جمعه، آبان ۰۳، ۱۳۹۲

ریشه و معنی نام زبان دری و دو تیرۀ بزرگ کُرد

احتمال زیادی دارد که زبان دربیکی و دری گرچه زبان قبایل قوم سکایی و پارسی بزرگ واحد دروپیکیان (دربیکان) بوده اند و سرانجام هم زبان دربیکی و دری ساسانی هر دو تحت نام دری خوانده شده اند، از نظر ریشه لغوی کاملاَ با هم مطابق نبوده اند؛ چه کلمۀ بلوچی دریک به معنی جست و خیز کننده مطابق با کلمه کُرد در زبان سانسکریت درست به همین معنی، یادآوری ویژگی بزکوهی، توتم مشترک نیاکان سکایی کُردان کردوخی و ساسانیان بوده اند. لابد از همین جاست که طبری و ابن اثیر در خطاب اردوان پنجم اشکانی به اردشیر بابکان ساسانی آورده اند: "ای کُرد نژاد که در چادر کُردان بزرگ شده ای که تو رارخصت داد که تاج بر سر گذاردی؟". در واقع فردوسی هم در رابطه با همین توتم بزکوهی کُردان کردوخی است که نسل کُردان با توتم بُزان (در واقع بُزان کوهی) ربط داده است. چون در مورد نام کُرد قابل تذکر است که دو گروه سورانی (شمشیر بند) و کُرمانجی (خانوار دارنده توتم بُزکوهی) در عهد باستان دو نام مشابه کیرتی (قداره بند) و کردوخ (کر-داک= دارندۀ توتم حیوان کوهی/ بزکوهی) را داشته اند که به تدریج تحت نام واحد کُرد یکی شده اند. سورانی ها (یعنی شمشیربندان یا خنجر بندان) را با توجه به اسلحه شمشیر کوتاه مادیهای ساگارتی (زاکروتی) در خبر هرودوت می توان از همین قبیله مادی به شمار آورد که نام خود را به کوهستان زاگروس داده اند. میدانیم که چیتران تخمه رهبر ساگارتیان غربی در سمت اربیل و کرکوک علیه داریوش قیام نموده بوده است.
Hadi Mohamadi آقای مفرد گرامی! همانطور کە ابن اثیر و و طبری هم اشارە کردەاند ساسانیان از تبار کردهای زاگرس بوداند، و همچنین زبان رسمی دورەی ساسانیان زبان پهلوی یا بە تعبیری کردی کهن بودەاست، و زبان فارسی دری بعد از شکست ساسانیان و در مناطق تاجیکستان و تاخارستان بوجود می آید و بعدها توسط دو سلسلەی طاهریان و سامانیان بسط و توسعە می یابد و دیگر مناطق ایران را در بر می گیرد. متاسفانە تاریخ ایران خیلی مبهم و پڕ از دروغ و جعلیات است...
Javad Mofrad به هر حال در عهد هخامنشیان دربیکان سکایی کتسیاس یا همان دروپیکیان پارسی هرودوت که داریوش سکائیان برگ هئومه می خواند، در سمت تاجیکستان می زیسته اند. این مردم زبانشان دری خوانده میشود. زبان ساسانیان هم که گفته میشود عودت داده شدگان سکائیان ماوراء النهر از هندوستان به ایران می باشند باز دری خوانده میشود این اسناد ساسانیان را از همان سکائیان پارسی ماوراء النهر نشان میدهد. گرچه دری را در زبان بلوچی نه به معنی دربیکی بلکه به معنی سکا (بزکوهی) در می یابیم. گروهی از مورخین عهد اعراب ساسانیان را به کُردان شبانکاره زاگروس منتسب نموده اند. ولی آمدن ساسانیان از سمت هند چیز دیگری میگوید. در حالی که سکائیان کیمری تبار کُرد از راه قفقاز به ایران رسیده اند. اینان صرفاً در توتم بز کوهی (= سکا) با هم مشترک بوده اند که این در عهد اعراب باعث کُرد به حساب آمدن ساسانیان تصور شده است. در صورتی که سند تانگ شو چینیها و آمیانوس مارسلینوس بیزانسیان، ساسانیان را از سکائیان و از سکائیان سمت افغانستان و ماوراء النهر معرفی می نمایند. این نتیجه دو جلد کتاب تحقیقی در باره نیاکان باستانی کُرد و کتاب مهاجران جاده ابریشم است که بیش از 16-19 سال پیش آنها را تألیف کرده ام و بعد از آن هم قضیه را پی گرفته ام. به هر حال نکات مبهم همواره وجود خواهد داشت و تحقیقات با امکانات عصر مدرن در مجموع بیش از آنکه بر ابهامات بیفزایند، موضوعاتی را روشن ساخت.
در تواریخ کهن یونانی در ارتباط با کُردان از مَردان (آدمکشان) در سمت پارس (کوهستان زاگروس و کرمان) و آذربایجان و دره سفید رود سخن گفته شده است و مسعودی در کتاب خود التنبیه والاشراف (چاپ اروپا، صفحه 88) از کُرد (بزکوهی) بن مَرد (آدمکش) بن صعصعه (جست و خیز کننده / بزکوهی) بن حرب (جنگ) سخن می راند. منظور از این مَردان (آدمکشان) باید همان ساگارتیان قداره بند (اسلاف سورانی ها و آماردان و کرمانیها) بوده باشند که آترادات پیشوای آماردان (رستم دستان تاریخی هفتخوان مازندران) از میان ایشان برخاسته است.

۸ نظر:

ناشناس گفت...

با درود
استاد ریشه واژه مار به چه چمی است؟
چه اینکه این واژه هم نام جانوریست هم واژه بیمار را داریم و همچنین شهری در استان ایلام با نام لومار داریم.
با سپاس

ناشناس گفت...

استاد از دید شما ریشه واژه ریش چیست؟

Mofrad گفت...

فکر میکنم ریش به معنی موی صورت از ریشه رویش بوده باشد. مار به معنی گزنده و کشنده است. معنی نام لومار را باید تحقیق کنم. شاید در کُردی و لُری بتوان ریشه ای برای آن یافت.

Mofrad گفت...

کلمه لماو و لیم در کُردی به معنی جای ماسه ای و لجنزاری هستند. جز "ر" می تواند از تلخیص پسوند ور عاید شده باشد. در مجموع یعنی جای ماسه ای و لجنزاری. اگر این معنی با شرایط جغرافیایی آنجا سازگار باشد. رود کلان (شاید گلان؟) آن یا جایگاه آبزاری آن می تواند سبب این نامگذاری شده باشد. کلمه لَمبر فارسی به معنی جایگاه پشتی نیز می تواند ریشه نام آن باشد. اگر یکی از این دو مفهوم با جغرافیای اقلیمی آن همخوانی نداشته باشند، آن وقت احتمال ریشه عهد ایلامی آن مطرح میشود.

ناشناس گفت...

استاد ریشه واژه ریش را برای شهر تفرش (تفریش )می خواهم.

ناشناس گفت...

خراسانیان در تیله بازی واژه لو LU را به کار می برند.برای نمونه :لو بده خانه را بگیر. فردید اینکه تیله را جوری بنداز که خانه را داشته باشی یا اینکه کنار خانه بنداز.
امیدوارم یاری بخش باشد.

Mofrad گفت...

چنانکه در زبان کُردی محفوظ مانده واژه رش به معنی چشمه بوده است، لذا تفرش یعنی دارای چشمه آبگرم. شاید شکل قدیمی آن طبرسی مفهوم دیگری داشته است. مثلاَ گسترده در بالای تپه. باید موقعیت جغرافیایی آن را دید.

Mofrad گفت...

فکر میکنم با اصطلاح چاله تفرش که در زبان مردم مطرح است، مرتبط باشد. در این صورت باید تپر-شی بوده باشد یعنی "جایگاه [واقع در چاله میان] کوهها یا تپه ها" یا چناکه در زبان کُردی در می یابیم: تاپی-راس زمین هموار واقع در گودیِ [میان کوهها].