دهد و از خونش می‌گذرد و فارنوس پادشاه ماد را به همین سان شکست می‌دهد ولی او را به دار می‌آویزد. برپایهٔ این داستان او همهٔ همسایه‌های آسیایی‌اش به جز هندوستان و بلخ را می‌گشاید. آنگاه او با سپاهی دو میلیونی به جنگ اُکسوارتس پادشاه بلخ می‌رود، هنگامی که شهر را در محاصره دارد سمیرامیس همسر یکی از افسرانس به نام اوننس را می‌بیند، وی را از همسرش جدا کرده و به همسری خود در می‌آورد. فرزند آنها نینیاس در آینده جانشین نی‌نوس می‌شود.
نی‌نوس کهنترین شناسه از شخصیت نمرود در تورات است زیرا در تورات (سفر پیدایش) بنیادگذار نینوا نمرود است. اگرچه در جای دیگر این کتاب آشور فرزند سام را پدیدآورندهٔ نینوا دانسته‌اند.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

در واقع نینوس (نینوا-اوس) به معنی فاتح نینوا عنوانی بر کیخسرو (هوخشتره) بوده است.