پنجشنبه، مهر ۱۸، ۱۳۹۲

ریشۀ فارسی واژۀ معرب بلبل

واژه بلبل را به سادگی می توان مرکب از کلمات فارسی بُل (پُر، فراوان) و بِل (از ریشه وِر= حرف بیهوده و بی معنی) گرفت؛ چه این مترادف نام فارسی دیگر آن یعنی هزار دستان است. مثالهای تبدیل "پ"، "و"، "ر" به "ب"، "ب"، "ل": آپ (آب)، وات (باد)، هربرز (البرز).
دستان در معنی سخن بیهوده سوای خود داستان با کلمه پهلوی زسپان (سخن بیهوده) هم مطابقت دارد. لابد دستان به معنی نغمه و آواز را به قیاس از نام هزار دستان (بلبل) گرفته اند. دستان یا دستن عربی در معنی نغمه و سرود و تار سازهای دستی نظیر عود می تواند از واژه دست فارسی اخذ شده باشد.

هیچ نظری موجود نیست: